دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد432
دوشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۳، ۰۷:۰۴ ق.ظ
دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد432
من شهریار خودکامه ای را دیدم که در حکمرانی ستمگرانه خود چنان عرصه را بر شهروندان تنگ می کرد که مردم امنیت و امان را در زندان اسارت می یافتند و آزادی را همراه با خطر هلاکت.
من سیمرغ را آن گاه به معنای واقعی «سیمرغ» دیدم که حتی یک مرغ از آن نکاهند و او را ناقص نخواهند؛ بنابراین باید همه سلایق و عقاید انسان ها را پذیرفت و هیچ باوری را نباید حذف و طرد کرد.
جهان چون خط و خال و چشم و ابروست
که هر چیزی به جای خویش نیکوست
من پرنده ای را دیدم که به دانه های روی دام خیره می نگریست و به این می اندیشید که چگونه بمیرد ؟ گرسنه و آزاد یا سیر و اسیر؟!
من دوستانی را دیدم که آنان را با دنیا عوض نمی کنم؛زیرا دنیا نیز نمی تواند آنان را عوض کند.
(با الهام از سخن وین دایر)
ادامه دارد....
شفیعی مطهر
۹۳/۰۱/۲۵