سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۵۶ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

عاشورا، تبلور عزت و کرامت انسان 

 

بخش هفتم

 

معنای کرامت انسانی در گفتمان قرآن کریم 

 

#شفیعی_مطهر

1- معنای کرامت انسان

امروزه در ادبیات حقوقی و اجتماعی معاصر،کرامت انسانی عبارت است از این که انسان بما هو انسان عزیز و شریف و ارجمند است و نیز در تدوین حقوق بشر آنچه مبنای اصلی قرار گرفته است، ملاحظه انسان از آن حیث که انسان است می باشد،نه معیارهایی چون رنگ، نژاد، زبان، جغرافیا، طبقه اجتماعی، اعقتاد دینی و... که این امور، هیچ کدام ذاتی انسان ها نیستند و به تعبیر استاد مطهری: 

«این اعلامیه، نمی گوید مؤمنان برابرند یا هم وطنان برابرند،می گوید انسان ها برابرند». (مطهری، 1379، ج 3، ص 227)
تدوین کنندگان اعلامیه جهانی حقوق بشر در به کار بردن اصطلاح حیثیت ذاتی، (inherent dignity) بیش از هر کسی از اندیشه های امانوئل کانت (immanuel kant) فیلسوف نامدار آلمانی تأثیر پذیرفته اند. کانت با تأکید بر ارزش ذاتی انسان براین باور است که انسان یگانه موجود دارای شخصیت است و به عنوان فاعل یک فعل اخلاقی ـ عملی بالاتر از هر ارزش قرار دارد. انسانیت انسان به لحاظ حقوقی متعلق احترامی است که می تواند آن را از دیگران مطالبه نماید و به لحاظ اخلاقی نیزانسان هیچ گاه نباید چنین ارج و حرمتی را از دست بدهد. انسان به عنوان شخص، تکالیفی نسبت به خود دارد که عقل وی برایش وضع می کند؛ لذا جنبه کوچکی از او حیوان نباید شکوه و عظمت بخش خودآگاه او را به عنوان انسان فاسد کند.   (نوبهار، 1384، ص 615)
کرامت انسان،(human dignity) در اعلامیه حقوق بشر براصل حقوق طبیعی بشر مبتنی است؛ یعنی بشر از آن جهت که بشراست و صرفاً به اعتبار انسان بودنش حقوقی دارد و هیچ امر خارجی و عارضی نباید مانع از برخورداری وی از این حقوق باشد و عزت و رأفت و کرامت وی باید حفظ گردد.
اگر چه اصطلاح کرامت ذاتی در قرآن به صراحت نیامده است،اما انطباق کرامت انسان (human dignity) و یا حیثیت و کرامت ذاتی (inherent digmity) بر کرامت انسان در قرآن جای تأمل و بررسی دارد. اگرچه آیات متعددی در قرآن کریم بیان شده اند که بر کرامت انسان، دلالت دارند و مشهورترین آن آیه 70 سوره اسراء است: 

«و لقد کرمنا بنی ءادم و حملنهم فی البر و البحر و رزقنهم من الطیبت و فضلنهم علی کثیرٍ ممن خلقنا تفضیلاً». (اسراء، 70)
تردیدی نیست که دراین آیه شریفه مراد از بنی آدم، جمیع نوع بشرمقصود است. (ابن عاشور، 1384ق،ج14، ص131) 

عدم به کارگیری از واژه انسان و بشر و به کار بردن واژه بنی آدم می تواند اشاره به داستان خلقت حضرت آدم (ع) و سجده فرشتگان و تعلیم اسماء و ... داشته باشد که این خصوصیت میان همه انسان ها مشترک است و خاص موحدان و مسلمانان نیست.
علاوه براین به اعتقاد مفسرالمیزان، آیه مورد بحث در مقام امتنان،همراه با نوعی عتاب و سرزنش نسبت به نافرمانی بشر از خداوند است که این ویژگی،ایجاب می کند که مقصود آیه شریفه اعم از موحدان و مشرکان و کافران باشد؛ چه اگر مقصود تنها انسان های شایسته و مطیع بود، معنای امتنان و عتاب درست نبود. (طباطبایی، 1363، ج 13، ص 214)

اغلب مفسران با تأکید بر آیه کریمه «ولقد کرمنا بنی ادم»، انسان را دارای کرامت تکوینی و ذاتی می شمرند و این کرامت، ذاتی و خدادادی است؛ولی با توجه به آیات متعدد نکوهشگر انسان در قرآن و نیز آیات متعددی که بر قتل محاربان و بی ارزشی کافران دلالت دارد،سؤال این است که آیا این کرامت ذاتی و خدادادی زایل شدنی و زوال پذیر است؟ به مقتضای آیه کریمه باید باورداشت که تا زمانی که عنوان انسان و بنی آدم بر شخص صادق باشد، باید وی را دارای کرامت بدانیم و زایل شدن این وصف از وی علت می خواهد. برخی آیات قرآن مجید به نکوهش انسان پرداخته و نیز آیاتی که بر گونه تمثیل،آدمیانی را که اندیشه و بصیرت و شنوایی ندارند، به چهارپایان بلکه گمراه تر از آنان به شمار می آورد؛ (اعراف، 179) که به نظر می رسد،چنین آیاتی بیشتر ناظر به رفتار و اعمال کافران و ملحدان باشد که با کار خود کرامتی که در وجودشان و فطرتشان نهاده شده بود، به فعلیت نرسانده اند و از این کرامت بهره برداری نکرده اند. البته این افراد برحسب اقوال و افعال و مواضعی که دارند، در دین حکم متناسب با خودشان را دارند. 

پس انسان بما هو انسان،در قرآن و دین صاحب کرامت است مگر این که خودش به گونه ای با ارتکاب خیانت و جنایت بر خود یا دیگران این حییت را از خود سلب نماید؛زیرا ارتکاب جنایت با خیانت بر هرانسانی ناقض اصل حیثیت و کرامت ذاتی اوست و اگر زمانی کسی حیثیت دیگران را محترم نشمرد، در واقع حیثیت ذاتی خویش را ارج ننهاده و آن را از خود سلب کرده است.

ادامه دارد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۴ ، ۱۹:۴۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(81)


گریه بر «گور خالی» با «شور خیالی»!


من گوری را دیدم که میلیون ها نفر چندین دهه بر فراز آن« گریستند» 

و بر اساس آن ایده ئولوژی« زیستند» ؛ 

تا سرانجام دریافتند که در آن گور نه مرده ای «خفته» و نه فکری« نهفته»!!

چه نسل ها که« تباه »

و چه عصرها که« سیاه» شد!!

خلق »خردستیز»و مردم« عقل گریز» سال ها بر فراز« گوری »گریستند که «خالی بود»

و با« شوری» زیستند که« خیالی می نمود»!

 

(#شفیعی_مطهر)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۴ ، ۱۸:۳۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(80) 

 

غرور خود داناپنداری!!


 * من شهریاری را دیدم که همه توش و توانش برای « گفتن » بود ،نه«شنفتن»!! 

او نه «بینشی» برای «دیدن» داشت ،نه «گنجایشی» برای « شنیدن » . 

چون همه وجودش را «غرور خود داناپنداری !! » و «سرور خود خداانگاری!!» گرفته بود، 

جایی برای « شنیدن » و « یادگرفتن » نداشت!!!

 او«مفت، حرف» نمی زد؛ اما خیلی« حرفِ مفت» می زد!!

....و سرانجام در میان « پیله های جهل مرکب» و«میله های غرور لبالب» جان داد!!

 

(#شفیعی_مطهر)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۴ ، ۰۴:۱۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

عاشورا، تبلور عزت و کرامت انسان 

 

بخش پنجم 

 

 معنای لغوی کرامت

 

#شفیعی_مطهر

لغت شناسان و فرهنگ نامه نویسان برای واژه کرامت معانی مختلفی را ذکر کرده اند.
ابن فارس (395 م) در معنای کریم می نویسد: کریم یا به مفهوم شرافت نفسانی و یا به معنای شرافت اخلاقی است و کریم که از اسماء الهی است، به معنای بخشاینده گناهان بندگان است. (ابن فارس، 1418، ص 923)
در کتاب العین نیز «الکرم شرف الرجل،بزرگواری مرد معنا شده است.» (فراهیدی، 1414، ج 5، ص 368)
راغب اصفهانی (502 م) درباره کرم می نویسد:
کرم درمقام توصیف انسان به معنای خوی و کردار ستوده است که بالفعل از او ظاهر گردد و جز بر محاسن (نیک های) بزرگ اطلاق نمی شود. (راغب اصفهانی، 1404، ص 428)
ابن منظور (511-630) در باره قرآن کریم آورده است: «کریم» صفتی است که در بردارنده انواع شرف و خیر و فضائل اطلاق می گردد.
کریم اسمی است برای چیزی یا کسی که همه اوصاف ستودنی و محمود را درخود جمع داشته باشد. و متضاد با لئیم است و این صفت دراصل برانسان ها اطلاق می شود، اما در توصیف اسب و شتر و درخت نیز به کار می رود. (ابن منظور، 1408، ج 12، ص 75-77)
صاحب النهایه فی غریب الحدیث و الأثر نیز دربیان معنای کرامت،کریم را در بردارنده همه انواع خیر و نیکی و شرف و فضیلت ها معنا نموده و می گوید: کریم کسی است که خویشتن خویش را از آلودگی به هرآنچه که مخالفت و عصیان در برابر پروردگار است،منزه و دور می دارد. (ابن اثیر، 1422، ج 2، ص 535)
طریحی نیز دربیان معنای کریم آورده است:
کریم صفتی است که برچیزی که رضایت عقلا را جلب نموده و حمد و ثنا را برانگیزد، اطلاق می شود. (طریحی، 1395، ج 6، ص 152)
درقاموس قرآن نیز کرامت در لغت به معنای بزرگواری و شرافت،بخشندگی و سخاوت ارزشمند بودن و عزیز بودن و ماند آن می باشد. (قرشی، 1376، ج 6، ص 103)
می توان از مجموع معانی ذکرشده به دست آورد که اکثر لغت شناسان،کرامت را به معنای شرافت، بزرگواری و در مقابل دنائت و پستی آورده اند، که معنای حقیقی آن بزرگ منشی و بزرگواری و شرافت بوده و معانی دیگر از مصادیق این معنای اصلی می باشند.
آیت الله جوادی آملی نیز دربیان معنای کرامت انسان می نویسد:
کرامت همان نزاهت از پستی و فرومایگی است. کریم غیر از کبیر و عظیم است. کریم معنایی دارد که شاید در فارسی معادل بسیط نداشته باشد، لذا اگر ما خواسته باشیم کلمه کریم را به فارسی ترجمه کنیم، باید چند کلمه را کنار هم بگذاریم تا معنای کریم روشن شود: روح بزرگوار و منزه از هر پستی را کریم می گویند...» (جوادی آملی، 1366، ص 21)
اگر چه واژه کرامت در مواردی استعمال شده است که اشاره به معنای کرامت در انسان دارد،اما در قرآن کریم، در موارد دیگر نیزبه کار رفته است.
بسیاری از لغت شناسان،کرامت را در مقابل واژه لئامت آورده اند و این حیثیت تقابل،نشان از آن دارد که مفهوم علو و شرافت در آیینه معنای کرامت جلوه خاصی دارد و با اندیشه در خصوصیت معنای لئامت،می توان به شاخصه های معنای کرامت دست یافت و کریمان را از انسان های لئیم متمایز کرد.
از راه های دیگر شناخت دقیق معنای واژه ای، مرزشناسی لغوی مفهوم مورد نظر با واژگان به ظاهر مترادف و هم معناست؛بنابراین می توان در مقایسه بار معنایی شرافت، عظمت،عزت و حسن با واژه کرامت،شمول بیشتر و ویژگی های مفهومی خاصی دراین واژه مشاهده کرد که در سایر واژه ها مترادف آن وجود ندارد.

ادامه دارد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۹:۱۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(79) 

 

اسارت در عُسرت


* من یک کرم ابریشم را دیدم که عمری به دور خویش پیله می تنید. 

او آن قدر پیله تنید.....پیله تنید.....باز هم پیله تنید تا....

تا سرانجام در میان پیله های خود خفه شد!! 

او هنگامی «به دانایی رسید» و «به رهایی اندیشید» که خیلی دیر شده بود!

فرآوران، برای برای استحصال ابریشم ،او را با پیله اش به درون دیگ آب جوش ریختند ، چون بر این باور بودند که اگر کرم، بخواهد خود را رها سازد، باید پیله را بشکافد؛ در نتیجه همه ابریشم ها تلف می شود!!


.....اما من کرم ابریشم دیگری را نیز دیدم که چراغ خرد را فرا راه خویش« داشت» و بر رهایی خود همت «گماشت». 

او پیش از «انقضای فرصت» و« اسارت در عسرت» چاره ای اندیشید و با «شکافتن پیله های تنیده» و «شکفتن در پگاه پدیده» ، خود را از« اسارت رهانید» و به« رفعت رسانید».

مرا دیوانگی عقلی دگر داد 

وجودی و بقایی تازه تر داد 

(؟)

(#شفیعی_مطهر)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۷:۵۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

عاشورا؛تبلور عزت و کرامت انسان

بخش چهارم 

اسلام دین عزت و کرامت  

 

#شفیعی_مطهر

اسلام دین عزت و افتخار بوده و وهن و ذلت را نمی پذیرد . خداوند انسان های مومن را افراد بزرگ و بزرگوار می داند و در خطاب به آن ها می گوید :

« ولا تهنوا و لاتحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین »

و سست نشوید ، و حزن و اندوه بدل راه ندهید و شما بزرگید اگر مومن باشید .

« ولا تهنوا و تدعوا الی السلم و انتم الاعلون والله معکم »

و ( شما ای مومنان ) سست نشوید و زیر بار صلح ذلت بار نروید و شما بزرگید و خدا با شماست .

به موجب آیات فوق انسان مومن عزیز و بزرگوار بوده و زیر بار ارتباطی که موجب ذلت او گردد نمی رود .

« لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا »

« هیچ گاه خداوند راهی برای پیروزی و تسلط کافران بر مسلمانان قرار نداده است » .

فقهای اسلامی از آیه فوق قانون « نفی سبیل » را استخراج کرده اند و به موجب آن هر نوع ارتباط نظامی ، سیاسی ، فرهنگی و ...را با بیگانگان که سبب تسلط کافران بر مومنان گردد ، ممنوع دانسته اند .

ارزش‏ های انسانی، گوهرهای نابی را می مانند، که جوینده آن، در واقع به دنبال دُرّ و یاقوت است و اگر بتواند با تلاش‏ های خود، به آن برسد، سرمایه ‏ای اندوخته که کسی را چنین سرمایه گرانْ‏سنگی به دست نیامده است.

  امام هادی علیه ‏السلام ، در سرزنش کسانی که این ارزش ‏ها را سبک شمرده و کرامت را درک نمی‏ کنند، فرمودند: 

 «هر که ارزش کرامت و بزرگ‏واری را نداند، شایسته خواری و خفت است». و باید دانست که چنین انسانی، قابل اعتماد نیست و به فرموده امام هادی علیه ‏السلام :

 «هر که قدر کرامت خود را نداند، از شرّ او ایمن نباش».

امام خمینی در همین ارتباط فرمودند :

« اگر در روابط سیاسی بین دولت های اسلامی و دول اجانب ، خوف آن باشد که اجانب بر ممالک اسلامی ، تسلط پیدا کنند، اگرچه تسلط سیاسی و اقتصادی باشد، لازم است بر مسلمانان که با این نحو روابط مخالفت کنند و دول اسلامی را وادار کنند به قطع این گونه روابط » .

اگر انسان گرسنه باشد، بهتر از این است که نفس خویش را به ذلت خواهش کوچک کند و دست تکدی پیش دیگران دراز نماید .

حافظ ،شاعرعزتمدار آزاده می گوید:

گر چه گردآلود فقرم شرم باد از همتم     

گر به آب چشمه خورشید دامن تر کنم

حضرت امام خمینی در تحریرالوسیله باب مجوزات تیمم ، یکی از موارد تیمم را این دانسته اند که شخصی با منت آب را برای وضو در اختیار دیگری قرار می دهد و چون منت گذاشتن با عزت و بزرگواری شخص مومن منافات دارد، نباید پذیرفت و به جای وضو باید تیمم کرد و در همین ارتباط فرمودند : 

« اگر کسی مقداری آب بی منت می بخشد، باید قبول کند . »

بنابراین معلوم می شود اسلام دین بزرگ و با عزتی است و مسلمانان نیز باید عزیز و با عزت باشند و ارزش خویش را با تن دادن به خواهش های نفسانی و قرار گرفتن در سیطره کافران از دست ندهند .

ادامه دارد..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۸:۰۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب (78) 


تاریخ سازان و قصه پردازان!

 

http://khabare20.com/wp-content/uploads/2015/09/367435_cinKl5Is.jpg

من تاریخ را دیدم در کوچه های «برهوت» ، اما چه پیر و «فرتوت» ؛
 با کوله باری از «عبرت» و کارنامه ای پر از« خشونت» .
از او پرسیدم: چه کسانی تو را می سازند و می پردازند؟ گفت:

 آنان که می توانند، «می سازندم!» 

و آنان که نمی توانند ، می نگارند و« می پردازندم!! »   


(#شفیعی_مطهر)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۵:۴۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

عاشورا؛تبلور عزت و کرامت انسان

بخش سوم

عزت ذاتی و عزت عرضی 

#شفیعی_مطهر

عزت از نظر منابع و مآخذ به دو دسته تقسیم می شود : 

عزت ذاتی و درونی و عزت عارضی و بیرونی 

و به تعبیر دیگر عزت درون انسانی و انسان برون انسانی. 

عزت درون انسانی به این معنا که انسان، عواملی را که سبب عزت و افتخار او می شود، در درون خویش دارد ، عقل و هوش ، حافظه ، مدیریت ، توانمندی های فردی ، ایمان به خدا و توانایی های جسمی و ... همه با هم دست به دست هم داده و او را عزیز و سربلند ساخته اند .

اما عزت برون انسانی را یک فرد از بیرون کسب می کند و با تلاش و کوشش به دست می آورد ، مال و ثروت ، امکانات زندگی ، علو و دانش ، پست و مقام ، اختیارات قانونی و سازمانی و اداری همه از این مقوله است . عزت ذاتی و درونی مقدمه بهره وری نیکو از عزت عارضی و بیرونی است . به این معنا که اگر عزت ذاتی در انسان نباشد، انسان در استفاده از عزت عارضی دچار مشکل می شود .

کسی که داری عقل نیکو و مدیریت صحیح است، در استفاده از عزت های عارضی موفق است ، اما اگر دارای عقل صحیح و ایمان قوی و مدیریتی نیکو نباشد ، در بهره برداری از مال و ثروت و اختیارات سازمانی و اداری دچار چالش می شود .

عزت فردی (عزت نفس)

گاهی معنای عزت در حیات فرد ظهور می کند و انسان از نظر امکانات ذاتی و عرضی احساس سربلندی و افتخار می کند و داری عزت نفس می شود . عزت نفس ، یعنی « مقدار ارزشی که ما نسبت به خود می دهیم و یا دیگران برای ما به عنوان یک شخص قایل هستند ، در واقع ، عزت نفس از مجموعه افکار ، احساسات ، عواطف و تجربه هامان در فرآیند زندگی اجتماعی ناشی می شود .»

مجموعه هزاران برداشت ، ارزیابی و تجربه ای که از خویش داریم، باعث می شود که نسبت به خود احساس خوشایند ارزشمند بودن یا عکس آن را داشته باشیم ، به همین دلیل است که ویلیام جیمز عزت نفس را برداشت های ارزشمندی که فرد برای خود قایل است، تعریف می کند . 

گرین والد و برکلر عزت نفس را شامل احساس خوب داشتن درباره خود ، دوست داشتن خود ، دوست داشته شدن و رفتار خوب دیگران با او ، احساس موفقیت و احساس توانایی و راحتی در رهبری و تأثیر جامعه می باشد و در برابر باطل نفوذناپذیر است . در مقابل عزت نفس ، ذلت نفس قرار دارد که انسان را در برابر باطل تسلیم می کند و برای به دست آوردن پست و مقام و مال در مقابل اربابان زر و زور و تزویر خوار و ذلیل می شود .

- عزت سازمانی

 گاهی معنای و مفهوم عزت و عوامل آن در یک سازمان و مدیریت ظهور می کند و سازمان عزیز و مقتدر و قدرتمند می شود ، از نظر مالی خودکفا می گردد ، افراد تحت پوشش آن رابطه دوستانه و انسانی با هم پیدا می کنند ، از نظر مالی ضعیف نبوده و قدرت رقابت سازنده با سازمان های همطراز خویش را دارند ، از حریم خود دفاع می کنند .

از نظر تولید ، نیرومند و قانون مداری در آنجا حاکم است ، اما در مقابل ذلت سازمانی ، نهاد و مدیریت آن را در معرض سقوط و فروپاشی قرار می دهد ، از نظر اقتصادی ورشکسته شده و قدرت رقابت را از دست می دهد . هرج و مرج و بی نظمی در آن حاکم می شود و افراد زیر مجموعه آن سازمان از نظر مالی درمانده می گردند .

شکی نیست تحقق عزت سازمانی در پرتو داشتن مدیران لایق و کارمندان دارای عزت نفس و وجود قانونی فراگیر و جامعه که منافع همگان را تأمین کند امکان پذیر است.

- عزت ملی

گاهی همه شاخص های عزت در سطح کشور و ملت ظهور می کند و کشور مقتدر و نیرومند شده و در برابر باطل تسلیم نمی شود ،  قانون مدار است ، در عرصه سیاسی جهان ابراز وجود می کند ، سخن خویش را به منصه ظهور می نشاند ، در حل و فصل منازعات بین المللی تأثیرگذار است ، کسی جرات حمله به او را ندارد ، در مسایل کشور ، خود تصمیم می گیرند . جنگ و صلح را خود معین می کنند و اما در مقابل ، ذلت ملی قرار دارد ، ملت ذلیل وابسته است ، دیگران درباره آن ها تصمیم می گیرند ، جنگ و صلح آن ها را معین می کنند ، کتب درسی آن ها را تدوین می کنند ، قوانینی مانند «کاپیتولاسیون» وضع می کنند که به موجب آن یک آمریکایی که در ایران مرتکب قتل می شود، در آمریکا محاکمه شود؛ اما هیچ مقامی در ایران حق محاکمه یک آمریکایی جنایتکار در ایران را ندارد.

این ذلت یک ملت است که بیگانگان در سرزمین آن ها وارد شوند و به مال و نوامیس آن ها تجاوز کرده و آن ها به دلیل ترس و یا ضعف سکوت کنند.

 عزت فردی و عزت سازمانی و عزت ملی در هم تأثیر دارند و عزت فردی و عزت سازمانی مقدمه تحقق عزت ملی است و عزت ملی به وفاق ملی ، مشارکت اجتماعی و مردم سالاری دینی تحقق می یابد ، ملتی عزیز است که دارای مسئولان بزرک و دانشمند ، تیزهوش و عاقل ، فکور و دارای سعه صدر ، شجاع و با ایمان باشد ، اما اگر دارای کارگزارانی ترسو و ضعیف ، رفاه طلب و بی ایمان ، کوتاه بین و غیرعاقل باشند، در برابر تهدید دشمنان ملت ، ضعف نشان داده و در نتیجه مردم با آنان همسو نبوده و عزت ملت را تبدیل به ذلت خواهند کرد .

عزت زشت و زیبا

معنا و مفهوم عزت و عوامل آن که در زندگی آدمی متبلور و متجلی می شود، گاهی عزت زیبا و ممدوح و زمانی زشت و مذموم و مورد نکوهش خداوند واقع شده است . اگر عزت و افتخار به چیزی باشد که شرع آن را پسندیده و مورد رضایت شارع مقدس اسلام باشد، این عزت زیبا و ممدوح است . اگر عزت و افتخار به مال و ثروت ، حسب و نسب ، پست و مقام و چیزهایی فانی و زودگذر دنیا باشند ، این عزت زشت و مورد مذمت واقع شده است .

« ساحران دنیاپرست معاصر فرعون ، نیرنگ های خود را به نام و عزت او آغاز کردند ( و قالوا بعزه فرعون انا لنحن الغالبون ) : و گفتند: به عزت فرعون سوگند که ما پیروز خواهیم شد ( عزت مذموم ) . اما به زودی از عصای چوپانی موسی (ع) شکست خوردند، ولی هنگامی که از زیر پرچم مذلت بار فرعون بیرون آمدند و در سایه توحید قرار گرفتند و ایمان آوردند، چنان نیرومند و شکست ناپذیر شدند ( عزت ممدوح ) که سخت ترین تهدیدهای فرعون در آن ها موثر نیفتاد ، دست و پا و حتی جانشان را عاشقانه در راه خدا دادند و شربت شهادت نوشیدند و با این عمل نشان دادند که در برابر زور و زر و تزویر تسلیم نمی شوند و شکست ناپذیرند و تاریخ پرافتخار آن ها امروز برای ما یک دنیا درس آموزنده است »

ادامه دارد..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۴ ، ۱۰:۲۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

#‏دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب‬(77) 

 

لزوم فرهنگ سازی


من تابلویی دیدم چون« نواله »در دهان کوهی از« زباله»!
روح پیام ،«نظافت» بود و کوه مرام،«کثافت»!
بنابراین دانستم که« پیام هر چند عالی»،
و «کلام هر چه متعالی»،
تا پیام های عالی و متعالی به صورت یک فرهنگ درنیاید،
نه« ماندگار» می شود و در« رفتار» می آید!
پس بایدمان در عرصه اندیشه ،«فرهنگ» بسازیم ،
و در قلمرو رفتار،خود«پیشاهنگ» باشیم!


(‫#‏شفیعی_مطهر‬)
---------------------------------
نواله : لقمه خوراکی برای گذاشتن در دهان
مرام : مراد،خواهش،مقصود

عکس ‏سیدعلیرضا شفیعی مطهر‏

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۴ ، ۰۸:۵۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب (76)


فردایی «قشنگ »، پاک از «رنگ نیرنگ»!


من در این شهر زنانی را دیدم که آبستن درد بودند و نوزاد غم در رحم داشتند .
 اینان با «تار» تنهایی و «پود پارسایی» ، بلوز آینده را می بافتند.
سال ها ایشان بر سر سفره گرسنگی و سبوی تشنگی، کودکانشان را با لقمه های وعده و آرزو سیر می کردند
و با سرود لالایی فردایی«قشنگ» ، روزی پاک از«رنگ نیرنگ»، آنان را می خوابانیدند.
اما افسوس که....! 


(#شفیعی_مطهر)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۴ ، ۰۵:۳۷
سید علیرضا شفیعی مطهر