هر کی احمق تر،موفّق تر!!
قصّه های شهر هرت.قصّۀ 167
شفیعی مطهر
زمانی ماموران امنیّتی شهر هرت به اعلی حضرت هردمبیل گزارش دادند که همۀ زندان ها از روشنفکران،هنرمندان،دانشگاهیان و مخالفان اعلی حضرت پرشده و از این پس باید مدارس و دانشگاه ها را تبدیل به زندان کنیم.
هردمبیل درمانده گفت: تعدادی از مدارس را به زندان تبدیل کنید!
پس از مدّتی به شرف عرض ملوکانه رساندند که کم کم دارد ظرفیّت مدارس هم پر می شود.ضمناً با شروع سال تحصیلی با دانشجویان و دانش آموزان چه کنیم؟
او ناگزیر شارل شرلی مستشار سیلگنایی را فراخواند و از او چاره جویی کرد. شرلی پس از مدّتی فکرکردن به عرض رسانید:
اعلی حضرتا! من شگردی به ذهنم رسید که با بهره گیری از روشی می توانیم روشنفکران را آزاد کنیم،ولی بین آنان در رهبری جنبش اختلاف بیندازیم. در نتیجه خود به جان هم می افتند و خیال ما لااقل تا مدّتی راحت می شود.
هردمبیل فریاد زد: تو و صدراعظم هر غلطی می کنید،هر چه زودتر این مشکل ما را حل کنید که خواب و خوراک را از من گرفته است!
شرلی خاک ادب را بوسه داد و مرخّص شد و یک راست به دفتر صدراعظم رفت و طرح خود را ارائه داد و از روز بعد اجرای آن را آغاز کردند.
آنان یکصد نفر از زندانیان سیاسی را در یکصد سلّول زندانی کردند و به همۀ آنان ابزار و وسایل نوشتن و نقّاشی دادند و به آنان گفتند:
سه روز وقت دارید. هر کدام طرحی برای حکومت آیندۀ شهر هرت تهیّه کنید تا ما آن را برای مجامع بین المللی بفرستیم .پس از انتخاب بهترین طرح آن را خودتان اجرا کنید!
سه روز بعد همۀ طرح ها را جمع کردند و بردند و مدّتی بعد به هر یک از آنان یک پاکت دربسته دادند و گفتند در داخل سلّول خود پاکت را باز کنید و اظهارنظر و ارزیابی طرح خود را ببینید.
همه پاکت ها را گرفتند و به داخل سلّول خود رفتند و پاکت را گشودند. داخل همۀ پاکت ها کاغذی بود که روی آن نوشته بود:
طرح شما عالی است. زیرا طرح شما بهترین راه نجات شهر هرت است! ولی این موفّقیّت را به دیگر روشنفکران نگویید،بلکه وقتی آزاد شدید و به میان مردم رفتید،کار تبلیغی خود را آغاز کنید!
مدت ها گذشت.یک روز زندانبان ها همۀ روشنفکران زندانی را فراهم آوردند و رئیس زندان طیّ نطقی به آنان مژده داد که همه مورد عفو ملوکانه قرار گرفته اید ،ولی پس از آزادی از زندان هر کاری می توانید بکنید ؛به شرطی که لبۀ تیز پیکار خود را از ذات ملوکانه برداشته و به روی سایر عوامل حکومتی بگیرید!
روز بعد همه را آزاد کردند. بیشتر روشنفکران آزادشده پس از آزادی از زندان در نشست های خصوصی وقتی علّت آزادی خود را بررسی کردند و ارزیابی حیله گرایانۀ عوامل حکومتی را دربارۀ طرح های خود دریافتند، از ایجاد درگیری داخلی و اختلاف افکنی میان مبارزان حق طلبانه جلوگیری کردند و با همبستگی کامل و هماهنگ با هم با گسترش کارهای فرهنگی،برنامۀ روشنگرانۀ خود را علیه سلطۀ جبّارانۀ هردمبیل ادامه دادند.
باز هم به هردمبیل خبر رسید که این شگرد اختلاف افکنی بین روشنفکران روشنگر با شکست روبه رو شده است. بنابراین با راهنمایی مجدّد شارل شرلی مجلسی ترتیب داد و همۀ روشنفکران و استادان دانشگاه و آموزگاران فرهیخته را فراخواند و نیز بزرگ ترین سرمایه دار شهر هرت را نیز دعوت کرد. پس از تشکیل جلسه از حکیم فرزانۀ شهر هرت که مورد احترام همۀ روشنفکران بود،خواست که با سرمایه دار بزرگ شهر هرت مصاحبه کند. حکیم از سرمایه دار بزرگ شهر هرت پرسید:
علّت موفّقیّت تو در بازرگانی و جمع آوری این همه ثروت چیست؟
گفت: هیچ چیز، من یک جنس می خرم ۱۰ تومان، ده درصد می کشم روی آن و می فروشم ۴۰ تومان!
حکیم گفت: غلط حساب کردی! ۱۰ درصد بکشی روی آن می شود ۱۱ تومان.
سرمایه دار گفت: حضرت استاد، اگر قرار بود مثل شما درست حساب کنم که الان باید مثل شما زیر خطّ فقر زندگی کنم!!
در اینجا هردمبیل، سرمایه دار را مرخّص کرد و سپس پشت تریبون رفت و خطاب به همۀ اندیشمندان روشنگر گفت:
شماها با این همه مطالعات و تحقیقات تا کنون با روش موفّقیّت در شهر هرت آشنا نشده اید؟! آیا امروز بهترین شیوۀ موفّقیّت در زندگی را از زبان بزرگ ترین سرمایه دار موفّق شهر هرت شنیدید؟! در این شهر هر که احمق تر،موفّق تر و هر کی بی سوادتر،شادتر!! من حرف دیگری با شما ندارم!خود راه بهتر را برگزینید!!
دانلود رایگان کتاب ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین گویه های مطهر
https://t.me/nedayemotahar