«حق گُفتن» و «در خونِ خود خُفتن»!
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 930)
«حق گُفتن» و «در خونِ خود خُفتن»!
«شید از سوزش» لذّت می برد و «خورشید از فروزش».
«حاتَم به جود» می نازد و «خاتَم به سجود».
«ابر از بارش» به خود می بالد و «ببر از غُرّش».
«شمع از سوختن» و در «جمع افروختن» ،
نه «هراس و شکایت»،که «احساس رضایت»دارد.
«مادر از فداکاری» و «پدر از وفاداری»،
نه «می نالند»،که به خود «می بالند».
نه «کوه از شکوه» خسته می شود و نه «نستوه به ستوه» می آید.
«تبسُّمِ گُل» و «ترنُّمِ بُلبُل»،
در «عرصه باغ» و «صحنه راغ»
شمیم و نوا «می پراگَنَند» و مشام جان ها را «می آگَنَند».
....و «جوان آگاه» و «انسانِ فرگاه» نیز
در «جامعه خفته» با «فاجعه نهفته»،
پیوسته چون «شمع می سوزد» و در هر «جمع نورمی افروزد».
نه «درد می شناسد» و نه از «طَرد می هراسد».
او «نام را می گذارد» و از «فرنام می گذرد»
و در «گمنامی،نامی» می شود و در «ناکامی،کامی»!
او در «راه روشنگری» و «نگاه حق باوری»،
از «جان» می گذرد و به «جانان» می رسد.
چه «لذّتی اصیل» دارد و «بصیرتی بی بدیل»،
عمری «حق گُفتن» و در واپسین دَم «در خونِ خود خُفتن»!
#شفیعی_مطهر
----------------------------------------
شید: نور،روشنایی،آفتاب
حاتم: حاتم طایی از قبیله طی که در سخاوت و جوانمردی معروف بوده و در قرن ششم میلادی می زیسته است
جود: کرم،بخشش،عطا،جوانمردی
خاتم: حضرت محمد خاتم پیامبران(ص)
راغ: مرغزار،صحرا،دامن کوه،دامنه سبز کوه که به صحرا وصل باشد
شمیم: بوی خوش
نوا: آواز،نغمه،آهنگ
آگندن: انباشتن،پُرکردن
طَرد: راندن،دورکردن کسی را از شهر خویش،تبعید
فرنام: عنوان،لقب
نامی: نامور،نامدار،بنام،نام آور
کامی: کامیاب،پیروز
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر