«جان بینش» و «جهان آفرینش»
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1552)
«جان بینش» و «جهان آفرینش»
برای شناخت هر «وادی»،«سوادی» لازم است.
ولی آن که «برگی از کتابِ حکمت» و «گلبرگی از کتیبۀ معرفت» را بیاموزد،
دیگر نه نیاز دارد که از «سواد،سودی» برد و نه از «جهاد،جودی»!
او با «گوش جان» و «هوش نهان»،
سخنِ «جانِ بینش» و «جهانِ آفرینش» را می شنود
و بدون «زبان» و «بیان» با طبیعت سخن می گوید.
او «بوی شقایق» را از «سبوی حقایق» احساس می کند
و «رایحۀ پاکدستی» را از «لایحۀ هستی» می بوید.
او «زبان گُل» و «بیان بُلبُل» را می فهمد.
او نه تنها «صدای آبشار»،که «ندای کوهسار» را هم می شنود.
او از «مویه های موجِ مهر» تا «گویه های اوجِ سپهر» را درک می کند،
او با «دیدن هالۀ زمان» و «شنیدن نالۀ زمین»،
با «درک حقایق» و «ترک علایق»،
«راز زندگی» و «رمز ارزندگی» را درمی یابد!
#شفیعی_مطهر
-------------------------------
وادی: رودبار، رود، دَرّه ، صحرا، بیابان
کتیبه: سنگ نبشته
لایحه: نوشته
هاله: خرمن ماه ، دایرة نورانی که گاه گاه گرداگرد ماه ظاهر می شود.
http://modara.blogfa.com/