«سمای جنگ» در «سیمای فرهنگ»(فرگرد1698)
هر پگاه نو با یک نگاه نو
«سمای جنگ» در «سیمای فرهنگ»(فرگرد1698)
من «رزم آورانی کور» و «دلاورانی بی شعور» را دیدم،
که نه «من را از دشمن» بازمی شناسند و نه «گُلشن را از گُلخن»!
اینان با «شور، یگانه» اند و با «شعور،بیگانه»!
آنان تنها «کار» را «پیکار» می دانند و تنها «بزم» را ،«رزم»!
از «دَرِ نیرنگ» با همه «سَرِ جنگ» دارند.
«نبردشان احساسی» است و «دستاوردشان حماسی»!
نه «صلح و صلاح» را می شناسند و نه «آشتی و اصلاح» را!
«قفسۀ سینه» را «قفس کینه» می شمارند
و «سمای فرهنگ» را در «سیمای جنگ» می بینند.
«شور» را به جای «شعور» پنداشته اند
و «شعور» را تنها در «شعار» می دانند.
نه از هیچ «شعار،عار» دارند و نه از انجام هیچ «کار،انکار»!
در شعار ،«حَسب هدف» را «کسب شرف» می نامند،
ولی در عمل، «شرافت» را «آفت» می دانند و «عدالت» را «آلت»!
«تفکُّر را نمی شناسند» و از «تحجُّر نمی هراسند»!
از «وهم،زار»اند و از «فهم،بیزار»!
در رویارویی با «جهان اندیشه» تنها با «زبان تیشه» سخن می گویند.
«عرصۀ گفتگو» را با «عرضۀ هیاهو» درمی آمیزند.
بر «آزادگی برمی آشوبند» و «آزادگان را سرمی کوبند»!
اگر ما «رایت روایت» را در «دیار درایت» برافرازیم،
«ننگ جهالت» در برابر «فرهنگ عدالت» رنگ می بازد.
شفیعی مطهر
------------------------------
سما: آسمان،سپهر
حَسب: شمردن،شمار،کفایت