سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۲۶ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1339)  

«نگار» یا «زنگار»؟!   

انسان های «خوب» نزدِ همه «محبوب» اند.

اینان «کانِ زر» اند،نه «دکانِ ضرر».

همۀ وجودشان برای «خلق،جود» است و برای «خالق،سجود». 

اینان راهِ «بهشتی برین را می آغازند» 

و برای خویش «سرنوشتی نوین را می سازند».

ولی افرادِ «بددهن» چون «آهن» اند.

آن قدر در «پیلۀ تنهایی» و «حیلۀ هیولایی» می مانند، 

تا از بسیاریِ «نیرنگ»،«زنگ» می زنند

و سرانجام «میله های قفس را می بوسند» و در «پیله های محبس می پوسند»!

هر انسان، «عیار بینش» دارد و «اختیار گزینش»،

یا «نگار» را و یا «زنگار» را!

یا «از زر،زریر» می سازد، یا «از شر،شریر»!

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------

نگار: معشوق،محبوب، نقش و نگار 

زنگار:زنگ،زنگِ آهن،اکسید مس

زریر: انسان تیزهوش و سبک روح

شریر: بدکار،بد،صاحب شر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۸ ، ۰۵:۴۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

دروغ ستیزی در قاموس شهر هرت

قصه های شهر هرت/قصه شصت و نهم

شهر هرت در زیر سلطه جهنمی هردمبیل خودکامه روز به روز بیشتر در منجلاب فساد و پلیدی از جمله دروغ و کلاهبرداری و عوام فریبی فرومی رفت. به تدریج خوی دروغگویی در شهر هرت به گونه ای نهادینه شده بود که تقریباً هیچ کس حرف دیگری را بویژه وعده های مسئولان را نه تنها باور نمی کرد،که عکس آن را راست می دانستند!

آش فساد کم کم به قدری شور شد،که روزی جمعی از درباریان به حضور اعلی حضرت هردمبیل باریافتند و با ظرافت های خاصی به خاک پای ملوکانه معروض داشتند:

اعلی حضرتا! سایه بلنداختر شما بر سر تک تک رعایای این مرز و بوم گسترده است و همه مردم شبانه روز مشغول دعاگویی به ذات ملوکانه هستند. ولی مسئله ای که ما را دلمشغول می دارد ،رواج دروغ و فریب در همه سطوح اداری و اجتماعی و...جامعه است. مردم به جایی رسیده اندکه اگر حکومت ماست را هم سفید بداند،مردم در سفیدی ماست هم شک می کنند!

هردمبیل که طاقت کمترین انتقاد را هم نداشت،بر سر درباریان فریاد کشید:

خب! راه حل شما چیست؟ چه کنیم که این رعایای احمق حرف های ما را باور کنند؟

به عرض رساندند: کافی است ذات ملوکانه به همه درباریان و وزرا و حاکمان و نیز همه رسانه ها دستور بفرمایند که از این پس در انتشار خبرها و مطالب از بیان دروغ پرهیز کنند!

هردمبیل با تفرعن و ناراحتی پذیرفت و گفت:

از قول من به همه مسئولان ابلاغ کنید که از این لحظه دیگر دروغ نگویند!

از این قول و قرار چند روزی گذشت و فرمان ملوکانه با آب و تاب زیاد مکرّراً در رسانه ها منتشر شد.

هفته ای نگذشته بود که کارگران کارخانه گونی بافی که شش ماه حقوق نگرفته بودند،جلوی کارخانه تجمّع کرده و خواهان دریافت حقوق و دستمزد خود شدند. از آن جا که کارخانه متعلّق به یکی از شاهزادگان بود،این تجمّع توسط نیروهای گارد سلطنتی با خشونت سرکوب شد. خبر این رویداد در هیچ رسانه بازتاب نداشت،زیرا همه از خشم دربار می ترسیدند. ولی چون تعداد کارگران زیاد بود،خبر این سرکوبی دهن به دهن به گوش بیشتر مردم رسید. وقتی حکومت دید خبر در سطح شهر منعکس شده و نمی توان بیش از این بر آن سرپوش گذاشت.بنابراین روز بعد اجازه دادند رسانه ها در یک خبر چند خطی بنویسند:

چند روز پیش عدّه ای فریب خورده از عوامل بیگانه و مزدور اجنبی پرست با تحریک دشمنان قصد اغتشاش و تخریب اموال عمومی را داشتند که با هوشیاری نیروهای گارد سلطنتی هسته اصلی آنان فروپاشیده و سران اغتشاشگر دستگیر و به مراکز قضایی تسلیم شدند!

بازتاب این دروغ واضح همه تبلیغات دروغ ستیزی دربار را نقش بر آب کرد. بنابراین باز هم چند نفر از بزرگان دربار به پیشگاه ملوکانه شرفیاب شده و این بحران تازه را به عرض رساندند. ذات ملوکانه فرمودند:

درست است که ما فرمودیم کسی دروغ نگوید،ولی جایی که آبروی نظام مطرح است،هیچ کس حق سیاه نمایی و تشویش اذهان عمومی را ندارد! اگر این گروه کارگران به شدّت سرکوب نمی شدند،امروز شاهد ده ها مورد مشابه بودیم .از این گذشته این گونه اغتشاشات مایه بهره برداری دشمن می شود،لذا باید هر گونه فتنه براندازی با قدرت و شدّت سرکوب کرد!

نفس ها در سینه ها حبس شد و دیگر هیچ کس هیچ نگفت.

باز هم چند روزی گذشت. روزی یکی از شاهزاده ها در شکارگاه با سرمستی و بی احتیاطی به جای شکار حیوانات ،چند نفر از روستاییان مظلوم را کشت!

خبر آن بلافاصله در روستا و شهر دهن به دهن پخش شد. حکومت به منظور جلوگیری از نشر خبر حتّی اجازه تشییع جنازه ها و برگزاری مراسم کفن و دفن آن ها را هم نداد. باز هم حکومت چند روزی نشر خبر را سانسور کرد. وقتی خبر در سطح شهر فراگیر شد،دیدند پنهان کردن آن امکان پذیر نیست،طی خبری کوتاه علّت کشته شدن این روستاییان بی گناه را درگیری های عشیره ای و قومی اعلام کردند! 

کم کم طشت رسوایی حکومت و دربار فاسد از بام افتاد و همه مردم فهمیدند که سقف قدرت دیکتاتور بر ستون های دروغ و فریب و جنایت گذاشته شده و دیکتاتوری بدون دروغ و فریب پایدار نمی ماند .

این روزهای سیاه ادامه داشت تا این که......!!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

تعدادی از کتاب های زیر تالیف «سید علی رضا شفیعی مطهر» موجود است. 

علاقه مندان جهت تهیه می توانند با شماره های زیر تماس بگیرند.

ارسال کتاب به سراسر کشور رایگان است.

02144642331

09123491190

1- پرواز؛قطره قصه می گوید ( 6000تومان )

2- دل دیدنی های شهر سرب و سراب/ج2 (12000 تومان)

3- دل دیدنی های شهر سرب و سراب/ج3 (10000تومان)

4- دل دیدنی های شهر سرب و سراب /ج 4 (20000تومان)

5- شورا،مشورت و مشارکت از دیدگاه امام علی(ع) (7000 تومان)

6- قصه های شهر هرت /ج2 (15000تومان)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۸ ، ۰۵:۴۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1338)

«ظرافتِ جود» و «ظرفیّتِ وجود»

هر انسان به هر اندازه که در وجودِ خویش «اسارت» و «حقارت» احساس کند،

 دیگران را «شایستۀ نفرین» و «بایستۀ توهین» می پندارد،

تا «حقارتش را جبران» و «اسارتش را پنهان» کند.

انسانِ «حقیر» و «پای در قیر»

به جای «نام»،«دُشنام» را می فهمد

و به جای «کلام»،«لام» را! 

ولی انسانِ «فهیم» و «کریم»،

«حُرمتِ هر حریم را پاس می دارد»

و «کرامتِ هر کریم را سپاس می گزارد».

انسانِ «باهنگ» و «بافرهنگ» 

آن که «شخصیّتی نبیل» و «هویّتی اصیل» دارد،

از «دُشنام نمی لرزد» و «مُدام مهرمی ورزد».

«آستانۀ تحمّلش ،رفیع» و «پیمانۀ تامُّلش،وسیع» است.

بیاییم بر «ظرافتِ جود» و «ظرفیّتِ وجود»بیفزاییم

تا «سینه ای به پهنای صحرا» و «سکینه ای به دلارایی دریا» بیابیم.

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------

ظرافت: زیرک شدن ،ماهر گردیدن ، زیرکی ،مهارت ،خوش زبانی ، نکته سنجی

جود: عطا،جوانمردی ،بخشش

لام: لاف و گزاف

هنگ : هوش ،وقار، وزن، شوکت، سنگینی(پهلوی)

نبیل: هوشیار و گرامی، نجیب ، شریف

سکینه: آرام ، آرامش ، وقار، آن چه که به دل آرامش و اطمینان بخشد.

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۸ ، ۰۶:۲۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1337

«زلالِ اندرز» به پای «نهالِ هرز»!

گفت وگو با  افرادِ «متعصِّب» و «متصلِّب»،

چون ریختنِ «زلالِ اندرز» به پای «نهالِ هرز» است. 

اگر «تُرابِ همۀ کودها» و «آب همۀ رودها» را به پای علف هرز بریزیم، 

با هیچ «شیوه ای»،هیچ «میوه ای» نمی دهد.

اینان از «دیدنِ دقایق ،کور»اند و از «شنیدنِ حقایق،کر».

در «بیانِ استدلال»،«لال» اند و به جای «سگال»،«گال»!

من چه بسیار «نغزهای گزاره» را که به پای این«مغزهای سنگواره» نثار کردم 

و جز «میوۀ نفرت و نفرین» از این «ریوۀ نمادین» نچیدم.

«بهترین کُنش» و «برترین واکُنش» ،

در برابرِ «مغزهای مسکوت»،«سکوت» است.

در عرصۀ «تفهیم» و «تفاهم» با اینان،

«لاشِ هوده» بِه از «تلاشِ بیهوده» است.  

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------------

متصلِّب: سخت و سفت ،بسته

تُراب: خاک،زمین

سگال: اندیشه،فکر

گال: سرگین گوسفند که به پشم های زیر دنبه او آویخته و خشک شده باشد 

نغز: سخن خوب، نیکو، لطیف، بدیع

ریوه: مکر و حیله،فریب،افسون

لاش: لاشه، جسد حیوان مرده ،مردار

مسکوت: خاموش شده 

هوده: سود و فایده ،راست و درست و حق

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۸ ، ۰۶:۱۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1336

 

«چکادِ کوه» ، «نمادِ شکوه»

 

زندگی «راهی هموار» و «همراهی هوادار» نیست.

هم «دست انداز» دارد و هم «فرود و فراز».

هم «پیچ و خم» دارد و هم «بیش و کم».

هم «گره» دارد و هم «گریوه»!

آن را «باید گشود» و این را «باید پیمود».

زندگی نه «بالشی نرم»،که «چالشی گرم» است،

که باید  با «فروغ عقل» و «نبوغ نقل»،

«چالش ها را با تحمُّل» و «آغالش ها را با تامُّل» درمان کرد. 

آن گاه که از «دلِ دریا» و «صحنِ صحرا» 

 «فراز بلند» و «چشم انداز شکوهمند» را می نگریم،

«چکادِ کوه» را «نمادِ شکوه» می بینیم؛

ولی آن گاه که «عزم» را «جزم» می کنیم

و «گُسل را می پیماییم» و «قُلل را می گشاییم»،

«زیباترین دشت ها» و «فریباترین گُلگشت ها» را 

زیر پای خویش،«فرودین» و «پُرآذین» می بینیم.

بیاییم با «خداوندباوری» و «بلندنظری»،

«برای همیشه»،«افُقِ اندیشه» را،

از «وَرِ پستی بپالاییم» و به «زیورِ اَلَستی بیاراییم»!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------------

گریوه: پشته،گردنه،تپه

چالش: جنگ و جدال،جولان و حمله

آغالش: دشمنی

وَر :بر ،کنار ،جانب، پهلو، سینه

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۸ ، ۰۶:۱۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #حرف_زیادی/13

خنجر از پشت!

گفت: امروز (اول سپتامبر 2019) درست 80 سال از آغاز جنگ جهانی دوم می گذرد. در این جنگ خانمانسوز حدود 80میلیون نفر انسان کشته شدند .ایران نیز با وجود اعلام بی طرفی توسط نیروهای متفقین اشغال شد. در همان روزها کنفرانس سران کشورهای متّفقین یعنی چرچیل،روزولت و استالین در تهران تشکیل شد و هر سه کشور بر تمامیّت ارضی و استقلال ایران تاکید ورزیدند.

پس از پایان جنگ نیروهای انگلیس و آمریکا ایران را ترک کردند،ولی روسیه شوروی علی رغم تعهّد خود مبنی بر رعایت استقلال و تمامیّت ارضی ایران ،خاک ایران را ترک نکرد.

سرانجام پس از بهانه های مختلف پس از گذشت یک سال زیر فشار داخلی ایران و دیگر قدرت ها روسیه شوروی ناگزیر از تخلیه ایران شد.

گفتم: خب! حالا منظورت از این تاریخ گویی ها چیست؟

گفت: چرا ما ایرانی ها از تاریخ عبرت نمی گیریم؟ روسیه چقدر باید از پشت به ما خنجر بزند،تا ما بیدار شویم و فریب آن ها نخوریم؟ آیا اشغال و غصب سرزمین های وسیع قفقاز و تحمیل دو عهدنامه ننگین ترکمانچای و گلستان و نیز عدم تخلیه خاک ایران در پایان جنگ دوم جهانی و...برای اثبات دشمنی های ناجوانمردانه روسیه کم است؟

آیا هم اکنون هم نیروهای روسیه در سوریه با همکاری های محرمانه و پنهانی با اسرائیل از پشت به ما خنجر نمی زند؟و....

گفتم: باز هم حرف زیادی زدی؟!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۸ ، ۰۹:۰۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1335

 

«سقفِ آزادی» و «سقیفِ نقّادی»

 

هر جامعۀ «آزاد» متشکّل از مردمی «نقّاد» است. 

برای «زبانِ آزادی» و «بیانِ نقّادی» در سپهرِ جوامعِ غیرآزاد

«سقفی مسدود» و «سقیفه ای محدود» وجود دارد.

بلندای «سقفِ آزادی» و «سقیفِ نقّادی» برای هر مردمی

برایندی از بلندایِ «قامت» و «استقامتِ» انسان های فکور آن جامعه است.

هر گاه متفکّران جامعه «قامت برمی افرازند» 

و در برابر تحمیل خفقان «استقامت می ورزند» ،

این سقف هم «سر برمی کشد» و «بر سینۀ سپهر سرمی کشد».

ولی اگر مردمی «سربه زیر» و «پای در قیر»

«ژرف دیدن» و «شگرف اندیشیدن» را 

به دیگران «واگذارند» و خود را «خوار دارند»،

این سقف چون «رود»،بر سرهای سرفرازان«فرود» می آید

و می کوشد تا انسان های «فکور» و «باشعور» را  

وادار به «تسلیم» و «تعظیم» کند.

چون سقف آزادی در جامعه ای «کوتاه» و «جانکاه» شود،

انسان های بزرگ ناگزیر یا در «گوشۀ عُزلت می پوسند» 

یا «دست قدرت را می بوسند»

و آن قدر در برابر «عالَم و آدم»،«سر خَم» می کنند،

که ناچار اینان نیز در این «بیغوله»،«کوتوله» می شوند!

آزادی چون «مهرِ درخشان» بر سینۀ «سپهرِ انسان» «می تابد»

و هیچ سقفی را «برنمی تابد».

انسان جز در «نورِ آزادی» و با «شعورِ نقّادی» به کمال نمی رسد.

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------

سقیف :سقف، پوشش خانه ،آسمانه 

بیغوله: کنج، گوشه، بیراهه، ویرانه،  گوشه ای دور از مردم

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۸ ، ۰۵:۱۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1334

 

«فرمانِ ایست» یعنی «پایانِ زیست»!

 

کسی که «رمز پویایی را بیاموزد» می تواند تجربۀ «راز پایایی را بیندوزد». 

آن که «اندیشه ای پویا» دارد،قطعاً «ریشه ای پایا»  دارد.

او همواره از «قاموسِ دانش» و «اقیانوسِ پژوهش» می نوشد،

و به «آرمین دست می یابَد»،ولی «یقین را درنمی یابَد».

انسانی که چون «مِهرِ دانش» بر «سپهرِ پژوهش» پَر می کشد،

هرگز حتّی با «دامِ تلقین» بر «بامِ یقین» نمی نشیند.

زیرا «رازِ این رونده» و «پروازِ این پرنده» در پویایی است.

یک لحظه «فرمانِ ایست» به «پایانِ زیست» می انجامَد.

هر «باورِ یقینی» می تواند انسان را در یک «محورِ زمینی» زمینگیر کند. 

ماندن در یقین،«پایانِ پویایی» و «کتمانِ پایایی» است.

انسانِ پویشگر هر یقین را «پلّه ای از پلّکانِ حقیقت» 

و «نرده ای از نردبانِ واقعیّت» می داند. 

او یقین و شک را «پُلی برای عبور» می داند و «تامُّلی برای شعور».

در هیچ یک «نمی مانَد» و خود را به پلّکانی بالاتر «می رسانَد».

«پلّکان برای پیمودن» است و «نردبان برای درنَوَردیدن»،

بنابراین «ایستایی»،همان«میرایی» است.

پژوهشگر به «ایمان» و «اطمینان» می رسد،

زیرا با «ایمان به رامش» می رسد و با «اطمینان به آرامش»!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------

قاموس: میانۀ دریا

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۸ ، ۰۵:۰۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #حرف_زیادی!/12 

بازگشت به گذشته

گفت: وقتی دیوار برلین را برداشتند همه خوشحال بودند.
یک زن سالمند آلمان شرقی می گفت:
ما تنها مردمی هستیم که برای بازگشت به 40سال قبل خوشحالیم!

گفتم: خب!منظورت چیست؟

گفت: آیا این روزها این جمله زن سالمند آلمانی را از خیلی ها نمی شنویم؟!

گفتم: باز هم حرف زیادی زدی؟!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۸ ، ۰۴:۱۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1333

 

«مردمی رشید» یا «سلطانی سدید»؟!

من شهریاری را دیدم با یک «نورِ چَشم» و صد «تنورِ خَشم».

او با «قهرِ فکوران» بر «شهرِ کوران» فرمان می راند.

کسانی به سلطۀ سلطان یک چشم «تن می دهند» و «گردن می نهند» 

که خود «کور» و «فاقد شعور»اند.

افرادِ «زار از تفکُّر» و «بیزار از تدبُّر» ،

آنان که «بصر» دارند و «بصیرت» ندارند،

«بینایی» دارند و «بینش» ندارند،

نه تنها به «خودکامگی»،که به هر «فرومایگی» تن می دهند.

برای رهایی از سلطۀ «بیداد» و «استبداد»،

باید «مردمی رشید پرورید»،نه تنها «سلطانی سدید برگزید»!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------------- 

سدید: محکم و استوار،راست و درست

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۸ ، ۰۵:۳۶
سید علیرضا شفیعی مطهر