سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۳۰ مطلب در دی ۱۳۹۹ ثبت شده است

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1557)

«جاودانه پاییدن» و «عارفانه شاییدن»!

آن چه «خواب را از هر دیده می رباید» 

و «تاب را از هر پدیده می زداید» ،

«غم جانکاه» است و «ماتم بی گاه».

در دنیا چیزی «باافرندتر» و «ارزشمندتر» از انسان وجود ندارد،

که انسان به خاطر از دست رفتن آن «بیفسُرَد» و «بپژمُرَد».

بنابراین بیاییم دل را جز به «پروردگار لایزال» و این «ماندگار بی زوال» نبندیم.

تا «جاودانه بپاییم» و «عارفانه بشاییم»!

#شفیعی_مطهر

---------------------------------

افرند: فرّ و شکوه،زیب و زیبایی

بشاییم: شایسته باشیم

                           

کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۹ ، ۰۵:۲۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی. 144

نشانۀ صداقت! 

گفت: آقای رئیس جمهور فرموده اند ما اجناس مردم را چنان آرام آرام و با آرامش گران کردیم که اصلا بسیاری متوجه نشدند که ارز اقلام را از ۴۲۰۰ تومانی به آزاد تغییر دادیم.

گفتم: کار خوبی است. تو نظر دیگری داری؟

گفت: تاجری وارد شهری شد. شب جایی برای بیتوته نیافت. به مسجدی رفت و از خادم اجازه گرفت که در غرفه ای تا صبح استراحت کند. پاسی از شب گذشت و آن مرد خوابش نمی برد. خادم از او پرسید: 

چرا با آرامش نمی خوابی؟

پاسخ داد: کیسه ای پر از جواهرات اصل دارم. می ترسم بخوابم و کسی از من برباید یا با جواهر بدلی جابه جا کند.

خادم گفت: اینجا امن است. راحت بخواب. خیالت راحت باشد.

مرد با آرامش کامل خوابید. صبح که برخاست و کیسۀ جواهرات خود را سرجایش دید،خیالش راحت شد و از مهمان نوازی و امانتداری خادم خیلی تشکر کرد.

موقع رفتن خادم به او گفت:  

 چون این مسجد نیاز به تعمیرات دارد و ما پولی برای این کار نداریم از هر کس به اندازۀ توانش مبالغی می گیریم.  من برای تامین مخارج مسجد چنان با آرامش جواهرات اصلی تو را با جواهرات بدلی جابه جا کردم که اصلا متوجّه نشدی! 

گفتم: اگر آرام آرام بدون اطّلاع آن مرد جواهراتش را جابه جا کرده،گفتن این حرف او نشانۀ صداقت اوست!

گفت: حرف آقای رئیس جمهور هم ظاهراً همین طور است!!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

#ع.مطهر

کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۹ ، ۰۵:۵۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1556) 

«کاه» و «شاه»!

در هر جامعه ای که «شهروندان را حقیر» و «ورجاوندان را تحقیر» می کنند،

از «کاه،کوه» می سازند و از «شاه،شکوه»،

آن جامعه نه «روی رستگاری را می بیند» 

و نه «تکاپوی ابتکاری را برمی گزیند»!

تا «علّامه ها تحقیر» نشوند،«خودکامه ها تکثیر» نمی شوند!

تا «انسان ها کرامت» دارند و «شایگان ها،شخصیّت»،

هیچ گاه خودکامه نه «بختی برای کبریایی»  دارد 

و نه «تختی برای فرمانروایی»!

در جوامع توسعه نیافته از «شانه های سلیم»،«نشانه های تسلیم» می سازند

و «پایه های تخت خودکامه» را بر «شانه های پَخت عامه» می گذارند. 

«وبال بیداد» و «اِغفال استبداد»،

بر سر مردمی «آوار» و «هموار» می شود،

که خود «تن به پستی» و «سر به سرمستی» می دهند!

#شفیعی_مطهر

--------------------------------

شانه: دوش،کتف،جای اتّصال دست به تنه

پَخت: پهن،چیزی که در  زیر پا یا بر اثر ضربه و فشار کوبیده و پهن شده باشد

وبال:سختی،عذاب،سوءعاقبت

سرمستی: سرخوشی،مستی،تکبُّر و غرور 

 

در کانال «آوای مطهر» مقدمتان را گرامی می داریم

https://t.me/aavayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۹ ، ۰۷:۱۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #طنزسیاهنمایی. 143

ما بدبختیم!

گفت : در اتتخابات آینده ریاست جمهوری شرکت می کنی؟

گفتم: عمده ترین تفاوت یک نظام جمهوری با سلطنتی این است که در جمهوری مردم،حاکمان را برمی گزینند ولی در سلطنتی بدون ارادۀ مردم پسر جانشین پدر می شود.

گفت: حالا اگر به بهانۀ نظارت استصوابی نامزدهای مورد قبول مردم را حذف کردند،مردم باید به کسی رای دهند که او را نمی خواهند؟

گفتم: بر فرض درستی نظر تو در هر صورت چه رای بدهی و چه ندهی هر کس را خودشان بخواهند رئیس جمهور می کنند!

گفت:

می گویند، مردی دو دختر داشت؛
یکی را به یک کشاورز و دیگری را به یک کوزه گر شوهر داد.
چندی بعد همسرش به او گفت :
ای مرد ،سری به دخترانت بزن و احوال آن ها را جویا شو!
مرد نیز اول به خانه کشاوز رفت و جویای احوال شد. دخترک گفت : 

زمین را شخم کرده و بذر پاشیده ایم. اگر باران ببارد، خیلی خوب است، اما اگر نبارد، بدبختیم!

مرد به خانه کوزه گر رفت، دخترک گفت: 

کوزه ها را ساخته ایم و در آفتاب چیده ایم. اگر باران ببارد، بدبختیم و اگر نبارد ،خوب است!

مرد به خانه خود برگشت. همسرش از اوضاع پرسید. مرد گفت:
چه باران بیاید و چه باران نیاید ،ما بدبختیم!!!
حالا حکایت امروز ماست!

ما چه رای بدهیم و چه رای ندهیم،ارادۀ ما تغییری ایجاد نمی کند!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

ع.مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۹ ، ۰۴:۳۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

راه بقای حکومت هردمبیلی!

قصّه های شهر هرت/116

اعلی حضرت هردمبیل از بس خون ریخته و مخالفانش را شکنجه کرده و ملت را به خاک سیاه نشانده ،به بیماری عجیبی مبتلا شده بود. او به نوعی سادیسم گرفتار شده بود و نه تنها از آزار انسان ها لذّت می برد،بلکه هر شب قبل از خواب باید انسانی را در حضور او شکنجه کنند تا زیر شکنجه جان دهد و همزمان با جان کندن او آرام به خواب رود!

پزشکان از درمان او درماندند. درباریان ناگزیر هر روز جوانان بی گناهی را به بهانه های گوناگون نظیر پوشش نامناسب،نوع آرایش مو،رفتار مشکوک،عدم احترام به مجسّمۀ هردمبیل و...بازداشت می کردند و شبی یک نفر از آنان را به منظور خواب آرام هردمبیل زیر شکنجه می کشتند!

کم کم این خبر تکان دهنده ،وحشیانه و جنایتکارانه به بیرون درز می کرد و گاهی سر از رسانه های داخلی و حتّی خارجی درمی آورد.دستگاه های امنیّتی وقتی با اعتراض روزافزون داخلی و بین المللی روبه رو شدند،در صدد یافتن راه حلی برآمدند. یکی از فرنگ رفته ها از ساختن ربات آدم نما در فرنگ خبر داد. لذا با صرف هزینۀ سنگینی یک ربات از فرنگ خریدند و آوردند که کاملا شبیه انسان بود.  

 در نخستین شب وقتی ربات زیر شکنجه قرار گرفت،به شدت مقاومت کرد و باعث رنجش اعلی حضرت شد. بنابراین از وزیر دربار خواست هر شب جوانانی را که به حضور می آورند، کاری کنند که صدای فریاد و نعرۀ آنان سلطان را نیازارد. لذا کارشناسان، عصب احساس درد و قدرت تفکّر ربات را قطع کردند!

از این پس تنها فرق این ربات و آدم های معمولی این بود که احساس نداشت. نه چشمش می توانست شکنجه ها را ببیند و نه درد را حس می کرد.

برای این که هردمبیل نفهمد این ربات است،هر شب او را به شکلی درمی آوردند و لباسی تازه به او می پوشاندند. بنابراین می توانست در آرام کردن عطش دیگرآزاری هردمبیل نقش خوبی ایفا کند.

سال ها گذشت و هردمبیل هم چون چندان خبری از پیشرفت های علمی دنیا نداشت،باور نمی کرد که بشر  توانسته آدم مصنوعی بسازد. لذا از شکنجه کردن او با شیوه های گوناگون لذّت می برد و از این که در برابر شکنجه مقاومت نمی کند،اظهار رضایت می کرد.

پس از سال ها کم کم به این فکر افتاد که چرا این آدم ها در برابر شکنجه و آزار و اذیّت هیچ مقاومتی نشان نمی دهند!

روزی این سوال را از وزیر دربار پرسید. در آغاز او کوشید از پاسخ طفره برود. وقتی اصرار هردمبیل را دید،نتوانست بیشتر تاب بیاورد،لذا اعتراف کرد که مدت هاست ما به جای آدم های شهر هرت،از ربات برای شکنجه استفاده کنیم. وزیر دربار نگران بود نکند شاه پس از شنیدن این واقعیّت او و دیگر درباریان را مورد مواخذه قرار دهد و مجازات کند.ولی هردمبیل پس از شنیدن این خبر به فکر فرورفت.

وقتی وزیر علّت سکوت و تامّل سلطان را پرسید،شاه گفت:

فکری به خاطرم رسید. باید همۀ مردم شهر هرت را چون این ربات تربیت کنیم که هر گاه ما هر گونه خواستیم آنان را بیازاریم و چون حیوان از آنان کار بکشیم و هیچ کس جرات کوچک ترین اعتراضی نداشته باشد!

از آن روز به بعد همه عوامل حکومتی کوشیدند با گرفتارکردن همۀ مردم شهر هرت به بیماری «درماندگی آموخته شده» از هر شهروند یک رباتی بسازند که نه درک و فهم داشته باشد و نه احساس درد و ناله و اعتراض!!

...و این تنها راه بقا و ابقای هر حکومت دیکتاتوری و هردمبیلی در دنیاست!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۹ ، ۰۴:۰۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1555)

«خوداَرزی» و «خردوَرزی»

آموختنِ «خوداَرزی» و «خردوَرزی»،

به افرادِ «پرشور» ولی «بی شعور»،

مانند این است که بخواهیم به «مگس» و «کرکس» بفهمانیم،

که «گُل بِه از زباله» است و «رَجُل بِه از رجّاله»!   

فلسفه،«انسانِ فکور» و «جوانِ باشعور» را 

از «اسارتِ وَهم می رهاند» و به «طهارتِ فهم می رساند».

ولی بر «حماقتِ جاهل» و «شقاوتِ کاهل» می افزاید.

#شفیعی_مطهر

---------------------------

کرکس: لاشخور،مردارخوار 

رجُل: مرد باشخصیت

رجّاله: مردم پست و فرومایه

http://modara.blogfa.com/

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۹ ، ۰۴:۱۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #طنزسیاهنمایی.142

من یا این ها؟!

گفت: من در انتخابات می خواهم به یک قاتل رای بدهم!

گفتم: دیوانه شدی یا چیزی زده ای؟!کدام آدم عاقل در انتخابات به یک قاتل رای می دهد؟

گفت: سخنگوی شورای نگهبان فرموده اند اگر ما به وسیلۀ نظارت استصوابی نامزدهای صالح را برنگزینیم،مردم ممکن است به یک قاتل رای بدهند!

گفتم: پس قاتل ها را ردِّ صلاحیت می کنند؟

گفت: بله،خودشان این طور می فرمایند. آیا علّت رد صلاحیّت شخصیّت هایی چون مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی،آیت الله سید حسن خمینی،مهندس بهزاد نبوی،دکتر محمدرضا خاتمی،دکتر محسن آرمین ،صفایی فراهانی،علی مطهری و...همین است؟!

یعنی مردم هنوز به این حد از رشد سیاسی-اجتماعی نرسیده اند که خود بتوانند این گونه صلاحیّت ها را تشخیص دهند؟!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

گفت: من یا این ها؟!

#شفیعی_مطهر

http://modara.blogfa.com/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۹ ، ۰۵:۰۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1554)

«داوری» و «دادوری»

اگر «داوری» از «دادوری»،

به جای«صله»،«فاصله» بگیرد، 

چه «خون ها می ریزد» و چه «افسون ها برمی انگیزد»!

چه «سرهای بی گناه که بر دار» می رود

و چه «باورهای دادخواه که پندار» می شود!

مبادا که با «نیش یک قلم»،«نوش یک عالَم» را تلخ کنیم!

قلمِ داوری،«نمادِ فرهنگ» است،نه «جمادِ کلنگ»،

مبادا با آن «خانه ها را ویران» و «آشیانه ها را پریشان» کنیم 

و با یک «کلام خام»،«تمام خیام» را به آتش بکشیم!

پیش از آن که با «داوری بپریشیم» به «دادوری بیندیشیم»!

#شفیعی_مطهر

------------------------------

صله: پیوستن،پیوستن چیزی به چیزی

خیام: خیمه ها،چادرها

http://modara.blogfa.com/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۹ ، ۰۵:۳۰
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی.141

«قال عیان» یا «حال پنهان»؟!

گفت: رعیت غلط می کند اعتراض کند، غلط می کند مطالبه حق کند، غلط می کند دیوان مظالمه بخواهد، غلط می کند نظارت کند، غلط می کند قدرت ما را محدود کند، غلط می کند مشروطه بخواهد،ملت غلط می کند ما را نخواهد…سایه ماست که آرامش می دهد، رعیت را چه به سرکشی، رعیت را چه به استنطاق صاحبقران، رعیت را چه به فریاد حق‌طلبی! رعیت غلط می کند ما را نخواهد! رعیت گوسفند و ما شبانیم! سایه‌ی ماست که آرامش می دهد، نعمت ارزانی می دارد و دفع بلا می کند! ماییم که آبرو می دهیم، ماییم که مالک ایرانیم!

گفتم: آهای!! امروز غلط نکنم یک چیزی زده ای که دور برداشته ای می تازی! چه خبر است؟این حرف از خود توست یا از قول کسی می گویی؟

گفت: این حرف زبان قال یکی و زبان حال بعضی هاست!

گفتم: درست حرف بزن! زبان قال و حال چیست؟

گفت: این حرف ها زبان قال محمدعلی شاه قاجار و زبان حال بعضی هاست! او در آن زمان می توانست با این ادبیات صراحتاً باورهای خود را بگوید،ولی در زمان ما چون فضا دگرگون شده، این حرف ها از «قال عیان» به «حال پنهان» منتقل شده است.

گفتم» باز هم #سیاهنمایی کردی؟! 

#شفیعی_مطهر

http://modara.blogfa.com/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۹ ، ۰۵:۰۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1553) 

«همزبان با طینت»،«مهربان با طبیعت»!

برای حراست از هر «باغِ پُربار» و «راغِ کشتزار»

در هیچ «پردیسی بزرگ»،«تندیسی از گرگ» نمی سازند

تا به عنوان «مترسک» و «آدمک»،

«پرندگان را بترسانند» و «چرندگان را بهراسانند»!

 گویی بر روی «سیّارۀ زمین» و این «گهوارۀ گلین»،

موجودی «سفّاک تر» و «ترسناک تر» ،

از «انسان» در «جهان» نیست!! 

بیاییم با «طینت،همزبان» شویم و با «طبیعت،مهربان»!

#شفیعی_مطهر

------------------------------ 

راغ:دامن کوه ، صحرا

پردیس: فردوس ، بستان 

طینت: سرشت ، خمیره ،خو، عادت 

کانال رسمی گاه گویه های مطهر

https://t.me/gaahgooye

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۹ ، ۰۴:۱۶
سید علیرضا شفیعی مطهر