سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۳۲ مطلب در تیر ۱۳۹۹ ثبت شده است

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1485

«بار کج» و «رهگذار فلج»

هرگز «بار کج» و «رهگذار فلج» به منزل نمی رسند؛ 

زیرا «بُنیانِ آزمون اَلَستی» و «راژمانِ قانون هستی» را،

نه بر «تودۀ کاستی»،که بر «شالودۀ راستی» بناکرده اند.

در این «داستان وصال»،«راستان زلال»، رستگارند

و «بدکیشان ضلال» و «کژاندیشان بدسگال»، خوارند! 

بداندیشان با «سرمایۀ کیش» به دنبال «سایۀ خویش» می دوَند.

اینان نه «راه بهروزی را می پویند» و نه «پناه پیروزی را می جویند».

بیاییم جز «حق نگوییم» و جز «راه حقیقت نپوییم»!

#شفیعی_مطهر

--------------------------------

راژمان: سامانه،سیستم،دستگاه،نظام

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۹ ، ۰۳:۵۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #طنزسیاهنمایی/67

چاره ای ندارم!

او گفت:مگه دولت مخالف گرون شدن ارز نیست؟ 

من گفتم :چرا!

او گفت: مگه منبع ارزها دست دولت نیست؟

من گفتم: چرا!

او گفت: پس خودش ارز رو گروه می کنه؟

من گفتم:چه می دونم! شاید برای تامین هزینه های ریالی چاره ای نداره!

او گفت: 

یه نفر می گفت: اگر به قدرت برسم اعدام رو ممنوع می کنم! 

گفتم: با موافقان اعدام چه می کنی؟

گفت: همه رو اعدام می کنم!

گفتم: این که خلاف آرمان خودته!

گفت: چه کنم چاره ای ندارم!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۹ ، ۰۴:۲۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1484

«سورۀ گُل» و «اُسطورۀ تامُّل»

هر «آیتی از سورۀ گُل»،«روایتی از اُسطورۀ تامُّل» است.

آنان که «ریشه ای ژرف» و «اندیشه ای شگرف» دارند،

از هر «عبارتی،عبرتی می پردازند» و از هر «روایتی،رایتی برمی افرازند»!

بنابراین هیچ «گُل نباید بپژمُرَد» و هیچ «بُلبُل نشاید بیَفسُرَد»!

هیچ «زار» را نباید «آزار» کرد و هیچ «خار» را «خوار»!

«طبیعتِ خاک»،«طینتِ پاک» دارد.

این ماییم که «جان را می آلاییم» و «جهان را می فرساییم».

هر «گلبرگِ شادابِ شقایق»، یک «برگِ کتابِ حقایق» است.

 هر سطر این کتاب،صد«راز نگفته» و «رمز نهفته»در بردارد.

این «دیدۀ دل» است که می تواند هر «پدیدۀ مُشکل» را بنگرد 

و «رازش را بگشاید» و «رمزش را بنماید»!

بیاییم «هماوا با کائنات» و «همنوا با سماوات»، 

بر «درگاه ربوبیّت» و «بارگاه الوهیّت» سرنهیم!

و در این «رود هستی»،«سرود سرمستی» سردهیم ! 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------- 

اُسطوره: افسانه،قصّه،حکایت

رایت: پرچم،عَلَم،بیرق

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۹ ، ۰۵:۱۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #طنزسیاهنمایی/ 66

آیینۀ عبرت!

گفت: پریروز 26 تیرماه سالروز تاسیس نهاد شورای نگهبان بود.به ذهنم اومد توصیه هایی دلسوزانه به نمایندگان فعلی مجلس بکنم که مبادا کاری بکنن که به سرنوشت ده ها نفر از نمایندگان مجلس دهم گرفتار بشن! گر چه اینا «خودی هستن!!» یعنی از «خودمون هستن!!»

گفتم: یعنی چی؟ خب،حالا نمایندگان این دوره چه کنن که ردِّ صلاحیت نشن؟

گفت:مگه یادت نیست 90 نفر از نمایندگان دورۀ دهم ردِّ صلاحیت شدن؟ 

 اینا از سرنوشت اون  90 نفر عبرت بگیرن . اوّلاً هی وقت و بی وقت به بهانۀ نطق پیش از دستور توی همۀ کارهای کشور دخالت نکنن و دربارۀ هر مسئله ای فضولی!! ببخشید اظهار نظر نکنن!  اصلاً چه معنی داره که نماینده هی حرف بزنه؟ این همه نماینده که هیچی نگفتن،چی شد؟

ثانیاً برای خالی نبودن عریضه اگه خواستن نطق پیش از دستوری داشته باشن،روز قبل متن نطق خودشون رو یواشکی برای دبیر شورای نگهبان بفرستن.پس از تایید و تصحیح شورای نگهبان توی مجلس بخونن!

ثالثاً دربارۀ هر طرح و لایحه ای که خواستن رای بدن،اوّل یواشکی از شورای نگهبان یه چراغ سبزی بگیرن که مبادا خدای نکرده اونا ناراحت بشن! و موقع تایید صلاحیت آره دیگه!

میگن شیری همراه گرگ و روباهی به شکار رفتند و یک گاو وحشی و یک بزِ کوهی و یک خرگوش شکار کردند . آن گاه شیر به گرگ دستور داد تا حیوانات صید شده را میان خود تقسیم کند . 

گرگ گفت : گاوِ وحشی سهمِ شیر باشد . بزِ کوهی سهمِ خودم و خرگوش سهمِ روباه . 

شیر ناگهان برآشفت و برای عقوبت گرگ ، پنجه ای قوی بر او زد و در دَم هلاکش کرد . 

سپس به روباه گفت : صیدها را تو تقسیم کن . روباه که از سرنوشت ناگوار گرگ عبرت گرفته بود، گفت : 

تقسیم در اینجا معنی ندارد . همۀ این صیدها به حضرت سلطان تعلّق دارد و ما را در آن بهره ای و سهمی نیست . این گاوِ تنومند، چاشت حضرت سلطان است و آن بز ، سهمِ میانۀ روز و آن خرگوش ، سهمِ شامِ سلطان.

شیر گفت : قسمتی بدین زیبایی از که آموختی ؟ 

گفت : از آن سر که در پیشِ تختِ ملک نهاده است!

گفتم: این تمثیل چه ربطی داره؟!

گفت: راست میگی ها! چه ربطی داره؟!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۹ ، ۰۵:۴۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

یارانۀ طلایی

قصّه های شهر هرت/قٌصّۀ ۹۲
شفیعی-مطهر

مردم شهر هرت مثل همۀ کشورها و جوامع دیگر زندگی معمولی داشتند.  هر شهروندی به شغلی و کاری اشتغال داشت.  کارگران در کارگاه ها و کارخانه ها،کشاورزان در مزارع،معلمان و استادان در کلاس ها وزندگی روال عادی داشت.

تا این که خبر رسید معدن بزرگی از طلا کشف شده که می تواند سال های سال همۀ هزینه های مملکت را تامین کند.

اعلی حضرت هردمبیل با خوشحالی دستور داد همۀ طلاها را پس از استخراج و استحصال به خزانۀ دربار تحویل دهند. ولی وقتی خبر آن بین مردم عادی منتشر شد، سر و صدای همۀ مردم بلند شد که ما همه باید در آن سهیم و شریک باشیم. بنابراین برای رفع مناقشه و درگیری قرار شد نصف طلاها را به دربار تحویل دهند و نصف دیگر را بین همۀ مردم تقسیم کنند.

با انتشار این خبر شادی بخش همۀمردم از هرطبقه  کم کم دست از کار و تولید کشیدند و چشم به راه یارانۀ طلایی خود ماندند. در نتیجه تولید و اقتصاد کشور دگرگون شد. دولت برای تامین ارزاق و دیگر مایحتاج عمومی بخش وسیعی از درآمد طلایی را ناگزیر صرف خرید نیازمندی های مردم از خارج کرد.

از سوی دیگر استخراج و استحصال طلا و تبدیل آن به پول نقد و توزیع بین مردم، تشکیلات اداری گسترده ای می طلبید .در این بخش، بسیاری از شاغلان بخش تولید، دست از کار سخت تولیدی کشیده به کارِ اداری و مالی پرداختند.

 بخش تولید رو به رکود می رفت و بخش اداری فربه تر و گسترده تر می شد. کم کم همۀ مردم به نوعی حقوق بگیر و یارانه بگیر حاکمیّت شدند.

 سال ها به همین منوال گذشت. همۀ مردم به خوردن و خوابیدن و تن پروری عادت کردند. هر روشنفکر آگاه و تحصیل کرده ای که می دانست این معدن طلا روزی به پایان می رسد و به حاکمان و متولّیان جامعه هشدار می داد و آنان را تشویق به سرمایه گذاری در راه افزایش تولید می کرد، او را متّهم به غرب گرایی و تجدُّدطلبی می کردند! در نتیجه مردم در نشئگی رفاه کاذب و روزمرّگی تصنّعی روزگار می گذراندند.

 یکی از روشنفکران و دردآشنایان وقتی این وضع اسفناک و غفلت مردم و مسئولان را دید،  نامه ای روشنگرانه و انتقادی به اعلی حضرت هردمبیل نوشت و سرنوشت خطرناک نزدیک بودن پایان معدن را به شرف عرض ملوکانه رساند.او به تجربه موفّق کشور نروژ اشاره کرد و نوشت:

«نروژ پول حاصل از افزایش قیمت نفت و گاز را در خارج از کشور سرمایه‌گذاری و بخشی از سود حاصل از آن را به اقتصاد ملی وارد کرد. این بهترین شیوه‌ای است که می‌توان در برخورد با درآمدهای نفتی پیش گرفت. به‌کار‌گیری این راهکار توسط نروژ باعث شد یک منبع ارزی نزدیک به 800 میلیارد دلاری برای این کشور پنج میلیون‌نفری ایجاد شود و نوسان قیمت نفت نیز هیچ تلاطمی در اقتصاد ملی نروژ ایجاد نکند. درحالی که درکشورهای عضواوپک شاهدعکس قضیه هستیم.

پس از وصول نامه به دربار، اعلی حضرت فوراً دستور داد نویسندۀ نامه را بازداشت و در قعر سیاهچال زیر شکنجه به مجازات برسانند تا دیگر کسی جرات و جسارت توهین و انتقاد به اعلی حضرت را نداشته باشد!

روزی مردی را در میدان مرکزی شهر هرت دیدند که اعلامیه پخش می کرد.
نیروهای امنیّتی دربار، او را دستگیر نموده و پس از بازرسی دیدند تمام ورق هایی که پخش می کرده سفید است!
از او پرسیدند: این ها چیست؟ چرا برگه‌های سفید و بدون نوشته پخش می کنی؟
آن مرد جواب داد:

«چیزی برای نوشتن باقی نمانده، همه چیز مثل روز روشن است. وقتی که یک دردآشنای دلسوخته نامه ای انتقادی ولی محترمانه به اعلی حضرت می نویسد ، او را زیر شکنجه مجازات می کنند،من در اعلامیه ام چه بنویسم که متّهم نشوم آب به آسیاب دشمن ریخته ام ؟!
کم کم سروصدای ناله وفریاد اعتراضات گوشه و کنار به گوش وزیر رسید. وزیر به حضور اعلی حضرت باریافت و پس از زمین بوسی و عرض ادب به شرف عرض همایونی رسانید که:
اعلی حضرتا! صدای اعتراض مردم تبدیل به فریاد می شود و دیریا زود ممکن است عصیان و طغیان مردم بالا و بالاتر برود .اخیراً هم مرد رندی را در میدان شهر دستگیر
کرده ایم.
هردمبیل گفت :او از کدام تریبون بیگانه استفاده کرده و کدام کشور غربی را برسر ما
کوبیده است؟
وزیر گفت: هیچ کدام. او فقط سپیدنامه در بین مردم پخش می کرد که فوراً ما او را دستگیر کردیم.

هردمبیل گفت: آیا مردم در نامه ها چیزی و اعتراضی نوشته اند؟ 

وزیر گفت: خیر،قربانت گردم. مردم آن ها را گرفتند ولی چون قلمی نداشتند و دستی برقلم، لذا کاغذ ها همچنان سفید و دست نخورده در دست ماست.
هردمبیل بر صندلی لم داد و دستی برسبیل خود کشید و گفت: 

مردک! این که های و هو ندارد، او را رها کنید برود. ما هم که چیزی دراین کاغذ ها
ندیده ایم و خبری از هیچ چیز نداریم. خدا را شکر....و

این است سرنوشت ملّتی که در غیاب عقلانیّت ،ذلیلانه  سر بر آستانۀ استبداد می ساید و برای لقمه ای نان، گوهر عزّت و حرّیّت خود را می فروشد!

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۹ ، ۰۴:۲۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1483

نه «خیس» و نه «خسیس»!

در دنیا باید «پاک زیست» و هستی را «طربناک نگریست».

اگر انسان فرزانه را در «دریای زرق»،«غرق» کنند،

نه ذرّه ای «خیس» می شود و نه «خسیس»! 

بیاییم در این «قاموس ژرف» و «اقیانوس شگرف»،

«غوطه ور»شویم ،ولی «تر» نشویم!

آن جا که به «آلودن» می کوشند،ما به «پالودن» بیندیشیم

و آن جا که از «رذیلت» می نالند،ما به «فضیلت» ببالیم!

#شفیعی_مطهر

------------------------------

زرق: مکر و حیله،تزویر 

قاموس:دریا،میانۀ دریا،دریای عظیم

شگرف: عجیب،طُرفه،بی نظیر

پالودن: پاک کردن،صاف کردن،پاکیزه شدن

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۹ ، ۰۵:۳۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #طنزسیاهنمایی/65

علّت عدم تبلیغ پراید!

گفت: از مدیر شرکت رولز رویس پرسیدند، شما چرا تبلیغات تلویزیونی نمی کنید؟ گفت : کسانی که می‌توانند رولز رویس بخرند وقت نشستن پای تلویزیون را ندارند!

گفتم: پس علّت عدم تبلیغ پراید از تلویزیون نیز همین است؟

گفت: نه! از مدیر عامل سایپا هم همین سوال را پرسیدند، فرمودند : 

کسانی که محصولات ما را سوار می شوند به خانه نمی‌رسند تا تبلیغ ببینند!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۹ ، ۰۴:۲۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد1482

 «تُندروی» یا «کُندروی»؟!

 

گاهی نه «ننگینیِ نیوه های زار»،که «سنگینیِ میوه های بسیار»،

کمرِ«لاخۀ سخت» و «شاخۀ درخت» را می شکند.

بنابراین رعایتِ «حدِّ اعتدال» و «سدِّ استیصال» نشانۀ خردمندی است.

نادان دیده نمی شود مگر در حال «تُندروی» یا «کُندروی». 

یا «کُند می رانَد»،یا «تُند می دوانَد» !

ولی خردمند «عادل» است و «مُتعادل»، 

«پیوسته می تواند» و «آهسته می رانَد»

و خویش را با «شَعَفِ عالی» به «هَدَفِ متعالی» می رساند!

#شفیعی_مطهر

-------------------------------

نیوه:ناله و افغان،خروش،گریه،نوحه

لاخه(لاخ) :شاخۀ درخت،هر چیز باریک و دراز مثل موی یا ترکه یا شاخۀ درخت 

سد: بستن،بندکردن،بستن در

شَعَف: شادمانی،خوشحالی،شیفتگی،عشق

متعالی:بلندپایه،بلند و رفیع،بلندشونده

استیصال: از بیخ و بن برکندن،ریشه کن ساختن،بی چیزشدن،درماندگی

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۹ ، ۰۵:۱۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #طنزسیاهنمایی/ 64

دُمِ خروس!!

گفت: من موندم از این مردم که چرا حرفای دولتمردان رو قبول نمی کنن.

گفتم:چطور فهمیدی که باور نمی کنن؟

گفت: رسانه های دولتی یه چیزی میگن،مردم یه چیزای دیگه!هر جا میریم توی تاکسی،مترو،کوچه،بازار و....مردم در محافل خصوصی یه حرفایی دیگه میگن!

گفتم: نظر تو چیه؟

گفت: من که سعی می کنم هم باور کنم و هم به دیگران بباورونم!

گفتم:خب! موفّق میشی؟اونایی که باور نمی کنن،چی میگن؟

گفت: مردم میگن ما می خواهیم باور کنیم،ولی با این همه دم خروس!!چه کنیم؟!

یه وقتی زنده یاد گل آقا نوشت: 

-می دونید حزب الهی ها در محافل خصوصی خودشون وقتی با هم تنها میشن،چی میگن؟ 

- حرفایی را میگن که ضدِّ انقلاب ها علنی میگن!!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۹ ، ۰۴:۴۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1481

«بال پرواز» یا «وبال ناساز»؟!

بر سینۀ «سپهر هستی» چون «مِهر پاکدستی»،

چه خوش «می درخشند» آنان که «می توانند ببخشند»! 

..و چه «رنجی می برند» و «شکنجی می خرند»،

کسانی که این «توان» و «اِمکان» را ندارند

و در «سینه های سپید»،«کینه های پلید» را می انبارند . 

اینان در «صمیم، حائزند» ،ولی از «تصمیم،عاجزند»

و با «انتخاب خویش»،«عذاب تشویش» را به جان می خرند

در نتیجه عمری «بال پرواز» را با این «وبال ناساز» می بندند!

بیاییم از «سینه های سپید»،«آیینه های امید» بسازیم.

به همه «مِهر بورزیم» تا به «والاییِ سپهر بیَرزیم»!

#شفیعی_مطهر

------------------------------

صمیم: اصل و خالص،محض

حائز: دربردارنده،گردآورنده،دارا،جامع

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۹ ، ۰۵:۵۱
سید علیرضا شفیعی مطهر