سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۲۷ مطلب در دی ۱۳۹۸ ثبت شده است

 #سیاهنمایی /15

آیه ای که در هیچ قرآنی نیست!

گفت: من میگم همۀ مردم باید لباس آبی بپوشن!

گفتم: چرا؟

گفت: چون رنگ دریاها و آسمونا آبیه! چقدر خوبه در خشکی هم مردم به رنگ آسمون و دریا بشن! تا بین مردم یک رنگی برقرار بشه!

گفتم: خب، اولاً یک رنگی یعنی همدلی نه هم لباسی! ثانیاً مردم رو که نمیشه به زور وادار کرد یه رنگ خاصّی بپوشن. هر کسی آزاده که هر چی میخواد بپوشه!

گفت: نه، هر کس نمیخواد این طوری لباس بپوشه،جمع کنه و از ایران بره!

گفتم: مگه ایران ملک شخصی توئه؟

گفت :چطور اون خانم مجری تلویزیون میگه هر کی نمیخواد مثل ما باشه،جمع کنه و از ایران بره؟

گفتم: او لابد منبع مستندی داشته!

گفت: اینا هر چی که میلشون باشه میگن حرف خدا و پیغمبره!

گفتم: مگه میشه؟

گفت : یک شیخی با یک داعشی با هم مجادله می کردن. شیخ گفت:

حالا برایت روایتی می خونم که تا کنون در هیچ کتاب روایی نخونده باشی!

داعشی گفت: این که چیزی نیست. من برایت آیه ای می خونم که در هیچ قرآنی نخونده باشی!! 

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۸ ، ۰۴:۴۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1408)

«یار یگانه» یا «بیعار بیگانه»؟!

«من»،«چمن» را دیدم

که مظلومانه در زیر پای «جُهّال»،«پایمال» می شود.

و نیز «درخت» را چه «شوربخت» دیدم،

که با داشتن «انبوه بار و بر» در «اندوه تبر»بسر می برد. 

هر دو «وفا» می کنند و «جفا» می کشند،

یکی با «پایمال» و یکی با «انفصال».

من «درخت تناور» را از «چمن بی یاور» ،

«بسی مظلوم تر» و «بسیار معصوم تر» دیدم!

تبر چه «شوربخت» است ،زیرا از «جنس درخت» است!

«دستۀ تبر» از «رستۀ صنوبر» است.

 چمن از «بیعار بیگانه» جفا می بیند و درخت از «یار یگانه». 

پشت شب تیره را سحر می شکند

افسانه  قدرتش  دگر  می شکند

اما چو ز دست دوست سیلی خوردیم

سنگینی بار غم  کمر  می  شکند!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------- 

جُهّال:نادان ها،جمع جاهل

انفصال: جداشدن،جدایی،گسستگی

یگانه: بی همتا،تنها،یکتا 

رسته: راسته ،رده، صف، قطار

بیعار:کسی که از هیچ عیبی ننگ نداشته باشد بی شرم

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۸ ، ۰۴:۴۰
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1407)

«عُقده ها» و «عقیده ها»!

آن گاه که «طوفانی بنیانکن» و «بورانی مردافکن»،

بر «دهر و دیار» و «یار و شهریار» یورش می آورد،

باید به جای «بلندی کوه» و «فرهمندی بشکوه»،

برای پرهیز از «پلشتیِ روح» به «کشتیِ نوح» پناه آوریم.

در این شهر هر روز «سِیلِ رویدادها» بر «خِیلِ مهادها» «برمی آشوبد»

و «بُنیانِ ارزش ها» و «راژمان خیزش ها» را «درهم می کوبد»!

این سیل ها «کوه ها را برمی کنَد» و «گروه ها می پراکنَد»،

ولی نمی تواند «نظرهای راستین» و «باورهای بنیادین» را بلرزانَد.

اگر «بنای ساخت باور» بر «مبنای شناخت داور» باشد

و این ساختار با «سرمایۀ سگال» و بر «پایۀ استدلال» بنا شود، 

به هر «ارزشی می ارزد»،زیرا با هیچ «لرزشی نمی لرزد»!

بیاییم «عقیده ها» را از «عُقده ها» بزداییم

و «عیار هر نیک و بد» را جز با «معیار خرد» نسنجیم!

#شفیعی_مطهر

-------------------------------

عُقده: گره،سرکوفتگی و افسردگی

فرهمندی: شکوه،شوکت،دانایی

پلشتی: پلیدی،آلودگی

مهاد: بساط،بستر،گهواره،زمین پست

سگال: اندیشه،فکر

عِیار: مقایسه کردن،دو چیز را با هم سنجیدن

معیار: مقیاس و آلت سنجش،سنگ محک و ترازو

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۸ ، ۱۹:۴۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

افتتاح طرح های ملوکانه!

قصّه های شهر هرت / قصّه هفتاد و پنجم

#شفیعی_مطهر

یکی از شهرک های محروم شهر هرت بارها به وسیلۀ ارسال طومارها از اعلی حضرت هردمبیل خواهش می کردند تا در محلۀ خرابه و ویرانۀ آنان اقداماتی عمرانی انجام شود. سرانجام هردمبیل ضمن صدور فرمانی دستور داد ضمن تسطیح خیابان های آن محل در کناره های آن نیز درختکاری شود. 

مسئولان مرتب گزارش هایی مبنی بر پیشرفت های شگفت انگیز عمرانی و علمی و... شهر هرت را به شرف عرض ملوکانه می رسانیدند.

پس از مدتی او تصمیم گرفت شخصاً برای افتتاح اقدامات عمرانی به آن محل برود و با استفادۀ تبلیغاتی فعّالیّت های عمرانی شهر هرت را به رخ خبرنگاران خارجی و توده های عوام داخلی بکشد.

شهردار و سایر مسئولان که کاری نکرده بودند، هراسان و نگران شدند ،چون چیزی برای عرضه و افتتاح نداشتند.  بالاخره صحنه ای مصنوعی و کاذب آراستند تا اعلی حضرت به طور تشریفاتی در حضور خبرنگاران خارجی افتتاح کند و بعد هر چه می خواهد بشود! چون مردم که کاره ای نیستند و بر فرض ناراضی شوند! طوری نمی شود! صدایشان که به جایی نمی رسد!

چون کف خیابان پر از خاک و خاکروبه بود،در روز افتتاح چهل نفر سقّا را فراخواندند و به آنان گفتند با مشک های پر از آب خیابان را آب پاشی کنند تا اعلی حضرت در میان خاک و خُل خفّه نشود!!

روز موعود مشدی فتح الله سقّا به همراه سی و نه نفر سقّای دیگر به ساحل رودخانه رفتند تا مشک های خود را پر از آب کنند. فتح الله بالاخره عمری در شهر هرت در زیر چکمه های استبداد هردمبیلی تربیت شده بود.بنابراین وقتی می خواست مشکش را پر از آب کند،حیله ای به ذهنش رسید. او پیش خود گفت:

ما چهل نفر سقّا هستیم. اگر من یک نفر به جای آب، مشک را پر از باد هوا کنم ،چه کسی می فهمد؟! من در بین 39 نفر گم می شوم.

بنابراین مشکش را به جای آب از هوا پر کرد و با تظاهر به سنگینی مشک آب ،هنّ و هن کنان همراه با دیگر سقّایان در بدو ورود اعلی حضرت هردمبیل وارد خیابان اصلی شهر شد. پیش از ورود موکب ملوکانه ،جناب شهردار به سقّایان دستور  داد خیابان را آب پاشی کنند. همۀ سقّاها به صف شدند و با یک فرمان دهانه های مشک ها را گشودند.

ناگهان اعلی حضرت و همۀ اسقبال کنندگان با کمال تعجّب دیدند و شنیدند که از دهانۀ همۀ مشک ها به جای آب، صدای فس فس باد هوا می آید!!

بنابراین معلوم شد که همۀ سقّاها مثل مشدی فتح الله مشک ها را پر از باد هوا کرده اند.

رسوایی بزرگی بود. نه تنها سقّاها،بلکه شهردار و همۀ مسئولان با سرافکندگی حرفی برای گفتن نداشتند!

اعلی حضرت ناگزیر در میان خاک و خُل چند قدمی برداشتند. ناگهان با وزش طوفانی سخت همۀ خاک ها و خاکروبه ها به هوا برخاست و بر سر و روی حاضران فرو ریخت.در این بین هر کسی به فکر این بود که کلاهش را باد نبرد. در همین حال باد و طوفان ناگهان درخت های سست کنار خیابان را نیز برکند و بر سر روی شاه و همراهان فرود آمد. 

معلوم شد درخت ها نیز مثل همۀ کارهایشان بی رشه و بدون اندیشه است . آن ها را از باغ های شهرهای اطراف از لبِ خاک بریده و در این جا در خاک فروکرده اند!

فریاد و شیون همۀ حاضران برخاست و شاه در حالی که به سرعت صحنه را ترک می کرد،می کوشید از محل خطر بگریزد و جان به سلامت بدرببرد! 

... واین یک برنامه افتتاحیه ملوکانه بود!

بالا رفتیم،ماست بود! این قصّه راست بود ؟!

پایین آمدیم،دوغ بود! این قصّه دروغ بود؟! 

******************

باور کنید اگر این قصّه هم دروغ باشد،در شهر هرت سال هاست هر روز صدها قصّه نظیر این قصّه ها تکرار می شود!! و مردم مرتّب تاریخ مکرّر را تکرار می کنند!!

و این سرنوشت مردمی است که هر روز این قصّه ها را نه تنها می شنوند،که بعینه می بینند! جمعی بدان می خندند و گروهی می گریَند! ولی هیچ کدام کاری نمی کنند که بر آن نقطۀ پایانی بگذارند!!

به امید آن روز!!

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۸ ، ۰۵:۴۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1406

«نغزهای ماهپاره» و «مغزهای سنگواره»!

در «بازۀ زمانی هزارۀ سوم» و در «سازۀ راژمانی ادارۀ مردم»،

گونه ای «بت پرستی نوین» با مایه هایی از «سرمستی دیرین» وجود دارد.

این بت ها نه از جنس «چوب و سنگ»،که از «رسوب فرهنگ» است.

در میان «مردم واپسگرا» افرادی غرق در «توهُّمِ  اتوپیا»دیده می شوند.

اینان «انگاره هایی موهوم» و «پنداره هایی مسموم»،

در ذهن «پروریده» و به آن «گرویده»اند.

اینان هر «انتقاد» را «ارتداد» می دانند و هر «تردید» را،«پلید»!

کوچک ترین رخنه در «خارۀ نظر» و «سنگوارۀ باور» را برنمی تابند 

و آن را «وسوسۀ اهریمن» و «دسیسۀ دشمن» می انگارند.

در برابر هر «استدلال»،«لال» اند و در مقابل هر «دلیل»،«ذلیل»!

از شنیدن هر «سخن مخالف»،«خائف»اند هر چند «حقیقی» و «تحقیقی» باشد. 

اینان نه برای «شک» ارزشی قائل اند و نه برای «محک»،

زیرا «شک» را «لک» می پندارند ؛ 

در حالی که برای رسیدن به «یقین»،هر «سخن به گزین» ،

باید از «پُلِ شک» و «تعامُلِ محک» بگذرد.

این «پرستشِ احمقانه» هیچ راهی برای «پُرسشِ محقّقانه»باقی نمی گذارد.

ایشان در ارزیابی هر «نیک و بد» هیچ جایی برای «عقل و خرد»قائل نیستند.

با «احساس،صمیم»اند و با «وسواس،تصمیم» می گیرند.

با «استخاره،یگانه»اند و با «استشاره،بیگانه»!

زیرا به جای «فکر»،تنها «ذکر» می گویند! 

سخن های «نغز» و «پرمغز»،

روح و روان آدمی را «طراوت» و «لطافت» می بخشد؛

ولی این «نغزهای ماهپاره» در «مغزهای سنگواره»کوچک ترین رخنه ای نمی آفریند.

بیاییم «پندارهای خردستیز» و «رفتارهای عقل گریز» را

از «لوح دل» و «لایحۀ فضایل» بزداییم

و «ریشۀ نهال باور» را با «اندیشۀ زلال پژوهشگر»آبیاری کنیم.

#شفیعی_مطهر

----------------------------------

نغز: خوب ، نیک ، بدیع

راژمان: نظام،سیستم،دستگاه

اتوپیا: مدینه ی فاضله،آرمان‌شهر 

لک: سخن بیهوده و یاوه،هذیان 

لایحه: نوشته

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۸ ، ۰۵:۱۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

قرارِ سخاوت یا استقرار عدالت؟!

#شفیعی_مطهر

اولین شعرم،ردیفش درد بود

قصه  تنهایی یک مرد بود

قصه  مردی که از شهر سکوت

ناله را همراه خود آورده بود

  سخاوت و بخشندگی خصلتی پسندیده و بر عکس ،بخل و خسّت صفتی نکوهیده است. نیک اندیشان، سخاوت را تا تا بدان پایه ارج می نهند که در متن جامعه ما ده ها بل صدها جمعیّت، انجمن و سازمان خیریّۀ دولتی و مردم نهاد را بنیان نهاده اند که مهم ترین رسالت و ماموریّت خود را دستگیری و کمک به افراد بی پناه و طبقات فرودست جامعه می دانند ؛ اما متاسّفانه کمتر خَیِّران و سخاوتمندانی هستند که گروه، جمعیّت و تشکُّلی را ایجاد کنند که با دغدغۀ استقرار عدالت در جامعه به فعّالیّت بپردازند.

  ممکن است بسیاری بر این باور باشند که جمعیّت ها و سازمان های خیریّه که متشکّل از توانگران نیک اندیش هستند، با این دغدغه  همۀ کمک ها و یاری های خود را نسبت به فرودستان جامعه ایثار می کنند که با کاهش فاصله های طبقاتی ، عدالت اجتماعی استقرار یابد.

 البته این خوی و خصلت در جای خود پسندیده و کارساز است؛ اما فروکاستن این باور در حصار انحصار فقیر پروری متاسّفانه جز توزیع فقر و تبدیل جامعه به یک کمیتۀ امداد بزرگ ثمری ندارد!

   حصول این جوهر و گوهر و وصول به این غایت و نهایت، قاعده و قانونی می خواهد؛ چه آن که گسترش سپهر معنویت بر بام زیباشهر شریعت ، به شرط افراشتن ستونی استوار، ممکن و مقدور است . از این زاویه است که وقتی از مولا علی(ع) پرسیده می شود که:

 « اَلعَدلُ اَفضَل اَمِ الجود؟» ؛ از میان عدالت و سخاوت کدام برتر است؟ 

حضرت پاسخ می دهد:

 « العدل»؛ و در تبیین این اصل ، دو علّت می آورد و می فرماید:

  اولا « اَلعَدلُ یَضَعُ الاُمور مَواضِعَها وَ الجود یخرجها مِن جَهَتها» ؛

 « عدل ، امور را در بستر طبیعی خود قرار می دهد، اما جود، جریانات را از جایگاه طبیعی خود خارج می سازد» ؛

 ثانیاً « اَلعَدلُ سائِس عام وَ الجودُ عارض خاص» ؛ 

« عدالت، سیاستی گسترده و فراگیر است ، ولی جود یک حالت استثنایی و غیر شامل است.»

  ( نهج البلاغه، عبده، حکمت۴۸۸)

 به نصِّ قرآن کریم ، فلسفۀ دین در عینیّت اجتماعات ، اقامۀ قسط است. یعنی دین آمد تا مردمان بر سر عدل ایستاده و بر پایۀ قسط زندگی کنند (حدید، ۲۵).

از این روست که به گزارش امام باقر(ع):

 « پیامبر در جهت معماری مدینه شریعت بر ویرانه های جاهلیّت ، اِستَقبَلَ النّاس بِالعَدل ؛ جامعه را با عدالت ساخت و پرداخت. »(تهذیب ، ج۶، ص ۱۵۴)

 بدین قرار، ستون سقف معنویّت ، در زیباشهر شریعت، عدالت است.

(اسلامی، احمد، از خاتمیت تا غیبت،صص۲۷و۲۸)

  استاد مطهری در ارزیابی وزن عدالت و سخاوت در ترازوی عقلانیّت بر این باور است که:

 « اگر با معیارهای اخلاقی فردی ارزیابی و داوری کنیم، باید سخاوت را برتر از عدالت دانست. چه آن که بخشندگی و ایثارگری بیش از عدالت معرِّف و نشانه کمال نفس و تعالی روح انسان است. اما داوری امام(علی علیه السلام)، جز این است و عدالت را به دو دلیل برتر می داند.

 این گونه ارزیابی و داوری درباره انسان و مسائل انسانی ، ریشه در اصالت و اهمّیّت اجتماع دارد و گویای آن است که اصول و مبادی اجتماعی و از جمله نظم، قانون و عدالت بر احکام و اخلاق فردی تقدُّم دارد.»

 (سیری در نهج البلاغه، ص ۱۱۲و۱۱۳)

    به بیان امام علی(ع) : « اَلعَدلُ رَاس الایمانِ و جماع الاِحسان»؛

 بلندی اندام ایمان و ستون فقرات و کانون همبستگی همه زیبایی ها، عدل است.(غررالحکم،ج۲،ص۳۰)

 از منظر مولا علی(ع) ، گوهر دیانت و جوهر شریعت، رمز جاذبه و راز ماندگاری نظام و عامل صلاح و فلاح دین و دنیا و موجب سلامت جان و امنیت روان ، در فرد و اجتماع، عدل و قسط است.

 (غررالحکم ،ج۷،ص۹-۲۳۶)

  ...و بر این پایه، حرف همان است که استاد مطهری گفته است. وی می نویسد:

« از نظر علی(ع) اصلی که می تواند تعادل اجتماع را حفظ کند و به هیکل و پیکر و روح و روان جامعه ، سلامت و امنیت بدهد(سیری در نهج البلاغه،ص۱۱۳) و درد و معنویت جامعه را درمان کند، عدالت است.»

(نهج البلاغه ، خطبه۳)

        بیاییم دادگری را پاس داریم و دادگران را سپاس گزاریم!      

بِالعدلِ قامَتِ السَّماواتِ والاَرض           

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

                                      

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۸ ، ۰۵:۲۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1405

«جوهرِ خویش» یا «جواهرِ بیش»؟!

خوشبختی نه «اساس»،که یک «احساس» است.

خوشبختی نه به «داشتن کمال» است،نه «انباشتن مال».

چه بسیار افرادی که «مالی فراوان» و «منالی بی کران» دارند،

امّا بیش از «احساس خوشبختی» از «هراس سختی» 

در «رنج» و «شکنج» اند!

در برابر،کسانی هستند که «داشته ها» را حاصلِ «کاشته ها» می دانند

و با «کُنش های زندگی خرسند»اند و به «ارزش های ارزندگی پایبند». 

خوشبختی نه در «زراندوزی» است و نه در «کینه توزی».

«ناآگاهی» و «بیش خواهی»،

از «نعمت های الهی»،«نقمت های تباهی» می سازد.

خوشبختی «فصلی در گذار» دارد و «اصلی پایدار».

بیاییم خوشبختی را در «جوهرِ خویش» بجوییم،نه در «جواهرِ بیش»!

#شفیعی_مطهر

--------------------------------

جوهر: معرب گوهر،اصل و خلاصه چیزی،آنچه قائم به ذات باشد

جواهر: سنگ های گرانبها مانند الماس،یاقوت،زمرد،مروارید،فیروزه

اساس: پی،بنیاد،پایه،شالوده

منال: جای یافتن چیزی،جایی که از آن سود به دست آید مانند مزرعه و دکان

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۸ ، ۰۵:۲۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #سیاهنمایی/ 14

استعفای مدیران؟!!

گفت: می دونی مدیر هواپیمایی کره در سال 2014 برای چی از عموم مردم عذرخواهی کرد و بعد استعفا داد؟

گفتم: برای چی

گفت: فقط به خاطر 20 دقیقه تاخیر هواپیماها در سال!

گفتم:کار خوب و شایسته ای انجام داده.

گفت: حالا در ایران :

۷۸ کشته در کرمان !
۲۰ کشته در سقوط اتوبوس به دره
۱۷۶ کشته در شلیک به هواپیما
که همه آن متوجه مسئولان است ،ولی یک مسئول هم استعفا نداد! 

می دونی چرا؟

گفتم: چرا؟!

گفت:آخه مسئولان ما این قدر شیفتۀ خدمت اند که نگو!!ً

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۸ ، ۰۴:۳۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1404

«تنگیِ قفس» و «دلتنگیِ محبس»!

هر «پرندۀ حقیر» و «درّندۀ صغیر»،

که در «قفسی تنگ» و «محبسی از سنگ» زاده می شود،

تا «پَر و بال» و «یال و کوپال» ندارد،

نه «تنگیِ قفس» را احساس می کند و نه «دلتنگیِ محبس» را؛

امّا چون «بال ها و یال ها ببالند»،آنان از «تنگی سیاهچال ها می نالند».

در این جا نمی توان «پرنده را از پرواز» و «درّنده را از تاخت و تاز» محروم کرد!

آن ،«سپهری بی کران» می خواهد و این «صحرایی بی پایان»!

برای انسانِ «فکور» و «باشعور»،

«ژرف دیدن» و «شگرف اندیشیدن»،

«پر و بالِ پرواز» است و «یال و کوپالِ تاخت و تاز».

منعِ انسان از «آزاداندیشی » و «سبزکیشی»،

«شکستنِ پَرِ پرواز» است و «بستنِ پای تاخت و تاز»!

بیاییم «انسان را از انسانیّت» و «جهان را از عقلانیّت» محروم نکنیم! 

چه زیبا سرود «بیدل» آن «شاعر فاضل»:

زین پیش که دل قابل فرهنگ نبود  

از پیچ و خم تعلّقم ننگ نبود

آگاهی‌ام از هر دو جهان وحشت داد  

تا بال نداشتم، قفس تنگ نبود

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------

یال و کوپال: تن و توش ، برز و بالا ، زور بازو

ببالند: رشد کنند،(بالیدن:رشد و نموکردن،افتخار کردن)

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۸ ، ۰۳:۲۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1403

«خرافات»،بدترین «آفات»!

در هر جامعه ،«بدترین آفات»،«خرافات» است.

در شهری که یک «بُتواره» با یک «استخاره» ،

برای یک «ملّت مُکلَّف»،«هدف» برمی گزیند

و سپس با یک عطسه بدون «درک»،هدف را «ترک» می کند،

 برای این گونه «زیست» باید «گریست»!

باید «در انگیزه ها چَشم ها را شُست» 

و «در میان سنگریزه ها یَشم ها را جُست»! 

چه «رنجی می برند آنان که می فهمند»

و چه «شکنجی می دهند آنان که در وَهم اند»!

#شفیعی_مطهر

------------------------------

یَشم: سنگی شبیه عقیق یا زبرجد با رنگ های گوناگون

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۸ ، ۰۵:۳۰
سید علیرضا شفیعی مطهر