سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۲۹ مطلب در مرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

 اساس غارت با احساس حقارت!

قصّه های شهر هرت/قصّۀ97

#شفیعی_مطهر

هردمبیل داشت پیر می شد و برف پیری بر سیمایش نشسته بود.  بنابراین دلش می خواست تا زنده هست،اوضاع اجتماعی شهر را به گونه ای برای ولی عهدش آرام و آماده کند،که پس از مرگش آیین خاکسپاری او با تشییع جنازۀ باشکوهی همراه باشد و نیز سلطنت خاندان هردمبیلیان با چالش روبه رو نشود. ضمناً گاهگاهی از گوشه و کنار شهر خبرهای ناگواری از بالارفتن سطح بیداری و آگاهی مردم  و نارضایتی آنان به گوش می رسید.

او ناگزیر «شارل شرلی» یکی از کارشناسان سازمان امنیّتی کشور «سیلِگنا» را به شهر هرت فراخواند و با اهدای پول و امکانات زیاد از او خواست راه حلّی قطعی برای استمرار حکومت استبدادی هردمبیلیان در شهر هرت ارائه کند.  

شرلی در ضمن توضیحاتش برای هردمبیل گفت:

«تنها راه استمرار سیستم دیکتاتوری ،این است که  مردم به شدّت گرسنه و نیازمند باشند و در خویش احساس حقارت و فرومایگی کنند. این راه حل را کتاب آسمانی مسلمانان دربارۀ روش تحکیم استبداد فرعونی برمی شمارد. ضمناً دانش جامعه شناسی نیز آن را تایید می کند .قرآن می گوید:

«فَاستَخَفَّ قَومَهُ فَاَطاعوهُ» .یعنی فرعون مردمش را تحقیر می کرد تا او را اطاعت کنند.

 بنابراین من با اجرای طرحی میزان احساس حقارت و پستی و نیازمندی مردم را طی یک هفته می سنجم و نتیجه را به شرف عرض ملوکانه می رسانم.»

هردمبیل به صدراعظم دستور داد کلّیّۀ امکانات مورد نیاز شرلی را تامین کند. روز بعد به دستور شرلی در اعلام خبرها اعلام کردند که به فرمان اعلی حضرت به همۀ اهالی شهر هرت مبلغی به نام  «گولانه» پرداخت می شود. مردم برای دریافت آن باید صبح یکشنبه ساعت 8 صبح به درب شرقی کاخ مراجعه کنند. از چند روز پیش تمام در و دیوار شهر را پر از آگهی کرده بودند که شرط دریافت گولانه این است که همۀ مردم باید صورتک گوسفند بر صورت خود بزنند و صدای بع بع کنند!

به دنبال آن چند مغازه با تولید و ارائۀ صورتک گوسفند شروع به فروش آن کردند. مردم برای خرید آن مقابل مغازه ها صف کشیدند. فروشندگان نیز موقع را مغتنم شمرده صورتک ها را با چندین برابر قیمت اصلی به مردم بیچاره می فروختند. بزودی صورتک بازار سیاه پیدا کرد و توزیع آن فقط با پارتی بازی و قیمت های زیاد امکان پذیر شد.

سرانجام تعداد زیادی از مردم به هر قیمتی بود صورتک ها را تهیه کرده و از شب قبل از یکشنبه جلوی درب شرقی کاخ هردمبیل صف کشیدند!

شرلی وقتی این همه شور و هیجان و ولع مردم و احساس حقارت آنان را مشاهده کرد،به ماموران توزیع گولانه دستور داد موقع پرداخت گولانه مردم باید با صدای بلند بع بع کنند و هر کس بتواند با صدای بلندتر بع بع کند،گولانۀ بیشتری به او بدهند!

آن گاه  شرلی از اعلی حضرت خواست در غرفۀ بالای قصر بنشینند و هجوم حقارت آمیز و صدای بع بع مردم فرومایه و پست را بشنود و یقین کند که تا زمانی که انسان ها ،کرامت انسانی خویش را فراموش کرده و حقارت حیوانی را می پذیرند،سلطنت استبدادی هردمبیلیان ادامه خواهد یافت!

هردمبیل بر فراز قصر نشسته و با تبختُر و تفرعُن ،تحقیر مردم ستمکش شهر هرت را می دید که برای دریافت مبلغی اندک چگونه به همدیگر فشار می آورند و یکدیگر را زیر دست و پای خود لِه می کنند و با تمام توان حنجرۀ خود را پاره و با نعرۀ جگرخراش بع بع می کنند تا اندکی بیشتر پول بگیرند!

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۹ ، ۰۲:۵۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1498)

«بال خرد» و «سگال سرآمد»

دنیا هم «راغی برای وحوش» دارد و هم «باغی برای افراد باهوش».

در آن «چرندگان می چرند» و در این «پرندگان می پرند»!

در آن «همه هرزند» و در این «همه خرد می ورزند»!

بیاییم در این جا «پرندۀ باغ» باشیم،نه «درندۀ راغ».

«پرنده ای نشسته بر شاخسار»،نه «درنده ای بسته به افسار»!

در این جهان ،«بندۀ داور» و «پرندۀ خودباور»،

نه از «شکستن شاخه» می ترسد و نه از «گسستن لاخه»؛

زیرا او به «بال خرد» و «سگال سرآمد»پشتگرم است ،

نه به «امداد یاران» و «استمداد دیگران».

#شفیعی_مطهر

--------------------------------

راغ: مرغزار، دامن کوه، صحرا

لاخه:  پینه و پاره

سگال: اندیشه،فکر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۹ ، ۰۵:۳۰
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #طنزسیاهنمایی/79

پیشرفت بزرگ!!

گفت : مژده بده که ما پیشرفت بزرگی کرده ای‏م .

گفتم: آفرین بر تو که به جای #سیاهنمایی خبر از پیشرفت می دهی!خوش خبر باشی!حالا بگو  از پیشرفت بزرگ!

گفت : قبلاً ما قیمت ها را با 40 سال پیش مقایسه می کردیم و حسرت می‌خوردیم،حالا کارمان راحت شده! ما قیمت ها را با دو روز پیش مقایسه می کنیم و حسرت می خوریم! این هم خودش یک جور پیشرفت است دیگر!!

گفتم: باز هم که#سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۹ ، ۰۵:۲۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1497)

«قُلّۀ کمال» و «حُلّۀ جمال»

«سیر به سوی کمال» در «مسیر استکمال»، 

به عنوان یک «برنامه» تا آن گاه «ادامه» دارد،

که انسان بر «نهال زندگی» با «آمال ارزندگی»

 خود را حتّی در «نیوۀ نَفَس» چون «میوۀ نارس» بداند.

ولی «پوسیدگی» و «پلاسیدگی» آن گاه آغاز می شود،

که خویش را در «قُلّۀ کمال» و «حُلّۀ جمال» ببیند. 

زیرا او با این «پندار واهی»هیچ «هُشدار آگاهی» را نشنیده،

  با دست خویش هر گونه «راه رویش را بسته» و «پای پویش را شکسته»است!

 #شفیعی_مطهر

----------------------------- 

حُلّه: جامه،لباس نو،جامۀ بلند که بدن را بپوشاند

استکمال:کمال خواستن ،کامل کردن

نیوه: ناله و افغان

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۹ ، ۰۵:۴۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی/78

پول مردم در جیب دولت!

گفت: سازمان تعزیرات تعدادی از کارخانجات لبنیّات را به خاطر گران فروشی جریمه های چند میلیاردی کرده است.

گفتم :آفرین بر سازمان تعزیرات! 

گفت : ولی نه قیمت ها به سابق برگشته و نه پول ها به دست مردم! یعنی میلیاردها از جیب مردم رفته در جیب دولت!

پس مثل همیشه برنده دولت است و بازنده،مردم!

می گویند ﺑﻪ سه نفر مدیر از سه کشور فرانسه ﻭ ﺁﻟﻤﺎن ﻭ ایران ﻧﻔﺮﻱ 50 ﺗﺎ ﻣﻮﺯ ﻭ ﻳﮏ ﻣﻴﻤﻮﻥ ﺩﺍﺩند و ﮔﻔﺘند:
ﺑﺎ ﺩﺍﺩﻥ ﺍﻳﻦ ۵۰ ﺗﺎ ﻣﻮﺯ ﺑﻪ میمون‌‌تون ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻬﺶ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺑﺎ زبان خودتون را ﻳﺎﺩ ﺑﺪﻳﺪ.

بعد ﺍﻭﻣﺪﻥ ﺩﻳﺪﻥ مدیران فرانسه و آلمان ۵۰ ﺗﺎ ﻣﻮﺯﻭ ﺩﺍﺩن ﻣﻴﻤﻮﻧﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ و ﻫﻴﭽﻲ ﻳﺎﺩ ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ!

ﺑﻌﺪ ﺭﻓﺘﻦ ﺳﺮﺍغ مدیر ایرانی ﺩﻳﺪﻥ ۴۹ ﺗﺎ ﻣﻮﺯﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻭ ﻣﻴﻤﻮﻧﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺎ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﻣﯿﮕﻪ :

مدیرجان! موز آخری رو نصف کن با هم بخوریم !

گفتم: باز هم که #سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۹ ، ۰۳:۲۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1496

«سایش» یا «آسایش»؟!

آنان که ما را «می آزاراند» بسی «زارند»!

آنان با «سایش» به «آسایش» نمی رسند! 

در حالی که خود «سوده» و «فرسوده» می شوند .

ولی ما با «ساییدن» و «خراشیدن»، 

«صاف تر» و «شفّاف تر» می شویم!

ما «جام باده»ایم و آنان «سام سُمباده»!

ما در «خفا می درخشیم» و «صفا می بخشیم»! 

ولی آنان «رعونتِ بی ارزند» و «خشونت می ورزند»!

آنان که برای هر «غیر» هم «خیر» می خواهند،

هیچ گاه نه «زیان» می کنند و نه «پشیمان» می شوند!

#شفیعی_مطهر

------------------------------  

زار: ناتوان،رنجور،ضعیف،ربون،درمانده،خوار

سایش: ساییدن،سودن

سوده: ساییده شده

باده: شراب،می،در عرفان نصرت الهی و عشق

سام :ورم،آماس،مرض 

رعونت: خودپسندی ،خودآرایی، کم عقلی

ارز: ارج،بها،نرخ،قدر و قیمت

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۹ ، ۰۵:۲۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی/77

اعتبار یک مجرم قضایی!

گفت: آیا می دانی رییس‌جمهور و وزارت ارتباطات ما مخالف فیلترینگ بودند، ولی یک بازپرس ، دستور داد تا تلگرام فیلتر شود؟

گفتم: خب!
گفت: بازپرس دستور دهنده بیژن قاسم زاده، پس از چند ماه به علّت فساد؛ به زندان رفت ،ولی تلگرام همچنان فیلتر ماند!

گفتم: خب!

گفت: تو هم ظاهراً غیر از«خب گفتن» چیز دیگری بلد نیستی؟

گفتم: خب!

گفت: آیا در کشور ما نظر یک مجرم قضایی بیش از نظر رئیس جمهور و ‌وزیرش اعتبار دارد؟!

گفتم: باز هم که #سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۹ ، ۰۶:۱۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

من دروغگو هستم!!

قصّه های شهر هرت / قصّۀ  96

 #شفیعی_مطهر

در شهر هرت معلّم روشنفکری بود به نام آقای هابیل. او چون اهل مطالعه و تحقیق بود،وضعیّت اجتماعی و اقتصادی کشورهای پیشرفته و دموکراسی را می دانست،در نوشته ها و سخنرانی هایش وضع نابسامان شهر هرت را با آن کشورها می سنجید و با این روش بر سطح مطالبات اجتماعی مردم و توقعّات مردم سالارانۀ آنان می افزود. گاهی نیز دربارۀ مفاسد و اختلاس های کلان خاندان هردمبیل و عوامل فاسد دربار ،آمار و ارقامی تکان دهنده عرضه می کرد و موج نارضایتی مردم را شدّت می بخشید.

کم کم عوامل امنیّتی دربار و ساواکی ها دربارۀ فعّالیّت های روشنگرانۀ او گزارش هایی به شرف عرض ملوکانه می رساندند و بر تشویش خاطر و نگرانی ذات اقدس شاهنشاهی می افزودند.

پس از مدّتی جنبش هایی مردمی از گوشه و  کنار شهر هرت علیه حاکمیّت استبدادی هردمبیل آغاز شد. هردمبیل با کمال خودباختگی عجولانه دستور بازداشت آقای هابیل را صادر کرد. دستگیری این نخبۀ روشنفکر بر موج نارضایتی های مردمی افزود.هردمبیل تنها راه آرام کردن مردم را انتشار اعترافات آقای هابیل مبنی بر دروغگویی و تکذیب اظهارات خود تشخیص  داد؛بنابراین به شکنجه گران دستور داد با شکنجه او را وادار کنند تا بپذیرد در حضور همۀ مردم شهر هرت اعتراف کند که دروغگوست!

هر چیز شهر هرت در همۀ زمینه ها عقب مانده و قرون وسطایی بود،ولی ابزار شکنجه های هردمبیل و مهارت شکنجه گران او منطبق بر آخرین یافته های علمی دنیا بود. زندانی سیاسی را با شگردها و ابزارهایی شکنجه می کردند که هیچ مبارز مقاومی تاب نمی آورد و ناگزیر می شد که هر چه بازجوها و شکنجه گران دیکته می کنند،بپذیرد. 

آقای هابیل مدّت های مدید توانست انواع شکنجه ها را تحمُّل کند،ولی سرانجام زیر شکنجه پذیرفت که در حضور مردم به دروغگویی خود اعتراف کند.ضمناً مزدوران درباری برای تحقیر هابیل همه جا به جای نام واقعی، او را «قابیل» می نامیدند!بنابراین روزی را برای اعلام علنی اعترافات هابیل تعیین کردند و در شهر جار زدند که در ساعت 17 روز جمعه همۀ مردم شهر هرت برای شنیدن اعترافات قابیل در میدان بزرگ شهر جمع شوند.

روز و ساعت موعود فرارسید. پس از تشریف فرمایی سلطان و تجمُّع مردم ،هابیل را به بالای سکّوی میدان بردند و از او خواستند در پشت میکروفون های متعدّد ده بار با صدای بلند فریاد بزند و بگوید:«من دروغگو هستم!» 

مُجری پاچه خوار برنامه با شور و هیجان از مردم می خواست که پس از پخش اعترافات قابیل خائن همۀ مردم یک پارچه شعار بدهند:

درود بر هردمبیل / مرگ بر این قابیل!

آقای هابیل که بر اثر سختی های سلّول انفرادی و شکنجه های مداوم،بشدّت لاغر و ضعیف شده بود،با نهایت توان کوشید تا فریاد بزند.ولی با صدایی گرفته جملۀ تحمیلی را ده بار تکرار کرد! 

ولی هنوز جملۀ آخری از دهان هابیل خارج نشده یکی از شاگردان کوچک آقای هابیل، خود را به میکروفون ها رساند و با صدای بلند از مردم خواست به یک جملۀ تکمیلی او گوش کنند. عوامل درباری کوشیدند او را از روی سکّو به پایین پرت کنند،ولی مردم با شعارهای خود از مجریان خواستند تا بگذارند این بچه حرفش را بزند.

این شاگرد با شتاب گفت:

ای مردم هوشیار شهر هرت!اگر آقای هابیل معلّم فرزانۀ ما دروغگوست،پس این جملۀ «من دروغگو هستم» نیز دروغ است! منفی در منفی می شود مُثبت! یعنی آقای هابیل راستگوست! پس هر چه علیه مفاسد دربار افشاگری کرده ،راست و درست است!

مردم با شنیدن این جملۀ زیرکانۀ شاگرد هوشیار آقای هابیل به جای تکرار شعار تحمیلی و فرمایشی مُجری، ناگهان با تمام توان و قوّت فریاد سردادند:

مرگ بر هردمبیل/ درود بر این هابیل!

شعار گوشخراش و هیجانی مردم، شهر هرت را به لرزه درآورد. ماموران امنیّتی دستپاچه شده بودند و نمی دانستند چه کنند. گارد محافظ هردمبیل به سرعت هردمبیل لرزان و رنگ پریده را از میدان فراری دادند!سربازان و نیروهای امنیتی که کاملاً غافلگیر شده بودند،مفتضحانه فرار را بر قرار ترجیح دادند. مردم خشمگین شهر به سوی کاخ هردمبیل حرکت کردند. هردمبیل نیز عجولانه خود را به کاخ رسانید و به همۀ نیروهای مسلّح دستور آماده باش و اجازۀ شلّیک مستقیم به مردم را صادر کرد. مردم کاخ شاهانه را محاصره کردند. ناگهان فرماندۀ گارد سلطنتی با یک اخطار دستور شلّیک مستقیم به مردم را صادر کرد. با رگبار بی رحمانۀ گاردی ها تعدادی از مردم بی سلاح و مظلوم را به خاک و خون کشیدند. 

ماموران خونخوار بدین وسیله مردم خشمگین را از اطراف کاخ راندند و هردمبیل وحشت زده را نجات دادند.

...و این چنین کوشیدند سلطۀ جهنّمی استبداد هردمبیل را به وسیلۀ ریختن خون های مردم بی پناه استمرار بخشند! تا این که......

کانال رسمی گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۹ ، ۰۴:۳۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1495) 

«گوش دادن» و «هوش نهادن»!

برخی آدم ها «سینه ای از سخن» دارند و «گنجینه ای از مِحَن».

برای آن «گوش» می جویند و برای این،«هوش»!

آن را «درنمی یابند» و این را «برنمی تابند»!

کسانی می توانند از آن «سینه،سپنجی» و از این «گنجینه،گنجی» برگیرند،  

 که «سینه ای از سکوت» داشته باشند و «گنجینه ای از قنوت» ! 

«گوش دادن یک هنر» است و «هوش نهادن یک داور»!

«دیدن به تامُّل» نیاز  دارد و «شنیدن به تحمُّل»!

آنان که می خواهند از «دریای دانش،دُردانه ای» 

و از «جویای پژوهش،جوانه ای»دریابند،

باید در نزد «فرزانگان فرهیخته» و «ورجاوندان برانگیخته»،

«سراپا گوش» باشند و «از ثری تا ثُریّا،هوش»!

#شفیعی_مطهر 

---------------------------

مِحَن: بلاها،آزارها،غم ها،(جمع محنت)

سپنج: عاریت،خانه موقت

قنوت: فرمانبرداری،فروتنی

از ثَری تا ثُریّا: از زمین تا آسمان،(ثَری>ثَرا)

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۹ ، ۰۵:۲۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی/76

سیاه یا #سیاهنمایی؟!

گفت: بعضی از مخاطبان به من انتقاد می کنند که چرا تو همه اش منفی بافی می کنی؟

گفتم: راست می گویند! حق با آن هاست!

گفت: من که خودم جار می زنم #سیاهنمایی می کنم!اگر جوفروشی جار بزند من گندم فروشم،ولی به جای گندم،جو به مردم تحویل دهد،قابل سرزنش است؛ولی من از آغاز جار می زنم من #سیاهنمایی می کنم!

گفتم: پس دلیل مخالفان چیست؟

گفت: می گویند آخر مردم حرف های تو را باور می کنند!

گفتم: وقتی اعتراف می کنی این حرف ها #سیاهنمایی است،دیگر چرا باور می کنند؟

گفت: مخالفان می گویند مردم وقتی بررسی می کنند،می بینند واقعاً سیاه است! نه #سیاهنمایی . یعنی این حرف ها عین واقعیّت است!!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۹ ، ۰۴:۵۶
سید علیرضا شفیعی مطهر