سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۵۴ مطلب در دی ۱۴۰۱ ثبت شده است

#طنزسیاهنمایی. 455

جگرهای کبابی!!

گفت: من امروز عکسی از یک سانحۀ سیلاب دیدم که جگرم کباب شد!

گفتم: بله حق داری!هر کس وضع دلخراش سیل زدگان بی پناه را ببیند،جگرش

کباب می شود!

گفت: من سیل زدگان را که نمی گویم!

گفتم: پس جگرت برای چه کسانی کباب شد؟

گفت: من مسئولانی نازنین و دلسوز را دیدم که با آن لباس های شیک در حضور

جمعی عکاس و خبرنگار تا زانو در گل و لای فرورفته بودند،تا عکاسان عکس هایی

جنجالی از آنان بگیرند و میزان مردمی بودن مسئولان رسانه ای شود!

گفتم: بالاخره مسئولان مردمی باید به نقاط حادثه خیز سرکشی کنند تا ببینند

چطوری می توان به حادثه دیدگان کمک کرد.

گفت : آخر ما راضی نیستیم دل نازک مسئولان از دیدن این فجایع به دردآید! همان

بهتر که در پشت میز خود راحت بنشینند و به جای دست و پای خود،مغز خود را به

کار اندازند، و مثل همۀ کشورهای متمدّن و پیشرفته دنیا تدابیری بیندیشند که قبل

از وقوع این سوانح جلوی خرابی ها و تلفات انسانی گرفته شود و این قدر از واژۀ

«غافلگیر شدیم» استفاده نکنند! ما راضی به زحمت مسئولان نیستیم. فقط کمی از

مدیریت دلسوزانه مایه بگذارند!

می گویند فقیری کنار راهی نشسته بود وگریه می کرد. مردی با چندین نان در بغل

گذر می کرد و او را دید. کنارش نشست و دلیل گریه اش را پرسید.فقیر از گرسنگی

شکوه کرد. رهگذر نان به دست،دستمال از جیبش درآورد و جلوی صورت گرفت و

زارزار گریه کرد. فقیر که دلش برای او سوخته بود از وی خواست یکی از نان ها را به

او بدهد تا هر دو از گریه برهند. رهگذر گفت تا شب هم اگر بخواهی برایت گریه می

کنم اما لقمه ای نان نمی دهم.

حالا مسئولان حاضرند در برابر دوربین ها تا زانو در گل و لای فروبروند،ولی راهی

برای عدم تکرار این فجایع ندارند!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

شفیعی مطهر

لینک کوتاه :

https://www.eqtesaddan.ir/?p=112575

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۰۱ ، ۱۹:۲۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

مذهب هردمبیلی!

قصّه های شهر هرت.قصّۀ 174

شفیعی مطهر

روزی وزیر خزانه داری دربار هردمبیلی به محضر اعلی حضرت شرفیاب شد تا مسئلۀ

مهمّی را به شرف عرض ملوکانه برساند. پس از اذن دخول و کسب اجازۀ محرمانه

بودن موضوع گزارش، معلوم شد که کفگیر خزانه به تهِ دیگ خورده و سکّه ای در

خزانه نمانده تا صرف عیّاشی های شاهزادگان شود.

هردمبیل فوراً صدراعظم و شارل شرلی مستشار سیلگنایی را به حضور طلبید و

راهکار تامین مالی خواست.

پس از مدّتی کنگاش سرانجام به این نتیجه رسیدند که چون همۀ راه حل های

عوامفریبانۀ تامین مالی مرسوم دیگر نخ نما شده و باید راهی تازه جست،بنابراین

قرار شد این دفعه از باورهای مذهبی مردم مایه بگذارند.

بدین گونه شبی اعلام کردند که برهمن اعظم خواب نما شده که در خرابه ای نزدیک

کاخ سلطنتی، مدفن برهمن بزرگ پیشوای آنان قرار دارد. از فردای آن روز همۀ بوق

های تبلیغاتی به کار افتاد و چنان قشقرقّی بپاکردند که در مدّت کوتاهی گنبد و

بارگاهی در آن جا بناکردند.

از آن پس بیمارستان ها و درمانگاه ها خلوت شد و هر ساده دل و خرافاتی برای

درمان هر درد و بیماری اعم از کچلی،کوری،دل درد،ووو...سیل بیماران روانۀ این مرقد

مقدّس شدند و هر چه داشتند نذر مرقد مقدّس برهمن بزرگ می کردند.

پس از مدّتی در میانۀ صحن محلّی برای کبوتران ساختند. هر کبوترباز کبوتران خود را

وقف حرم می کرد و در ایام پر ترافیک زوار میلیون ها سکّه برای متولّیان حرم نثار می

کردند . در مکان های مختلف برای کبوتران گندم ریخته می شد . در هر مکان

قفسی هایی پر از کبوتر گذاشتند که زوار با پرداخت ده سکّه پرنده ای را خریده و

آزاد می کردند. اکثر زوار بیش از یکی دوتا و گاه تا صد کبوتر هم می خریدند . برخی

هم به تعداد فرزندان کبوتر آزاد می کردند . زوّار نادان نمی دانستند که این کبوتران

جَلدند و بجز حریم حرم جایی نمی روند .

گندم را در بسته های 200 گرمی به مبلغ پنج سکّه می فروختند .خادمانی هم دایم

در حال جارو کردن و جمع آوری گندم ها بودند . تا زوّار گندم روی زمین نبینند و هرچه

زودتر گندم خریداری کنند .

این تنها درآمد زایی کبوترانی است که تا به حال به فکر کسی خطور نمی کرده و

نمی کرد.

یکی دیگر از برنامه های عوامفریبانۀ هردمبیلیان دریافت صد سکّه بابت تکاندن غبار

فرش های حرم بر روی تابوت اموات شهر هرت بود که باعث آمرزش امواتشان گردد!

کاسبی بعدی مقدّس نماهای درباری هردمبیل، فروش گورهای طبقاتی حرم و صحن

و سایر زمین های اطراف به صاحبان اموات بود.

***********

روزی حکیم شهر هرت گذری داشت به این مرقد مقدّس! وقتی این فجایع را به نام

تدیّن و تقدُّس دید،آه از نهاد برکشید و روی به دوستانش کرد و گفت:

اشاعۀ این خرافات نشانۀ کم کاری ماست.اگر ما روشنگری کرده بودیم،امروز شاهد

این فجایع نبودیم.

یکی از شاگردان استاد حکیم با نقل رویدادی گفت:

استاد! این جا شهر هرت است! شهری که در هر گوشۀ تاریک آن باید شمع آگاهی

افروخت و پرچم بیداری افراخت!

مهم ترین درسی که می شود از تاریخ این مملکت گرفت،این است که مردم درسی

از تاریخ نمی گیرند.

روزی در جاده، پلیس شهر هرت جلوی ماشینی را می گیرد و می گوید:

شما از صبح تا حالا اوّلین نفری هستی که کمربندت را بسته ای، ۱۰۰سکّۀ زرّین

جایزه به شما تعلّق می گیرد ! با آن می خواهی چه کار کنی؟!

مرد می گوید: با آن می روم گواهی نامه می گیرم!

زنش می گوید : نه! جناب سروان، شوهرم هر وقت مواد مصرف می کند، پرت و پلا

زیاد می گوید!

بچه از عقب می گوید:‌

چی شد؟ ما را دستگیر کردند؟ من که گفتم ماشین دزدی، کار خوبی نیست؟!

صدایی از صندوق عقب می گوید: چی شد؟! از مرز رد شدیم؟!

دانلود رایگان کتاب ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین گویه های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۰۱ ، ۰۷:۴۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی. 455

گرانی محدود شد!!

گفت: چندی پیش سردار وحیدی وزیر کشور اعلام کرد، فقط چهار قلم "لبنیات،

روغن، مرغ و تخم مرغ" بزودی گران می‌شوند و مردم نباید نگران گرانی سایر کالاها

باشند!

گفتم: خدا را شکر که گوشت و برنج گران نمی شود!

گفت: یعنی باز هم گران تر شود؟مگر چقدر باید گران شود که تو بفهمی؟حالا دیگر

چه کسی می تواند گوشت و برنج بخرد و بخورد؟ حالا دیگر چه بخوریم؟

گفتم: چه می دانم؟ نیمرو بخور!

گفت: نیمرو تخم مرغ و روغنی نمی خواهد؟

گفتم: نان و پنیر بخور!

گفت: پنیر جزو لبنیات نیست؟

گفتم: نان خالی بخور!

گفت: نان هم بعضی جاها جیره بندی شده!

گفتم: چه می دانم؟! برو بمیر!

گفت: خرید قبر هم میلیونی شده!!

گفتم: این غُصّه را دیگر تو نخور! تو بمیر!وارثان یک فکری می کنند!

گفت: به نظر من یک قلم از کالاهای مشمول گرانی از قلم آقای وزیر افتاده،چون چیز

مهمّی نبوده،نام نبرده!

گفتم:چه کالایی؟

گفت: سایر اقلام!!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!!!

شفیعی مطهر

لینک کوتاه :

https://www.eqtesaddan.ir/?p=112523

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۰۱ ، ۱۹:۴۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

#سیاهنمایی. 454

اعتراض با اجازه!!

گفت: دیروز برای انجام کاری توی صف یکی از ادارات بودم. یک ساعت معطل شدم

تا نوبت من شد. ناگهان یکی از بستگان آن مسئول تازه از راه رسید. مسئول،کار مرا

رها کرد و مشغول انجام کار او شد. من اعتراض کردم. گفت:

چرا بی اجازه من حرف می زنی؟

حالا پرسش من از تو این است که آیا باید از کسی که به او اعتراض دارم، کسب

اجازه کنم؟

گفتم: اینجا استثنائاً حق با توست. کسی که نسبت به او اعتراض داریم،به ندرت

اجازه می دهد که علیه او اعتراض کنیم؟

گفت: اگر به دولت اعتراض داشته باشیم،چرا باید از او اجازه بگیریم؟آیا دولت به

جمعی و گروهی اجازه می دهد علیه او اعتراض کنند؟

گفتم :اتّفاقاً اصل بیست و ششم قانون اساسی ما می گوید:

احزاب ، جمعیت ها ، انجمن های سیاسی و صنفی و انجمن های اسلامی یا اقلّیّت

های دینی شناخته شده آزاداند ، مشروط به این که اصول استقلال ، آزادی ، وحدت

ملّی ، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند . هیچ کس را نمی

توان از شرکت در آن ها منع کرد یا به شرکت در یکی از آن ها مجبور ساخت .

و اصل بیست و هفتم نیز تاکید می کند:

تشکیل اجتماعات و راه پیمایی ها ، بدون حمل سلاح ، به شرط آن که مخلّ به

مبانی اسلام نباشد، آزاد است .

گفت: پس چرا می گویند باید مجوّز بگیری؟ در حالی که به هیچ گروه معترض مجوّز

نمی دهند؟

فردریک کبیر که از سال ۱۷۴۰ تا ۱۷۸۶ بر کشور آلمان حکومت می کرد، معتقد به

آزادی اندیشه بود, او یک روز سوار بر اسب با همراهانش از یکی از خیابان های

برلین می گذشت گروهی از مخالفان اعلامیه تند و تیزی علیه او بر دیوار چسبانده

بودند.

فردریک آن را خواند و گفت: بی انصاف ها چقدر اعلامیه را بالا چسبانده اند. ما که

سوار اسب هستیم، آن را خواندیم ؛ولی افراد پیاده برای خواندنش به زحمت می

افتند. آن را بکنید و پایین تر بچسبانید تا راحت تر خوانده شود .

یکی از همراهان با حیرت گفت: اما این اعلامیه بر ضد شما و حکومت شماست .

فردریک گفت : اگر حکومت ما واقعاً به مردم ظلم کرده و آنقدر بی ثبات است که با

یک اعلامیّه ساقط شود ،همان بهتر که زودتر برود، امّا اگر حکومت ما بر اساس قانون

و عدالت اجتماعی و آزادی بیان است، مسلّم آن قدر ثبات و استحکام دارد که با یک

اعلامیّه از پا نیفتد …

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

شفیعی مطهر

لینک کوتاه :

https://www.eqtesaddan.ir/?p=112400

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۰۱ ، ۱۷:۱۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

«پیدی اشتباه»و«پلیدی گناه».فرگرد 1868

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸

«ستیز با گناه» و «پرهیز از اشتباه»،

«بسی آسان تر» و «بسیار باسان تر»

از «توبه» در هر «نوبه» است.

«پیدی اشتباه» و «پلیدی گناه» را می توان با توبه شُست،

ولی «زشتی» و «پلشتی»آن می ماند.

بنابراین اگر این «مرام را پذیرُفتیم»،در آن «دام نیُفتیم»!

شفیعی مطهر

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸

سان: روش،قاعده(باسان:روشمند،قانونی)

نوبه:نوبت

پید:بی فایده،بی ارزش،جسدفاسدشده

دانلود رایگان کتاب ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین گویه های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۰۱ ، ۱۰:۴۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی.453

پرتوقُّع کردن مردم!!

گفت:می گویند روزی یک مدیر ایرانی با یک مدیر ژاپنی گفتگو می کردند.مدیر ایرانی

از مدیر ژاپنی می پرسد:

چرا مسئولان ژاپنی این همه مردم را لوس و پرتوقُّع بار می آورند؟

مدیر ژاپنی می گوید: چه کرده اند؟

مدیر ایرانی می گوید: یک شرکت ژاپنی خدمات موبایل به دلیل چند ساعت قطعی

شبکه، اعلام کرده به تمامی ۳۶ میلیون کاربر خسارت پرداخت می‌شود!

یا یک شرکت دیگر پس از 25 سال وقتی ناگزیر می شود فقط 2600 تومان کالای

خود را گران کند،طیّ بیانیه ای از همۀ مردم ژاپن عذرخواهی می کند!

مدیر ژاپنی پاسخ می دهد:

این کارها تکریم شخصیت شهروندان و بخشی از حقوق مسلّم شهروندی

است.

مدیر ایرانی می گوید:

این قبیل حرف ها در مُخیّلۀ مسئولان ما به معنی پرتوقُّع کردن مردم است.الان ما به

عنوان دومین کشور دارای بزرگ ترین ذخایر گازی دنیا به علّت عدم سرمایه گذاری

بموقع 80 میلیارددلاری در بخش گاز گرفتار بحران گازرسانی به مردم هستیم! عین

خیالمان نیست! اگر شما به جای ما بودید،از شرمندگی خودکشی می کردید!

کدام مسئول ما را سراغ داری که حتّی یک بار به علّت قصور و تقصیر خود در

انجام وظایف خود از مردم عذرخواهی کند؟ یا زیان ناشی از سوء مدیریت خود را

نسبت به مردم جبران کند؟بر عکس همیشه از مردم بستانکاریم و این مردم اند که

باید از خطاهای خود پوزش بخواهند!

می گویند در روستایی یک روز گاو خواست تا از خُمره ای آب بخورد اما سر گاو درون

خُمره گیر کرد. مردم روستا اول خواستند خُمره را بشکنند اما گفتند نزد کدخدا برویم

تا شاید راه چاره بهتر ببیند.

کدخدا گفت: سر گاو را ببرید! بریدند و گفتند یا شیخ هنوز سر گاو در خُمره مانده!

گفت: حالا خُمره رابشکنید! و چنین کردند.

کدخدا رفت و ناراحت و غمگین در گوشه ای نشست.

مردم گفتند: ای کدخدا! ناراحت نباشید هم گاو و هم خمره فدای شما.

گفت: من ناراحتِ گاو یا خمره نیستم! از این ناراحتم که اگر شما من را نداشتید،

چگونه امورات زندگی خود را می چرخاندید!

حالا تازه مردم ما بدانند اگر ما مسئولان دلسوز و خلّاق را نداشتند چه می

کردند؟؟؟؟

گفتم:باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

شفیعی مطهر

لینک کوتاه :

https://www.eqtesaddan.ir/?p=112275

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۰۱ ، ۱۷:۳۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

«بی ریا» و «بوریا».فرگرد 1867

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸

هر «یار علّامه» در «دیار خودکامه» ،

باید همیشه«دهانِ داخته را دوخته» و «زبانِ افراخته را فروخته»باشد؛

وگرنه «سر بر باد» می رود و «سرور از یاد» !

در «داستان زندگی» و در «نیستان ارزندگی»،

«نِی های سرفراز» را با «هِی های تاخت و تاز» می شکافند

و «بی ریا»،از آن ها «بوریا» می بافند!

در آن جا «اِعراض،کینه»دربردارد و «اعتراض،هزینه»!

«داد بر باد»می رود و «فریاد از یاد»!

«سلیم را می سوزند»،تا «تسلیم را بیاموزند»!

بیاییم «اصحاب ستمدیده» را نه تنها با «آب دیده»،

که با «همۀ وجود» و «همهمۀ موجود»،

در برابر هر «جنایت»،«حمایت» کنیم!

شفیعی مطهر

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸

داختن: دانستن

هِی:کلمۀ تنبیه و برای خبردارکردن

بوریا: حصیر،حصیری که از نی شکافته می بافند

سلیم: سالم،بی عیب،نیک سرشت،پاک نهاد

همهمه:صداهای درهم و برهم جمعیت

دانلود رایگان کتاب ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین گویه های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۰۱ ، ۰۶:۴۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی. 452

تعطیلی مدارس،باطل السّحر مشکلات!!

گفت: ایران پس از روسیه گازخیزترین کشور دنیاست.چرا اکنون با کمبود گاز مصرفی

داخلی روبه رو هستیم؟

گفتم: صنعت گاز ما به 80 میلیارد دلار سرمایه گذاری نیاز دارد. مسئولان ما به موقع

اقدام نکرده اند؛بنابراین فعلاً با بحران گاز روبه رو هستیم.

گفت: حالا با این زمستان سخت و کمبود گاز چه کنیم؟

گفتم: فعلاً می توانیم مدارس را تعطیل کنیم.

گفت: هوا هم آلوده است.

گفتم: می توانیم مدارس و دانشگاه ها را تعطیل کنیم.

گفت: ممکن است با کمبود برق هم روبه رو شویم.

گفتم: می توانیم مدارس و کارخانجات را هم تعطیل کنیم.

گفت: ممکن است در آینده با بحران آب هم روبه رو شویم.

گفتم: می توانیم مدارس و کشاورزی را تعطیل کنیم.

گفت: با زمستان سختی روبه رو هستیم.در صورت بارش برف سنگین چه کنیم؟

گفتم: می توانیم مدارس را تعطیل و تردُّد خودروها را ممنوع کنیم.

گفت: این طوری که تو راه حل می دهی،ما با تعطیلی مدارس می توانیم همۀ

مشکلات خود را حل کنیم! پس تنها عامل مشکل آفرین ما وجود مدارس است!

روزی یکی از وزرا همۀ کارکنان وزارتخانه را فراخواند تا دربارۀ علّت ازدحام ارباب

رجوع راهکاری بیابند. هر کسی راه حلّی داد. یکی از کارکنان قدیمی گفت:

من سال هاست تجربه کرده ام. فقط روزهایی وزارتخانه پر از ارباب رجوع می

شود،که مقام عالی وزارت تشریف دارند. چون ارباب رجوع که وارد می

شود،نخستین پرسش او از حضور یا عدم حضور آقای وزیر است. به محض این که

می فهمد وزیر نیستند،فوراً وزارتخانه را ترک می کنند!

سپس وزیر گفت: پس وجود من عامل همۀ مشکلات است!اگر مرا از وزارتخانه بیرون

کنند،همۀ مشکلات حل می شود!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

شفیعی مطهر

لینک کوتاه :

https://www.eqtesaddan.ir/?p=112188

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۰۱ ، ۱۹:۲۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

«من» و «دشمن».فرگرد 1866

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸

هیچ «دشمن» چون «من»،

نمی تواند مرا «حقیر» و «تحقیر» کند؛

زیرا تنها من می توانم با «رفتارِ خویش» و «گفتارِ بیش»،

و با یک «لحظه لغزش»،یک «دنیا ارزش» را نابود کنم.

بزرگی در «ذات،ریشه» دارد و در «صفات،اندیشه».

آن که در «فطرت،کرامت» احساس کند و در «فکرت،سلامت»،

هیچ قدرتی نمی تواند او را «خوار» و «بی اعتبار» سازد.

در «آیینِ وارسته»،«آیینۀ شکسته» را،

اگر «صد باره»،«هزار پاره» هم بکنید،

هر قسمت «سینه ای سیمینه» است و «آیینه ای بی کینه».

چه زیبا سروده در این «وادی»،«خلیل جوادی»:

آیــینه سر بدزد کـــــــه کـــــــورند سنگ ها

فرسنگ هـا ز عــاطــــــفه دورند سنگ ها

آیینه چون شکست بــــه تکثـــیر می رسد

بیــــــهوده در تدارک گـــــــــــــورند سنگ ها

شفیعی مطهر

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸

گفتارِ بیش: پرحرفی،زیاده گویی

دانلود رایگان کتاب ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین گویه های مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۰۱ ، ۰۶:۵۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی.451

حرف آخر!

گفت: این تعبیر امام که"میزان رای ملّت است" و این سخن رهبری که حفظ آرای

مردم "حق‌ّالناس" است،یعنی چه؟

گفتم: یعنی این مردم اند که در ادارۀ امور کشور باید حرف آخر را بزنند.

گفت: آقای وزیر کشور در دیدار اعضای ستاد برگزاری مراسم سالگرد مصباح‌یزدی

گفته اند:

«نشر افکار شخصیّت‌هایی چون مصباح یزدی لازمۀ گام دوم انقلاب است.»

گفتم: جمله درستی فرموده اند.

گفت: مرحوم مصباح یزدی براین عقیده بودند که «مردم در حکومت مگر حقّی دارند

که آن را بخواهند به دیگری بدهند؟ مردم حقّ انتخابی در حکومت ندارند!»

گفتم: به نظر تو هوای امروز سردتر از دیروز نشده؟ ظاهراً دیروز گرم تر بود! راستی

می گویند سکّه گران شده. راست می گویند؟

گفت: باز هم حرف توی حرف آوردی؟! جواب مرا بده!

دکتر شریعتی می گفت:

عموی من در یکی از روستاهای سبزوار زندگی می کرد .او یک نوکری داشت به

اسم میرزا حسن. یک روز عمو به میرزا حسن چند تا خروس می دهد که آن ها را به

عنوان هدیه برای یکی از آشنایان در ده بالا ببرد. اما نوکر گویا خروس ها را بالا می

کشد و به آن آشنا نمی دهد. فکرش این بوده که آقا که رفت و آمدی به آن ده ندارد

و متوجه قضیه نمی شود.

از قضا بعد از مدتی همان آشنا به دیدن عمو می آید. آن روز میرزا حسن خیلی

دلواپس و سراسیمه می شود که نکند در گفتگوهای این دو قضیه خروس ها بر ملا

شود. از همین رو دائم دور و بر اتاق میهمانی عمو می چرخد و گوش به زنگ است

که اگر صحبتی از خروس به میان آید چاره ای بکند، تا زمانی که حاج عمو از مهمان

می پرسد: راستی آن خروس ها.........

میرزا حسن همین که کلمه خروس را می شنود، ناگهان با حالتی پریشان و دلواپس

خودش را به داخل اتاق می اندازد و شروع می کند به داد و فریاد و به سر و کله

خودش زدن که:

چه نشسته اید؟! خانه های مردم آتش گرفته و عنقریب است، که همه جا بسوزد.

با شنیدن این خبر عمو و مهمان سراسیمه از اتاق بیرون می پرند و دوان دوان به

سوی مرکز ده حرکت می کنند. اما معلوم می شود که خبر دروغ بوده و شکر خدا

همه چیز در امن و امان است، و بدین ترتیب میرزا حسن از طرح ماجرای خروس

جلوگیری می کند.

حالا خروس تو هم وضع آب و هوا و قیمت سکّه است!

گفتم: تو هم فقط می خواهی #سیاهنمایی کنی!

شفیعی مطهر

لینک کوتاه :

https://www.eqtesaddan.ir/?p=112054

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۰۱ ، ۱۸:۴۹
سید علیرضا شفیعی مطهر