سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۱۷ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۱ ثبت شده است

#طنزسیاهنمایی. 344

ایران ؛رتبۀ اوّل اقتصاد جهان

گفت: من طرحی برای مدیریت اقتصاد جهانی دارم. بنا به این طرح من پیشنهاد می کنم مدیریت اقتصادی جهان را به ما بسپارند. من تضمین می دهم جایگاه اقتصادی ایران را به رتبۀ اول جهانی برسانم.

گفتم: با چه ساز و کاری و با کدام مدیران کارآمد؟

گفت: اوّلاً مدیریت کلّ اقتصاد جهانی را به حاج محسن خودمان می سپاریم. سپس هر یک از مدیران شرکت های دولتی خودمان را به مدیریت یکی از کشورهای بزرگ صنعتی جهان می گماریم.من قول می دهم ظرف یک سال ایران داری رتبۀ اوّل اقتصاد جهانی می شود!

گفتم: مدیریت اقتصاد ایران را به کدام مدیر می سپاری؟

گفت: مهم نیست!سر چهارراه یکی از دستفروش ها را پیدا می کنیم و او را یکراست پشت میز مدیریت اقتصاد کشور می نشانیم!

گفتم: آیا یک دستفروش عامی در میان همه مدیران کارکشته و باتجربه اقتصادی در سطج جهان می تواند با آنان رقابت کند؟

گفت: تو بیا اوّل عملکرد درخشان(!!!) این مدیران اقتصادی را طی یک سال ببین!بعد داوری کن! انتشار اعداد و ارقام زیان انباشته شرکت های دولتی نشانگر آن است که مدیریت دولتی چه بر سر دارایی های دولتی و در واقع بیت المال این کشور آورده است.

با نگاهی اجمالی بر زیان های انباشته چند هزار میلیارد تومانی شرکت های بزرگی همچون آب منطقه ای ،راه آهن جمهوری اسلامی ایران،سازمان راهداری و حمل و نقل جاده ای،سازمان مرکزی تعاون روستایی ،شرکت های بهره بردار در زمینه نفت و گاز و پالایش ،شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران ،شرکت ملی پست و صدها شرکت دیگر ،بی کفایتی مدیران ناکارآمد دولتی عیان تر می شود و ذهن انسان را به سمت این نظریه می برد که شرکت دولتی یعنی منبع تولید رانت ،یعنی مفسده و ….

با شرایط موجود در بهره وری پایین شرکت های دولتی و عملکرد ضعیف مدیران این بخش در حیف و میل کردن منابع و ایجاد رانت های مختلف بیش از ۷۰درصد بودجه کشور را به خود معطوف نموده و رقم ۳ هزار هزار میلیارد تومان در سال جاری را به عنوان تعهدات جاری و الزام آور به بودجه تحمیل نموده اند تا کشور از عمران و آبادانی تنها سهم ناچیزی را داشته باشد.

گفتم: بس کن که دیگر طاقت شنیدن این آمار و ارقام را ندارم!

گفت: جالا پذیرفتی که مدیریت یک دستفروش در میان این همه مدیر مجرّب می تواند بدرخشد؟!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

شفیعی مطهر

کانال رسمی تلگرامی طنزهای سیاهنمایی

https://t.me/siahnamaei

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۹:۰۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

معرفی کتاب قصه های شهر هرت 

از پایگاه خبری شیرین طنز

قصه های شهر هرت

نوشته شده در 99/02/03 - 19:48 توسط مدیر0

اخبار-کتاب و نشریات طنز

*معرفی کتاب طنز قصه‌های شهر هرت+دانلود*

در کتاب قصه‌های شهر هرت *سیدعلیرضا شفیعی مطهر* قصه‌هایی از شهر معروف هرت برایتان تعریف می کند. او در این کتاب نمادین که انتقادی بر قانون‌گریزی در جامعه است، سعی کرده در قالب داستان‌هایی اجتماعی صفات ناشایستی مثل عوام‌فریبی، تملق، چاپلوسی، مکر و فریب، دورویی و تظاهر و بی‌قانونی… را نمایش دهد و به نقد بکشد.

*درباره کتاب قصه‌های شهر هرت*

به گزارش شیرین طنز، به نقل از طاقچه، تعدادی از قصه‌های شهر هرت در آغاز در مجله فرهنگ مشارکت چاپ شد که استاد شفیعی مطهر حدود ۷ سال سردبیری‌اش را به عهده داشت. این مجله را وزارت آموزش و پرورش منتشر می‌کرد که متأسفانه پس از بازنشستگی نویسنده ، انتشار آن پس از ۱۱ سال فعالیت متوقف شد. پس از مدتی استاد شفیعی مطهر در کتاب چند جلدی حکایات حکیمانه به تدریج این قصه‌ها را منتشر کرد و در حال حاضر به درخواست خوانندگان، این قصه‌ها را به صورت مستقل منتشر کرده است.

کتاب حاضر جلد اول از مجموعه قصه‌های شهر هرت است و جلدهای بعدی به زودی خواهند آمد.

قصه‌های شهر هرت جلوه‌ای از جامعه بی‌قانون را به تصویر می‌کشد. این کتاب را به دوست‌داران ادبیات طنز و انتقادی با رویکرد جامعه‌شناسی پیشنهاد می‌کنیم.

*بخشی از کتاب قصه‌های شهر هرت*

قربانعلی یک‌بار دیگر عرق پیشانی آفتاب‌سوخته‌اش را با آستین خود پاک کرد. در همین حال، صورت ریز نیازها و سفارش‌های همسر و فرزندانش را از خاطر گذراند. او در نظر داشت پس از فروش خربزه‌هایش، با پول آن نیازمندی‌های خانواده‌اش را تهیه کند.

قاطر قربانعلی با خستگی بار سنگین خربزه‌ها را بر پشت خود می‌کشید. گویی با زبان بی‌زبانی از صاحبش می‌خواست که هر چه زودتر با فروش آن ها این بار سنگین را از دوش او بردارد.

از طرفی خربزه‌ها حاصل ماه‌ها تلاش شبانه‌روزی او و خانواده‌اش بود و همه افراد خانواده، تأمین خواسته‌ها و نیازهای خود را در گرو فروش خوب خربزه‌ها می‌دانستند.

– آهای، خربزه شیرین دارم! کوزه عسل دارم! بدو که تمام شد!

قربانعلی حالا دیگر نزدیک چارسوق رسیده بود. جمعیت زیادی در حال رفت‌وآمد بودند. چند جوان ولگرد سر چارسوق ایستاده بودند و با هم شوخی می‌کردند. یکی از آنان جلو آمد و در حالی که یکی از خربزه‌های بزرگ را برمی‌داشت گفت:

– پیرمرد! آیا به شرط چاقو می‌فروشی؟

و بدون این که منتظر پاسخ قربانعلی باشد، خربزه را برداشت و به سرعت به سمتی روانه شد. قربانعلی به دنبال او دوید تا خربزه یا پول آن را بگیرد، اما جوان شتابان فرار کرد و خربزه را برد. قربانعلی پس از نومیدی از پس گرفتن خربزه به ناچار برگشت تا از بقیه محافظت کند، ولی مشاهده کرد دو نفر دیگر از جوان‌های ولگرد دارند تعدادی از خربزه‌ها را می‌برند.

قربانعلی فریادزنان مسافتی به دنبال آنان دوید؛ اما وقتی مأیوسانه و دست‌خالی برگشت، ناگهان از شگفتی خشکش زد! زیرا همه خربزه‌هایش را برده بودند!

برای لحظاتی دنیا پیش چشم‌هایش تیره و تار شد. او حاصل ماه‌ها تلاش خود و خانواده‌اش را در یک آن از دست داده بود. حالا با چه رویی با دست خالی نزد خانواده برگردد؟! با چه پولی نان و گوشت و پوشاک برای بچه‌ها تهیه کند؟!.......

قصه‌های شهر هرت در ۱۵۱ صفحه به قیمت ۲۲ هزار تومان در سال ۹۰ توسط انتشارات مرسل منتشر شده است که می توانید نسخه الکترونیک کتاب را از اینجا دانلود کنید.

 

دانلود رایگان کتاب ها و دیگر آثار استاد شفیعی مطهر در کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۵:۰۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

«شیوۀ رفتار» یا «نیوۀ گفتار»؟(فرگرد1749)

💖 ☀️ 💖 ☀️ 💖 ☀️ 💖💖 ☀️ 💖 ☀️ 💖 ☀️ 💖

«بر ترین کنش» و «بهترین روش»،

برای «پالودن جهان» و «آزمودن انسان»،

«شیوۀ رفتار» است،نه «نیوۀ گفتار».

زیرا چه بسیار «عدورفتار»،که «نیکوگفتار» اند!

بنابراین «بهترین عیار» و «برترین معیار»،

برای «ساخت جهان» و «شناخت انسان»،

«کنش های بایسته» و «واکنش های شایسته» است.

شفیعی مطهر

💖 ☀️ 💖 ☀️ 💖 ☀️ 💖💖 ☀️ 💖 ☀️ 💖 ☀️ 💖

نیوه: ناله و افغان

عدو: دشمن،(عدورفتار: رفتار دشمنانه)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۶:۲۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی. 343

چطور می‌شه صبر کرد؟!

گفت: «داد مردم دراومده! جوونه بیکاره، لیسانس، فوق‌لیسانس بیش‌ از ۴۰درصد تحصیل‌کرده‌های ما بیکارند. دادشون در اومده از این قضیه. سفره مردم کوچک تر شده، قدرت خرید برای[از] مردم سلب شده، چطور می‌شه صبر کرد تو این قضیه؟!

گفتم: چه خبر است این قدر شلوغ کردی؟!در اول روز #سیاهنمایی را شروع کردی؟

گفت: #سیاهنمایی نیست! اصل واقعیّت است!

گفتم: اولّا! به چه دلیل به این #سیاهنمایی ها می گویی واقعیّت ؟ تانیاً بر فرض واقعیّت این حرف ها را چرا برای من می گویی؟برو برای آقای رئیس جمهور بگو!

گفت: اتّفاقاً این حرف های آقای رئیس جمهور است در گفتگو با برنامۀ بی تعارف!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟

شفیعی مطهر

 کانال رسمی تلگرامی طنزهای سیاهنمایی

https://t.me/siahnamaei

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۵:۲۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

«پُرسشگر» یا «پرستشگر»؟!(فرگرد1747)

💖 ☀️ 💖 ☀️ 💖 ☀️ 💖💖 ☀️ 💖 ☀️ 💖 ☀️

هیچ «خودکامه ای» با هیچ «برنامه ای»،

نمی تواند از «شهروندان آزاده» ، «پایبندان در قیاده» بسازد. 

این انسان های «حقیر» و «پای در زنجیر» اند،

که می توانند حتّی از یک «علّامۀ بردبار»،یک «خودکامۀ خونخوار» بسازند.

بنابراین «رسالت ورجاوندان توسعه یافته»،«دلالت شهروندان کافته» است.

تا در برابر هر قدرت، «پُرسشگر دادخواه» باشند،نه «پرستشگر جمجاه»!

شفیعی مطهر

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃

پایبند: مقیّد و گرفتار

قیاده: رهبری،پیشوایی کردن

جمجاه: پادشاه بزرگ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۵:۰۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

فقط برای مصرف داخلی!

قصه های شهر هرت.قّصّۀ 163

شفیعی مطهر

زمانی شارل شرلی مستشار فرنگی اعلی حضرت هردمبیل هوس کرد سفری به صفحات غرب شهر هرت داشته باشد و ببیند در کشور چه خبر است. شبی در هتل شهرک «زاوه» خوابیده بود. ناگهان با صدای انفجاری مهیب از خواب پرید. او فکر کرد دشمن شهر را بمباران می کند. وحشت زده بپاخاست و نزد مدیر هتل رفت تا علّت صدا را بفهمد.ولی با کمال شگفتی دید مدیر و همۀ کارکنان هتل با خیال راحت در حال استراحت هستند. گویی هیچ خبری نشده است. شرلی مدیر هتل را بیدار کرد و علّت صدای انفجار و نیز علّت بی تفاوتی آنان را پرسید. مدیر هتل گفت:

این صدا سال هاست به طور متناوب و هفتگی بر اثر شلّیک توپ هوایی در این شهر به گوش می رسد. کسی علّت آن را نمی داند. ما از بچّگی به صدای آن عادت کرده ایم .

شرلی با شنیدن این سخنان بر شگفتی اش افزوده شد. صبر کرد تا صبح پس از صرف صبحانه به دیدار فرماندار شهر رفت و موضوع را با او در میان گذاشت. فرماندار نیز چیزی بیش از مدیر هتل نمی دانست! شرلی حیرت زده پرسید:

بالاخره شما به عنوان فرماندار نمی دانی این صدا از کجاست؟

فرماندار پاسخ داد: می دانم از داخل پادگان این شهر توپ هوایی شلّیک می کنند ولی علّتش را نمی دانم.

شرلی یک راست به سوی پادگان رفت. فرمانده پادگان نیز علّت واقعی شلّیک توپ را نمی دانست ،ولی انجام آن را بر اساس فرمان مقامات بالا اعلام کرد.

شرلی روزهای متوالی با سلسله مقامات زنجیره ای نظامی دیدار کرد و علّت این کار را از یک یک آنان پرسید تا به دربار اعلی حضرت هردمبیل ختم شد!

ناگزیر روزی با کسب اجازه  خدمت اعلی حضرت هردمبیل شرفیاب شد و ماجرای شلّیک وحشتناک توپ در سحرگاه یک شب در شهر زاوه را برای شاه تعریف کرد و در نهایت علّت این کار را از شاه پرسید. با کمال تعجّب شاه نیز از علّت واقعی و تاریخچۀ آن اظهار بی اطّلاعی کرد،ولی گفت از زمان شاه فقید این کار صورت می گرفته و ما نیز احتمال دادیم این کار یک آیین ملّی است!

شرلی پس از گفتگو با شاه به سراغ افراد کهنسال قدیمی رفت. نهایتاً به او گفتند پیرترین فرد آگاه و دانشمند شهر استاد حکیم است. او را یافت و و قضیه را از او پرسید. او برایش این گونه شرح داد:

در حدود صد سال پیش رودخانۀ پرآبی از وسط شهر زاوه می گذشت و همۀ شهر هرت را مشروب می کرد. هزاران هکتار جنگل داشتیم و ده ها هزار کشاورز همۀ زمین های کشاورزی را می کاشتند و همه چیز فراوان بود. ناگهان سلطان کشور مجاور تصمیم گرفت بر روی رودخانۀ مزبور سدّی بزند. ما دیدیم اگر این سد ساخته شود،نه تنها همۀ زمین های زاوه ،بلکه همۀ سرزمین های شهر هرت خشک و همۀ کشاورزان بیکار می شوند. بنابراین اعلی حضرت ابوالهردمبیل شاه فقید ،سلطان کشور همسایه را تهدید کرد که در صورت احداث این سد و جلوگیری از جریان آب رودخانه به داخل شهر هرت،به آن کشور حمله خواهد کرد.از آن تاریخ به فرمان شاه فقید هر هفته برای قدرت نمایی و تهدید دشمن توپی هوایی شلّیک می کنیم،تا دشمن بترسد و حساب کارش را بکند! 

شرلی پرسید: خب! تهدید این شلّیک توپ هوایی کار خود را کرد؟ یعنی دشمن از ساختن سد منصرف شد؟

حکیم بزرگ پاسخ داد: نه! ابداً! آنان بی خیال همچنان به سرعت عملیّات سدسازی را ادامه دادند و امروزه محصولات کشور خود را به همۀ دنیا صادر می کنند و از کشورهای ثروتمند دنیا هستند. ولی شهر هرت از آن زمان روز به روز خشک تر و ویران تر می شود و فقر و بیکاری و بزهکاری دارد بنیان های کشور را ویران می کند. 

شرلی پرسید: چرا اعلی حضرت شاه فقید تهدید خود را عملی نکرد؟

حکیم بزرگ پاسخ داد: با کدام پشتوانۀ مردمی؟ فقط تنها کاری که هنوز ادامه دارد همان تهدید توخالی شلّیک هفتگی توپ هوایی است!

شرلی پرسید: آیا دشمن از این تهدید نترسید؟ و کار سدسازی را متوقّف نکرد؟

حکیم خندید و پاسخ داد: آنان خود می دانند ما توان جنگیدن و حمله به خاک آنان را نداریم!

شرلی پرسید: پس شلّیک هفتگی توپ هوایی پس از صد سال چه فایده ای  دارد؟

حکیم بزرگ پاسخ داد: پسرجان! این گونه تهدیدها فقط مصرف داخلی دارد!! آن سوی مرزها حتّی صدای شلّیک توپ را هم نمی شنوند! هنوز پس از گذشت سه نسل داریم وعدۀ نابودی دشمن و تخریب سد را به مردم خود می دهیم! ولی ما هر روز فقیرتر و آنان ثروتمندتر و مرفّه تر می شوند!

حالا برو دنبال کارت!!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۵:۳۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

  هر پگاه نو با یک نگاه نو

«گوش جان» و «سروش جهان»(فرگرد 1746)

اگر «دیدن ژرف» به «فهمیدن شگرف» نینجامد،

«دیده به چه کار آید» و «دیدن چه به بارآرد»؟!

«بینایی» و «شنوایی»،

اگر «تفکُّر» و «تدبُّر» را برنینگیزد،

  «دیدن چه سودی»  دارد و «شنیدن چه بهبودی»؟

اگر با «دیدۀ دل» به «پدیدۀ گِل» بنگریم،

همۀ ذرّات هستی «زبانی برای گفتن» دارند و «بیانی برای شکفتن».

همه «گوشی برای شنوایی» می جویند و «هوشی برای شکوفایی».

بیاییم «گوش جان» را به «سروش جهان» دهیم،

تا «آفرینش لب گشاید» و «بینش به طرب آید»!

شفیعی مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۴:۴۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

  هر پگاه نو با یک نگاه نو

«عیار انتقاد» و «معیار اعتماد» (فرگرد 1745) 

💖 ☀️ 💖 ☀️ 💖 ☀️ 💖💖 ☀️ 💖 ☀️ 💖

«شهریار خوب» و «کارگزار مطلوب»، 

  کسی است که پیش از «گفتن،شنُفتن» را و پیش از «نهُفتن،شکفتن» را بداند.

«پایۀ شعار را با آیۀ شعور بیامیزد» و «گفتار سنجیده را با رفتار پسندیده بیاموزد».

مردم،«حُکمرانِ کاردان» می خواهند،نه «سلطانِ سخنران».

شهریار برای مردم باید چون «نوحِ فرزانه» باشد و «روحِ زمانه» را بفهمد.

حکمران هر چند «خوب» و «مطلوب» باشد،

نباید بر سرِ «مقالۀ سیاست» ، «هالۀ قداست» برکشد.

هیچ «عادلِ نزیه» آن قدر «قابلِ تنزیه» نیست،

که «مصون از خطا» و «بیرون از جفا» باشد؛

بنابراین هر «نقّاد» باید از او «انتقاد» کند.

 «پذیرش اشتباه» و «پوزش از گناه»، 

به «شجاعتی راستین» و «مناعتی بنیادین» نیاز دارد.

«فُقدان این شهامت»،«بُنیان حکومت» را فرومی ریزد. 

حاکمی که «انتقاد را برنمی تابد»،«اعتماد را درنمی یابد»!

«عیار انتقاد»،«معیار اعتماد» است.

شفیعی مطهر

💖 ☀️ 💖 ☀️ 💖 ☀️ 💖💖 ☀️ 💖 ☀️ 

هاله: حلقۀ نورانی که بعضی شب ها به سبب بخارات زمین به دور ماه  دیده می شود

نزیه: پاکدامن، پاک و پاکیزه

تنزیه: پاکدامنی، دورکردن عیب و آلایش از کسی

مناعت:استواری، بلندنظری ،بزرگ منشی ،طبع عالی داشتن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۶:۵۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

  هر پگاه نو با یک نگاه نو

«آیش اَلَستی» و «نمایش هستی» (فرگرد 1744)

همۀ ما انسان ها در «آیش اَلَستی» و «نمایش هستی»،

«در حال آزمون بازیگری» و «دنبال پَرهون هنروری» هستیم.

ما با «قصّه پردازی»،نمایشنامه ای را «بازی» می کنیم، 

که «آفرینشگر حکیم» و «دادور رحیم» ،

برای ما «هِشته» و «نوشته» است. 

ما «نقش هایی گوناگون» و «نقشه هایی ناهمگون» داریم،

ولی مهم، «ارائۀ بازی خوب» با «آرایۀ همسازی مطلوب» است.

شفیعی مطهر

-------------------------

هِشته: گذاشته،فروگذاشته

پَرهون: دایره،هر چیز میان تهی چون جنبره

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۶:۵۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

  هر پگاه نو با یک نگاه نو

«کوه زر» و «انبوه زار»! (فرگرد 1743)

من «انبوهی زار» را نشسته بر «کوهی زر» دیدم.

زیرا «امیرانی بی کفایت» و «مدیرانی بی درایت»،

که خود را «میزان می خوانند»، بر آنان «فرمان می رانند». 

«مدیران بایسته» و «وزیران شایسته»،

می توانند از «آب،کره» بگیرند و از «سراب،ثمره».

ولی مسئولان «بی لیاقت» و «بی صداقت»، 

«صاحبان زر را زار» می کنند و «بوستان صنوبر را شوره زار».

شفیعی مطهر

--------------------------------

زار: ناتوان،رنجور،ضعیف،زبون،درمانده

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۶:۲۹
سید علیرضا شفیعی مطهر