سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۳۰ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۰ ثبت شده است

 سفر هردمبیل به مرّیخ

قصّه های شهر هرت.قصّۀ133

 #شفیعی_مطهر

زمانی به اعلی حضرت هردمبیل خبر دادند که فرنگی ها تا سال 2026 میلادی سفینه ای بر روی سیّارۀ مریخ می نشانند. 

هردمبیل با آن خیالات بلندپروازانه بلافاصله فکری به خاطرش رسید و ضمن احضار صدراعظم به او دستور داد :

ترتیبی دهید تا قبل از فرنگی ها سفینه ای بسازید تا ما زودتر به مرّیخ برویم و خاک آنجا را هم به سرزمین شهر هرت بیفزاییم و اهالی مریخ نیز از برکات سلطنت ابدمدت ما بهره مند شوند!

صدراعظم با لکنت زبان و عذرخواهی به شرف عرض ملوکانه رسانید:

اعلی حضرتا! فرنگی ها سال هاست تجربه فناوری در زمینه های علمی و صنعنتی دارند. صنعت ما به علت فرار مغزهای نخبه از حد لولهنگ سازی فراتر نرفته. چطور می توانیم سفینۀ فضایی بسازیم؟!

هردمبیل مثل همیشه فریاد کشید:

ما این چیزها سرمان نمی شود. حرف همان است که فرمودیم. ما چه می دانیم! بروید قطعه های سفینه را از این ور و آن ور بخرید و سرهم بندی کنید....

- قربان! مونتاژ!!

-خیلی خوب! همین که تو می گویی. بروید چی چی تاژ کنید!!

-قربان! مونتاژ! 

-خیلی خوب همین کار را که گفتی بکنید و در سفر اول باید موکب ملوکانه سرزمین مرّیخ را مفتخر به قدوم شریف خود بفرمایند!!

صدراعظم ناگزیر از قصر شاهانه بیرون آمد و روز بعد تعدادی از متخصّصان و روسای دانشگاه ها را جمع کرد و فرمان ملوکانه را با آنان در میان گذاشت.  جمع یک پارچه به این فرمان خندیدند و اجرای این فرمان را محال دانستند. صدراعظم در پاسخ ایشان گفت:

ما بالاخره چاره ای نداریم. هر طوری شده باید کاری بکنیم. 

جمع متخصّصان با قاطعیّت تصریح کردند که فناوری شهر هرت چنین امکانی در اختیار ندارد. 

بنابراین قرار شد دسته جمعی به حضور ملوکانه برسند و ایشان را قانع کنند که دست از این خیالبافی بردارد.

روز بعد پس از باریافتن به حضور ملوکانه و پس از ساعت ها کلنجاررفتن هردمبیل دست از این خیال کودکانه نشستن بر کرۀ مرّیخ برنمی داشت. سرانجام ذات ملوکانه را قانع کردند با اجرای یک پرواز نمایشی به وسیلۀ یک سفینۀ فضایی تصنُّعی به مردم بباورانند که اعلی حضرت هردمبیل نخستین انسانی است که پای بر روی کرۀ مرّیخ گذاشته و پرچم شهر هرت را  در آن جا برافراشته است. مردم شهر هرت هم چون هیچ دسترسی به رسانه های بین المللی ندارند،می توان این برساخته را به آن ها باوراند. بدین منظور قرار شد یکی از روستاهای بکر و دوردست شهر هرت را با دکوراسیون به صورت کرۀ مرّیخ درآورند و پیاده شدن اعلی حضرت و برافراشتن پرچم شهر هرت را برای مردم نشان دهند.

 از فردای آن روز طرح دکوراسیون آن روستا و ساختن ماکت یک سفینۀ فضایی خیالی را با صرف میلیون ها سکّه آغاز کردند.

روز موعود همۀ خبرنگاران و فیلمبرداران دستگاه رادیو تلویزیون شهر هرت را بسیج کردند و آنان را در آن روستای به اصطلاح کرۀ مرّیخ!! مستقر کردند تا با نمایش پرواز یک چرخبال که دکور ظاهری آن را چون یک سفینۀ فضایی تصنّعی ساخته بودند ،نشستن به اصطلاح  سفینۀ فضایی حامل اعلی حضرت را به طور زنده برای مردم شهر هرت گزارش کنند. 

همه چیز به خوبی پیش می رفت. در ساعت ده صبح آن روز سفینۀ به اصطلاح فضایی هردمبیل در آسمان روستای مرّیخ!! ظاهر شد. کار فیلمبرداران و عکّاسان و خبرنگاران شروع شد. همه با تهیّۀ عکس و فیلم، آن خبر را به طور زنده برای مردم شهر هرت پخش می کردند و مردم را  شادی و شعف و رقص و پایکوبی فرامی خواندند. گوینده رادیو تلویزیون با شعارهایی حماسی فتح پیروزمندانۀ کرۀ مرّیخ توسط اعلی حضرت هردمبیل را مهم ترین حادثۀ تاریخی بشر می نامید!

سرودهای حماسی و احساسی همه  را به وجد و سرور فرامی خواند. همۀ دوربین ها مشغول نشان دادن فیلم نشست موفقیّت آمیز سفینۀ حامل اعلی حضرت برای مردم شهر هرت بودند که ناگهان یک رویداد ناگهانی و غیرقابل پیش بینی همۀ تدارکات و برنامه های دستگاه هردمبیلی را درهم ریخت!

ناگهان یک گلّۀ گوسفند با شتاب وارد صحنۀ فیلمبرداری شد و با سرعت دور سفینۀ شاهانه حلقه زدند! همۀ تلاش های ماموران دربار در کنترل آن ها ناکام ماند در نتیجه با بازشدن مُشت همۀ صحنه سازان و فریبکاران نزد مردم ، همۀ نقشه های ملوکانه نقش بر آب شد و و همه فهمیدند آنجا یک روستاست،نه کرۀ مرّیخ. برای اعلی حضرت در نزد مردم شهر هرت افتضاح بزرگی به بار آمد!! که توصیف این رسوایی سال های سال نقل مجالس شد!! 

کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۵:۵۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1606)

«کاری از طینت» و «ابتکاری از طبیعت»

بوسه، «کاری از طینت» است و «ابتکاری از طبیعت» ، 

برای زمانی که «سپاس در پیام» و «احساس در کلام» نمی گنجد!

بوسه «کتابی از حرف برای گفتن» دارد 

و «آفتابی شگرف برای نهفتن».

ولی نه «واژه ای ویژه» دارد و نه «تیراژه ای آویژه»!

«کلامش گفتنی» نیست،ولی «پیامش شنُفتنی» است. 

هر «مام» این «پیام» را می شنود 

و هر «نوزاد» این «نماد» را می فهمد!

نه «گوشی آن را درمی یابد» و نه «هوشی آن را برمی تابد»!

در این «دیار» هیچ «دَیّار»،

«محرم این راز» و «همدم این دلنواز» نیست،

جز «عاشق دلباخته» و «صادق خودساخته»!

#شفیعی_مطهر

----------------------------------

طینت: سرشت ، خمیره، خوی، عادت 

شگرف: نیکو، زیبا، بی نظیر در خوبی و زیبایی، عجیب ، طُرفه

آویژه:  ویژه ، خالص ،معشوق ، یار یا دوست نزدیک

تیراژه: رنگین کمان ، قوس و قزح

دیار: شهر، قبیله

دَیّار:کس،کسی

کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۵:۵۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #طنزسیاهنمایی.195

همکاری دلسوزانه!!

گفت: مردم ما خوب با هم همکاری و برای هم دلسوزی می کنند!

گفتم: اتّفاقاً ما ایرانی ها در کارهای جمعی و مشارکتی همکاری خوبی با یکدیگر نداریم؟

گفت: این قدر هم بدبین نباش و #سیاهنمایی نکن!در برخی موارد همکاری خوبی با هم داریم.

گفتم: مثلاً؟

گفت: دیروز با ماشینم در جادّه ای می رفتم. در ادامۀ مسیر همۀ ماشین های روبه رو برایم چراغ می زدند و هشدار می دادند!! آن وقت من فهمیدم که پلیس سر راهمان است و باید کمربندها را ببندیم و با سرعت مُجاز رانندگی کنیم!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۵:۰۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1605)

«بانی فساد» و «قربانی بیداد»!

مردمی که «کارگزاران فاسد» و «سیاستمداران مفسد» را 

« چشم بسته برمی گزینند» و سپس خود«دلخسته می نشینند»،

نه تنها «بانی فساد» و «قربانی بیداد» اند،

که خود در همۀ «خیانت ها» و «جنایت ها»،

«یار جانیان»اند و «دستیار خائنان»!

بنابراین هشداریم که «رستاخیز خویش» را

فدای «دستاویز هر کژاندیش» نکنیم! 

#شفیعی_مطهر

----------------------

دستاویز: وسیله؛ بهانه، هر چیزی که آن را وسیله و آلت دست قرار بدهند

کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۴:۰۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #طنزسیاهنمایی. 194

ما همه خوبیم!!

گفت: سخنگوی شورای نگهبان در پاسخ به این پرسش که :«صلاحیت آیت‌الله جنتی و دیگر فقهای شورای نگهبان را که خودشان کاندیدای مجلس خبرگان هستند، چه کسی و نهادی بررسی می‌کند؟

فرمودند:«در همان شورای نگهبان و بدون حضور خودشان بررسی می‌شود!

 گفتم: بله!تنها نهاد تاییدکنندۀ صلاحیت ها خود شورای نگهبان است و ناگزیر صلاحیت خودشان را هم تایید می کنند!!!.

گفت: چه لزومی دارد اعضای شورا یکی یکی بروند بیرون و برگردند. همه یکجا بگویند:«ما همه صالح و خوبیم! » بعد همه با هم تکبیر بگویند!!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

 

کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۵:۲۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1604)

از «نوزایی» تا «کمال افزایی»

زندگی ،سیری است از «نوزایی» به سوی «کمال افزایی».

«زیستن» با «گریستن» آغاز می شود.

اگر این «شگرف گریستن» را با «ژرف نگریستن» بیاراییم،

زندگی با یک «روند تعاملی» به سوی «فرایند تکاملی» پیش می رود.

مرگ،نه «نقطه ای پایانی»،که «نکته ای جاودانی» است.

مرگ، ما را از «مکانی تنگ» به «جهانی بی نیرنگ» می برد.

این جا «سرای کاشت» است و آن جا «برای برداشت».

ما در آفرینش «شاهکاریم»،بنگریم «چه می کاریم»!

#شفیعی_مطهر

--------------------------

کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۵:۵۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی. 193

بفرمایید نیمرو!! 

گفت: یکی از عزیزان طرح جالبی داده بود. ایشان می گفت «اگر آمریکایی‌ها بخواهند به ایران چشم بد داشته باشند و به فکر حمله نظامی باشند مطمئن باشند ما در هفته اول حداقل ۱۰۰۰ آمریکایی را اسیر می‌گیریم و آن موقع برای آزاد کردن هر یک از آن‌ها باید چند میلیارد دلار بدهند. آن موقع مشکل اقتصادی ما نیز ممکن است حل شود!»

گفتم: برای حلّ مشکل اقتصادی ما هم طرح جالبی است.

گفت: بله !شخصی دامن پیراهنش را در دست گرفته و در بیابان به این طرف و آن طرف می رفت و شخص دیگری هم یک تکه نان برداشته و دنبال او می دوید. 

 از اولی پرسیدند، این چه کاری است که تو می کنی؟ 

 گفت: می خواهم که اگر یکی از مرغان هوا تخمی انداخت، در دامن من بیفتد و با آن نیمرو درست کنم! 

 به دومی گفتند؛ تو برای چه دنبال او راه افتاده ای؟ 

 جواب داد؛ خب! اگر تخم مرغی به دست او افتاد و نیمرو درست کرد، من هم یک لقمه از آن نیمرو بخورم!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۵:۳۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

روند خودکامه سازی!

قصّه های شهر هرت. قصّۀ132
 

#شفیعی_مطهر

اعلی حضرت هردمبیل روز به روز بر تفرعن و تکبُّر و غرور خود می افزود و همۀ مردم را اسیر و بردۀ خویش می پنداشت. علناً ادّعای خدایی نمی کرد،ولی عملاً بیش از خدا برای همۀ امور مردم اعمّ از خوراک و پوشاک و زندگی مردم تعیین تکلیف می کرد. 

روزی عدّه ای از شاگردان استاد حکیم از او علّت این روند مغرورانه را پرسیدند. حکیم ضمن برشمردن ویژگی های خودکامگان ماجرای تدریجی دیکتاتورشدن هردمبیل را این گونه توضیح داد: 

«هردمبیل در آغاز سلطنت جوانی کم تجربه،ولی نسبتاً فروتن بود و با مردم تعاملی دوستانه داشت. روزی یکی از درباریان پنج عدد موز تعارفی برای هردمبیل آورد. در آن زمان میوه ای به نام موز در شهر هرت نبود . هردمبیل پرسید:

این ها چیست؟ و از کجا آورده ای؟

او پاسخ داد:اسم این میوه موز است و دیشب یکی از بستگان ما این پنج موز را از فرنگ برای ما هدیه آورده است. من چون فدایی اعلی حضرت هستم، علی رغم التماس بچه هایم حتّی نگذاشتم دستشان به آن ها برسد و همه را برای تقدیم به خاکپای ملوکانه آوردم!

هردمبیل دستی به سبیلش کشید و دستور داد سمت بالاتری به او بدهند.کم کم اهدای هدایا به سلطان رسم شد و همۀ درباریان در این باره به رقابت پرداختند.

یک روز دیگر که شاه از سپاهیان سان می دید،یکی از فرماندهان علاوه بر احترام نظامی سرفرودآورد و  دست اعلی حضرت را بوسید. در نتیجه ارتقای درجه یافت. کم کم دستبوسی نیز سنّت شد و همه در پیشی گرفتن به دستبوسی با هم رقابت می کردند.

روزی دیگر یکی از فرماندهان که می خواست گوی سبقت را از همگنان برباید،به جای دستبوسی به خاک افتاد و پای اعلی حضرت را بوسید. شاه بسیار خوشش آمد و فوراً دستور داد یک درجۀ تشویقی به او بدهند. از آن روز پایبوسی نیز رسم شد و هر کس در اجرای این رسم کوتاهی می کرد،مورد بازخواست قرار می گرفت و اخراج می شد.

روزی شاه یکی از فرماندهان را احضار کرد. او به محض ورود از لب درگاه به خاک افتاد و تا پیش پای شاه سینه خیز آمد! سلطان از او خیلی خوشش آمد و او را به فرماندهی کلّ ارتش منصوب کرد.

از آن پس این شیوه نیز به آیین های شرفیابی ملوکانه افزوده شد و هر کس در اجرای این تشریفات، کوچک ترین تعلُِلی می کرد با شدّت با او برخورد و در نتیجه اخراج می شد.

این گونه شد که هردمبیلِ جوانِ فروتن، خداگونه شد و اکنون عملاً نه تنها درباریان،بلکه همۀ مردم را بردگان و نوکران خود می پندارد. »

شاگردان حکیم از او پرسیدند:« آیا روند خودکامه سازی ویژۀ هردمبیل است،یا واقعاً در طول تاریخ و عرض جغرافیا یک اصل روانشناختی و جامعه شناختی است؟»

حکیم پاسخ داد:«اتّفاقاً این اصلی ثابت و علمی است و دربارۀ همۀ خودکامگان تاریخ صدق می کند.»

 ایشان سپس ادامه داد:

«مولوی جلال الدّین محمد بلخی، در دفتر سوم مثنوی معنوی، علت اصلی تفرعن را نه خودِ شخص، که به شیوۀ تعامل اطرافیان با وی بازمی‌گرداند.

مولوی می‌گوید :

سجدهٔ خلق از زن و از طفل و مرد
زد دل فرعون را رنجور کرد

 که به دعوی الهی شد دلیر
اژدها گشت و نمی‌شد هیچ سیر

 یعنی آن قدر مردم در برابر فرعون اظهار خاکساری و تعظیم کردند و او را بیش از حد ستودند که کم کم این وهم به باورِ فرعون آمد که به راستی خداست، فلذا ادّعای ربوبیّت کرد.
 این نکتۀ بسیار مهم و راهگشایی در فهم علّّت انحراف حاکمان است. چه بسا افراد معمولی یا حتی پاک و وارسته‌ای که چون به قدرت می‌رسند، در اثر تلقین و تعریف اطرافیان، دچار وهم می‌شوند و خود را فرزانه و حکیم و مبرّا از خطا و انحراف می‌پندارند.

 باری مولانا، در ضمن حکایتی دیگر در همان دفتر سوم مثنوی، این نکته را هم گوشزد می‌کند که گاهی در موقعیّت‌هایی خاص، اژدهای نفس انسان بیدار و هوشیار می‌شود و خویشتن و دیگران را می‌بلعد.

سپس آن حکایت را چنین نقل می کند :
یک نفر مارگیر در صبح یک روز زمستانی، مار اژدها مانندی را در بیابان می‌یابد.
مار در اثر سرما، افسرده بود و مارگیر گمان کرد که مرده است. مارگیر، اژدها را در بند می‌کند و به شهر بغداد می‌برد، تا به نمایش عمومی بگذارد.
مردم شهر باخبر شده و جمعیت انبوهی برای تماشای اژدها، گرد می‌آیند. زمانی می‌گذرد و کم کم خورشید بالا می‌آید.

 تابش خورشید بر بدن مار افسرده، به آن جانی تازه می‌بخشد. مار ناگهان برمی‌جهد و بندهایی را که مارگیر بر پیکرش انداخته، می‌گسلد و به جان مردم می‌افتد و عدّه‌ای را طعمۀ خود می‌کند:

نفست اژدرهاست او کی مُرده است
از غم بی آلتی افسُرده است

 اژدها را دار در برف فراق
هین مکش او را به خورشید عراق

 این دو حکایت برای فهم روابط قدرت در روزگار ما، فوق العاده آموزنده و راهنماست.
این است که برای یک حکمرانی عادلانه و سعادت پرور، اتّکا و اعتماد به تقوای فرد حاکم کفایت نمی‌کند؛ اطرافیان و زیردستان هم باید تقوا پیشه کنند و در عوض مجیزگویی و چاپلوسی، مدام عیوب حاکم را در پیش چشمش بیاورند و وی را بی‌محابا، در موضع نقد بنشانند.
حتی به نظر می‌رسد که عقلای بشر، تفکیک قوا و تجزیۀ قدرت و نیز محدودیت زمانی برای حکومت یک فرد را با همین مقاصد تدوین و توصیه کرده‌اند.
پس نهادهای ناظر نیز باید به وظیفه خود عمل کرده و از توجیهات بی‌جا بپرهیزند.

 همچنان که هیچ بعید نیست شخصی در ابتدای کاری، وارسته و بی اعتنا به دنیا و مواهب آن باشد، ولی در اثر تابش آفتاب قدرت بر پیکرش، اژدهای نفسِ قدرت طلبش بیدار و هوشیار گردد و خود و حتی ملّتی را به آتش استبداد و ظلم بسوزاند.»

در اینجا یکی از شاگردان حکیم نمونه ای از یکی از شاهزادگان هردمبیل نقل کرد. او گفت: 

«پدرم زمانی کارمند دربار بود. می گفت روزی یکی از شاهزادگان شلوار خود آلوده کرده بود. وقتی از او پرسیدند: 

شما که روبه روی دستشویی بودی،چرا از آن استفاده نکردی؟

او پاسخ داد: چون پیشخدمت نبود که درِ دستشویی را باز کند!!

کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۶:۰۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1603)

«شر»ترین «بشر»!

«شر»ترین «بشر»،

کسی است که در «عرصۀ بینش» و «صحنۀ آفرینش»،

به جای «فهمی دُرُست»،«وهمی سُست» دارد.

او نه «رَوِشی انتقادی»،که «مَنِشی اعتقادی» دارد.

او باید بداند هر «یاری»،«عیاری» دارد و هر «معماری»،«معیاری»!

وزن هر «وزین» را با «توزین» می سنجند 

و هر «توزین» را با «موازین»! 

آنان که «در وهم اند»،«چه می فهمند»؟

و آنان که «می فهمند» ،«چه تَهم اند»!

#شفیعی_مطهر

-------------------------

تَهم: پرزور، نیرومند، شجاع ، دلیر

 

کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۶:۲۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #طنزسیاهنمایی. 192

معمّای دیدار!

گفت: ظاهراً آقای قالیباف همۀ تلاش خود را برای دیدار با پوتین انجام داد،ولی پوتین اجازۀ ملاقات نداد.

گفتم: بنا به گفتۀ سخنگوی وزارت خارجه : از اول هم قرار دیدار با پوتین مطرح نبوده است.

گفت: می گویند شخصی در راه به زمین خورد. برای آبروداری تا خانۀ خود سینه خیز رفت!!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی ندای مطهر

https://t.me/nedayemotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۵:۲۱
سید علیرضا شفیعی مطهر