سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۲۹ مطلب در خرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

   

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 966) 

 

«حیای بینش» در «حیات آفرینش»

 

 «شبنم شرمِ بُلبُل» بر «گونه نرمِ گُل»

تجلّی «حیای بینش» است در «حیات آفرینش».

 انسانی که خود را به زیور «شرم و حیا نمی آراید»،

قطعاً «خطِّ خطا می پیماید». 

برای «جوانِ شریف» و «انسانِ حَنیف»، 

«شرم،شرفی شایسته» است و «آزرم،هدفی بایسته». 

«حیا،حُرمتِ حیات» است و «پروا،پروانه نجات».  

«شرم ،حافظی استوار» و «آزرم،محافظی ماندگار» است، 

که «هماره و همیشه»،«انسانِ خردپیشه» را 

از «پستی ها» و «سرمستی ها» نگه می دارد. 

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------- 

حنیف: راست ، مستقیم،ثابت و پایدار در دین،پاک نهاد

آزرم: شرم،حیا،نرمی،رفق،شفقت،بزرگی و شرف و عزّت و حُرمت

پروا: صبر و قرار،آرام،شکیبایی،طاقت،میل و رغبت،توجه،بیم و ترس

پروانه: اذن،اجازه،جواز،حکم،فرمان

  

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۷ ، ۰۶:۱۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 965)  

 

  «سیری به سوی زوال»یا«مسیری به کوی کمال»؟!

 

«زایش و ‌رویش» و نیز «مرگ و میرش»، 

نه «رَوَندی کاهنده»، که «فَرایَندی فَزاینده» است. 

به دیگر سخن، مرگ و میرایی نه «سیری به سوی زوال»، 

که «مسیری به کوی کمال» است. 

 «سیر و سفرِ انسان» از «جَنین تا جَنان» 

از پلی می گذرد به نام «جهانِ ملموس» و «دنیای محسوس». 

ما لحظه «ترکِ این سرای بیگانه» و «درکِ آن مَاوای جاودانه» را «مرگ» می نامیم! 

در حالی که این «دنیای فُرودین» نسبت به «سرای جنین» 

«بسی بزرگ تر» و «بسیار سترگ تر» است. 

به همین نسبت «دنیای باقی» نسبت به این «سرای فانی»، 

«بسی ستُرده تر» و «بسیار گُسترده تر» است. 

این «نکته حکیمانه» را چه زیبا می سراید «مولانای فرزانه»: 

مرگ اگر مرد است گو نزد من آی
تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
من از او جانی ستانم جاودان
او ز من دَلقی ستاند رنگ رنگ 

 

#شفیعی_مطهر 

--------------------------- 

 دلق: خرقه، پوستین، جامه درویشی، لباس ژنده 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۷ ، ۰۶:۵۰
سید علیرضا شفیعی مطهر


 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 964) 

 

 «بهترین مدیر» و «برترین امیر» 

 

 «توانِ تصمیم گیری» و «میزانِ مشورت پذیری» 

و نیز «گامِ شجاعانه» و «اقدامِ خردمندانه» 

در «شکوفایی استعدادها» و «رویارویی با رویدادها» ،

 کلیدِ «عظمتِ رهبری» و «مدیریتِ بهره وری» است. 

«بهترین مدیر» و «برترین امیر»، 

کسی است که «جمعی پراکنده» را دورِ «شمعی برازنده»گِرد آورد 

و با مدیریت مدارا، آنان را «سامان» و «سازمان» بخشد. 

...و بدترین مدیر کسی است که با «شایستگان درآویزد» و با «بایستگان بستیزد»،

در نتیجه «سامانی توانمند» و «سازمانی ورجاوند» را 

با «بی بصری» و «تنگ نظری» فروپاشد.

چه زیبا «می فرماید» پیامبر اکرم(ص) آن جا که «زبان می گشاید»: 

«خَیرُالوُلاتِ مَن جَمَعَ المُختَلِف وَ شَرُّالوُلاتِ مَن فَرَّقَ المُوتَلِف». 

 

 #شفیعی_مطهر 

------------------------- 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۷ ، ۰۶:۳۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

  

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 963)

 

«بنالیم» یا «ببالیم»؟!

 

هر میوه باید کاملاً «رسیده» و سپس «چیده» شود.

اگر پیش از رسیدنِ «میوه» با هر «شیوه» 

آن را «بچینند» و برای خوردن «برگزینند»،

نه «طعامی مطلوب» است و نه «طعمی محبوب» دارد.

انسان نیز باید در «کوره سختی ها» و «تنوره شوربختی ها»،

«به شدّت بگُدازد» و «با حدّت، خود را بسازد». 

تحقُّقِ «اصلِ پویش» در «فصلِ رویش» است. 

اگر باغبان در غیر این فصل همه «باغ را سیراب» و «راغ را پر از آب»کند، 

نه «برگی» می رویَد و نه «گلبرگی».

انسان نه در «بسترِ نرم»،که در «خاکسترِ گرم»، 

می تواند به «هدفِ خودسازی» و «شرفِ سرافرازی»برسد.

بنابراین از سختی «ننالیم»، بلکه «ببالیم»!

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------

بالیدن: نموکردن،رشدکردن،بزرگ شدن،تناورگشتن

حدّت: تیزی،تندی،برندگی 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۷ ، ۰۶:۱۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 962) 

 

 «نَقّادیِ کلام» و «وَقّادیِ پیام»!  

 

چه بسیار افرادی که مغزشان «انبانی انباشته از اطلاعات» 

و ذهنشان «کانی انگاشته از واقعیّات» است،

ولی «انبوهی از دانش ها» و «کوهی از پژوهش ها»، 

نتوانسته برای صاحبِ خود «بینشی صحیح» و «گزینشی صریح» بیافریند.

در زندگی خود خیلی از رویدادها را «دیده»،ولی «دید» ندارد!

«اطلاعاتِ داده» و «واقعیاتِ رویداده»،

«بسی حجیم» و «بسیار عظیم» است،

امّا از همه این واردات ذهنی نه «تحلیلی دُرُست»،که «تاویلی سُست» دارد! 

او «قیاس» دارد،ولی «مقیاس» ندارد! 

«قیاس» بدون «مقیاس»،«پنداری خالی» و «انگاری خیالی» است!

از برخی «کارها» و «اِنکارها»،

«عار» دارد،ولی «مِعیار» ندارد!

«عار»بدون «مِعیار» چون «احساس» بدون «اساس» است! 

هر باسواد ممکن است اهلِ «داد» و «وِداد» باشد، 

ولی لزوما ممکن است «نَقّاد» و «وَقّاد» نباشد. 

میزانِ معرفتِ هر انسان به «نَقّادی کلام» است و «وَقّادی پیام»! 

 

#شفیعی_مطهر

 ---------------------------------------------- 

نَقّاد: بسیار نقدکننده،سره کننده و جداکننده خوب از بد

وَقّاد: بسیار روشن،فروزان،فروزنده

انبان: کیسه بزرگ که از پوست دباغی شده بز یا گوسفند درست کنند

کان: معدن

انگاشتن: پنداشتن،گمان کردن،خیال کردن،تصورکردن

دید: نگاه،نظر،بینش

تحلیل: حل کردن،گشودن،تفسیر،برداشت

تاویل: تعبیر و تفسیر باطن کلام،شرح و بیان  

مقیاس: اندازه،آلت سنجش،آن چه با آناندازه چیزی را معین کنند

عار: عیب و ننگ

معیار:  اندازه و پیمانه،مقیاس و آلت سنجش

داد: قانون ،عدل،انصاف،مقابل ظلم و ستم

وداد: دوستی،دوست داشتن،محبّت

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۷ ، ۰۷:۱۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 961

 

«صدای دریا» و «ندای موج ها»! 

 

 در «کناره های دریا» و «کرانه های صحرا»،

نه «حماسه های گرم»،که «ماسه های نرم»،

«ماندگارترین صدیقِ راه»،ولی «فراموشکارترین رفیقِ همراه» هستند.

زیرا «پا به پایت می آیند» و «سایه به سایه ات می پایند»، 

آنقدر که گاهی نه «حاجتشان»،که «سماجتشان»، 

در «سر به راهی» و «همراهی» با تو حوصله ات را سر می برند؛

اما کافی است تا اندک «بادی بِوَزَد» یا «موجی برخیزد»، 

تا برای همیشه «ردِّ پایت» و «قدِّ قِفایت» 

از «ذهنِ نَحیف» و «حافظۀ ضَعیفِ» ایشان پاک شود!

بکوشیم از «اصلِ صدف های گرم» باشیم، نه از «نسلِ ماسه های نرم» !

زیرا صدف ها با «قامتی دِلَفروزه» به پاسِ «اقامتی یک روزه»، 

تا دنیا دنیاست، «صدای دریا» و «ندای موج ها»  را 

به عنوان «سروشی گویا»برای هر «گوشی شنوا» زمزمه می کنند!  

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------

صدیق: یار و دوست، رفیق مهربان و مخلص

قفا : پشت گردن،پسِ سر 

نحیف: لاغر،نزار

سروش: فرشته،جبرئیل،در آیین زردشتی یکی از ایزدان است

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۷ ، ۰۸:۱۴
سید علیرضا شفیعی مطهر


هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 960) 

 

 «فصلی جاودانه» و «اصلی عاشقانه»!

 

من چون «پار و پیرار»،«هوای مُشکبار بهار» را دیدم، 

دانستم اگر نمی شود «همیشه» از «ریشه» سبز ماند ، 

 باز «دوباره و چندباره» ، «چه در خزان و چه در بهاره»،

در هر «زمینه و زمانه»،می توان «سبز و پر شکوفه و پر از جوانه» شد.

 بهار،«فصلی» دارد و «اصلی». 

فصلِ بهار در ردیف «سایر فصول» ،به گونه «مُتواترِ معمول» می آید و می رود؛ 

امّا اصلِ بهار ،«بهارِ دِل» است،نه «بهارِ گِل». 

آن ،«گِل را طراوت» می بخشد و این «دِل را لطافت». 

آن ،عمری به کوتاهی «جوانه»  دارد و این می تواند «عمری جاودانه» داشته باشد. 

آن،«نسیمی زودگذر» دارد و این «شمیمی مُستمر». 

آن به «خزانی برگریز» می انجامد و این به «جنانی مُشکبیز». 

آن تنها با «نوروز» آغاز می شود، ولی این«هر روز». 

بیاییم «دل ها را بهاری»کنیم تا بتوانیم «گِل ها را معماری» کنیم. 

بیاییم از بهار «فصلی جاودانه» و «اصلی عاشقانه» بسازیم! 

 

#شفیعی_مطهر 

------------------------------- 

پار: گذشته،سال گذشته،سال پیش،پارسال

پیرار: سال پیش از پارسال،دو سال پیش از امسال،پیرارسال

مُتواتر: پی در پی،از پی هم،پیاپی آینده 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۷ ، ۰۷:۱۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

  

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 959

 

  «مات»ها و «دیپلمات»ها!!

 

من «طوطی سخنگو» را چون «لوطی پرهیاهو» دیدم. 

همه به سخنانش «هوش می دارند» و «گوش می سپارند»؛ 

امّا کسی برای «حَسبِ حکمت» و «کسبِ معرفت»، 

سخنان او را نه «تاویل» می کند و نه «تحلیل». 

همه می دانند «انگیزه گفتار» و «آمیزه رفتارِ» طوطی، 

نه «تایید بخردانه»،که «تقلید کورکورانه» است. 

چه «تشابهی ژرف» و «شباهتی شگرف» وجود دارد، 

بین این «پرنده سخنگو» و «گوینده خوشخو» ،

با «رجال سیاسی» دارای «خصال دیپلماسی»! 

آن بر «پایه غریزه» سخن می گوید و این بر «داعیه انگیزه»، 

در آن «دروغ» نیست و در این «فروغ»! 

آن «فریب» را نمی داند و این «شکیب» را! 

آن «صداقت» دارد و این،«سیاقت»!  

دو گروه آن گونه «سخن می گویند» و «دشمن می جویند»، 

که «باید»،نه «شاید»! 

اینان «مات» هایند و «دیپلمات»ها!! 

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------  

مات: سرگردان،حیران،مبهوت،سرگشته،در اصطلاح شَترَنج به شاهی می گویند که گرفتار شده و راه گریز ندارد 

لوطی: جوانمرد،باغیرت،رند،بی باک

دیپلماسی: سیاست،علم سیاست،کار سیاست،فن ارتباط با کشورهای دیگر 

داعیه: علت،سبب،خواهش و اراده

سیاقت: روش خواندن و بیان کردن 

شکیب:صبر و آرام 

شاید: شایسته است 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۷ ، ۰۶:۱۱
سید علیرضا شفیعی مطهر


 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 958)  

 

 «والاترین یاد» و «بالاترین فریاد»

 

 «کمالِ زیبایی» و «جمالِ خدایی»  

در «حضورِ حَنیف» و «ظهورِ بدون تَحریفِ» همه وجود انسان است.

  کسی را می توان «متوکّلِ ناب» و «متوسّلِ مُذاب» نامید،  

که «تنهایی خود» و «توانایی خدا» را 

نه تنها در «حالِ سجود»،که همیشه با «کمالِ وجود» دریابد

خدا تنها معشوقی است که نه «رقیب»می پذیرد و نه «فریب»می خورد. 

شرط ورود به «بارگاه ذوالجلال» و «درگاه لایزال» ، 

«کندنِ دل از دنیا» و «آکندنِ آن از عشق خدا» است. 

 نمازِ «جوانِ موحّد» و «انسانِ معتقد»،

ناله «زندانی خاک» است در فراقِ «شادمانی افلاک»!

نماز،«شکوفایی شوق پرواز» است به سوی «ملکوت راز».

نماز،فریادِ «رهایی وجود» است از «وضع موجود».

نماز،«شعر بلند رهایی» است از «محبس و قفس تنهایی».

نماز ،«لال گفتن» است و «زلال شکفتن».

نماز،پُلی از «رنگین کمان تابناک» است ،افراشته از «خاک تا افلاک».

نماز ،پرواز از «بلای شوخه شور» است بر «بلندای شاخه شعور».

نماز،«شعله شوق جنان» است از «آتشفشان جان».

نماز،پیوستن «قطره ها به دریا» است و «ذرّه ها به بی انتها».

نماز،«تجلّی روح تنها» است و «تسلّی قلب ناشکیبا». 

نماز،پنجره ای است از «بَرَهوت تنهایی» به «مَلَکوت خدایی». 

نماز،بریدن «بندهای زمینی» است و «پیوندهای زمانی». 

نماز،«کندنِ دل از گِل» است و «آکندنِ جان از جانان». 

نماز،هجرت است از «تنگنای تیره دنیا» به «فراخنای سبز رویا». 

نماز،سفر است از «صحرای سردِ سراب» به «سرزمینِ آب و آفتاب». 

نماز،گریز است از «فضای حُباب» به «هوای اَحباب». 

نماز،«نشستن بر موج بی قرار»است و «گذشتن از اوج ایثار». 

نماز،«نوشیدن جُرعه ای از زلال نور»است و «پوشیدن جُبّه ای از وصال سُرور». 

نماز،«کلید بهشت» است و «امید به سرنوشت». 

نماز،«ستون دین» است و «استوانه آیین». 

نماز،«گُسستن از طوقِ علایق» است و «پیوستن به شوقِ شقایق». 

نماز،«غزال غزل آفرینش» است و «جمال جمیل بینش». 

نماز،«شکفتن اندیشه» است و «رویش از ریشه». 

نماز،«صعود بر قُلّه عرفان» است و «ورود به قلعه ایمان». 

نماز،«والاترین یاد» است و «بالاترین فریاد». 

نماز،«بازوی آمال» است و «ترازوی اعمال». 

نماز،«وزش نسیم رحمت» است و «ریزش تسنیم مرحمت». 

نماز،«تندیس نمادین پرواز» است و «پردیس پر از ریاحین راز». 

....و نماز،«سازنده نور» است و «بازدارنده از فُجور». 

بیاییم با «بالِ نماز» به سوی «آمال نیاز» پرواز کنیم 

و «طعم شیرین رهایی» را از «طعام نوشین خدایی» بچشیم! 

 

#شفیعی_مطهر

 --------------------------------- 

ناب: خالص،بی غش،صاف و پاک

مُذاب: ذوب شده(در ذات حق)،آب شده،گداخته

لایزال: زوال ناپذیر،بی زوال،جاوید،ابدی 

 آکندن: انباشتن،پرکردن

شوخه(شوخ): چرک،چرک بدن،چرک لباس

جنان: جمع جنّت،بهشت

برهوت: بیابان گرم و سوزان و بی آب و علف

جُبّه: جامه گشاد و بلند که روی جامه های دیگر بپوشند،پیراهن

استوانه: ستون،هر جسمی که مانند ستون باشد،جسمی که دو سر آن دو دایره موازی با یکدیگر باشد

تسنیم: نام چشمه ای در بهشت

تندیس: پیکر،تمثال،تن مانند،مجسمه،کالبد

پردیس: باغ،بوستان،فردوس

فُجور: گناه کردن،زناکردن،دروغ گفتن،روی گردانیدن از حق،تبه کاری،سرپیچی از حق

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۷ ، ۰۵:۲۲
سید علیرضا شفیعی مطهر


 

هر پگاه نو با یک نگاه نو 

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 957)

 

«دامی عجیب» و «فَرنامی برای فریب»! 

 

من «بازاری» را «با زاری» دیدم! 

بازاری نه «کساد»، که بسیار «آباد» است، 

در این بازار بر خلاف دیگر بازارها «با سوداهایی ناب»،«کالاهایی کمیاب»  

  چون «شرافت و عزّت» و «جوانمردی و صداقت» و... 

با «بهایی ارزان» و «یاسایی آسان» به فروش می رسد.

در این بازار کسانی را دیدم که «شرافت انسانی» و «صداقت آسمانی» خود را 

به «بهایی اندک» یا با«کالایی کوچک» «می فروختند» 

و «گوهر کرامت» را در «اخگر لئامت» «می سوختند». 

«شرافت،حراج» است و «سخافت،در رواج»! 

شرطِ «داشتن میز»،«گذاشتن مهمیز» است! 

کسی «میرِ میدان» و «امیرِ دوران» می شود، 

که «روشِ چاپلوسی» و «ارزشِ دستبوسی» را بداند! 

در این «شهرِ سراب» و «دهرِ خراب»، 

«پاک زیستن» و «باادراک نگریستن»

 «جهادی جانکاه» است و «مجاهده ای بی همراه»!

در این جا «بردگی،خوار» است و «آزادگی،دشخوار»! 

«راستی،افسانه»است و «درستی،حرفی بی پشتوانه».

این «دامی عجیب» است و آن «فَرنامی برای فریب»!

«در کنار هر دانه،دامی» است و «در جوار هر لانه،لامی»!

مردم این شهر در همه چیز «خلاف» و با یکدیگر «اختلاف» دارند،

امّا در یک «راه»،همه «همراه»اند،

همه در «کاربُرد نیرنگ»،«هماهنگ» اند!

 

#شفیعی_مطهر

 ------------------------------------------------- 

فرنام: عنوان،تیتر

زاری: گریه و ناله،تضرع،ناله و افغان

سودا: معامله،داد و ستد،خرید و فروش

یاسا :رسم و آیین،قاعده و قانون،حکم و امر پادشاه

اخگر: آتش،پاره آتش

لئامت: فرومایگی، بخیلی، پست فطرتی

سخافت: کم عقلی، سبک عقل بودن ،ضعف و سبکی در هر چیز

خوار: آسان،پست،ذلیل،حقیر،بی اعتبار 

دشخوار: دشوار،سخت،مشکل،ضد آسان

لام: لاف و گزاف

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۷ ، ۰۶:۰۵
سید علیرضا شفیعی مطهر