سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۲۹ مطلب در مرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1494

«خرد همگانی» و «دانش بُرهانی»

در جوامع بشری «برترین امیر» و «بهترین مدیر»،

کسی است که «زلال ترین آیینه» را در «باکمال ترین سینه» دارد.

مدیری می تواند «کار» را با «ابتکار» بیامیزد،

که از «شعار»،«عار» داشته باشد و از «شعور،«عور» نباشد!

امروز بزرگ ترین غایب در «سپهر مدیریّت»،«مِهرِ عقلانیّت» است.

آنان که با «رنگی ریاکارانه» و «ننگی عوامانه»،

«رای خویش» را در «ردای کیش» عرضه می کنند،

در «وهم اند» و این اصل بدیهی را «نمی فهمند»،

که در عرصۀ مدیریّت «گشودن گره های کور» و «پیمودن گریوه های دور»،

در قلمروی «خرد همگانی»است و «دانش بُرهانی» . 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------

عور: لخت و برهنه،(از شعور،عوربودن :فاقد شعوربودن)

ردا: بالاپوش،جُبّه،لباسی روی همه لباس ها می پوشند

گریوه: تپّه،پشته،گردنه 

مِهر: خورشید

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۹ ، ۰۵:۲۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #طنزسیاهنمایی/75

رئیس آفتابه ها !

گفت: ما این همه نهاد و دستگاه و موسّسۀ فرهنگی در کشور داریم،چرا وضع نشر و مطالعه و شمارگان کتاب فاجعه بار است؟

گفتم: این دفعه دیگر حرف هایت را با #سیاهنمایی شروع کردی؟ 

گفت:مثلاً تو که سی جلد کتاب تا کنون تالیف و منتشر کردی،چه کمک هایی از وزارتخانه ای که عنوان «ارشاد و فرهنگ اسلامی» را به دوش می کشد،دریافت کرده ای؟

گفتم: کمک؟!چه کمکی؟کمک برای چه؟ 

گفت: مثلاً کاغذ یارانه ای،فیلم،زینک،و....

گفتم: نه،این اقلام را که نه! اصلاً.ولی مجوّز چاپ و انتشار همه را ارشاد با کمی تاخیر و...بالاخره صادر فرموده اند!

گفت: پس نقش ارشاد در گسترش فرهنگ جامعه فقط سانسور کتاب!!!ببخشید ممیّزی کتاب است؟

می گویند مسجد شاه تعداد قابل توجّهی توالت داشت که نه تنها مورد استفادۀ مسجد بروها و نمازگزاران قرار می گرفت، بلکه به داد عابرین هم می رسید و حدّاقل باعث می شد این دسته نیز گذارشان به مسجد بیفتد.
حکایت می کنند که آفتابه داری آنجا بود که آفتابه ها را پس از مصرف یکی یکی پر می کرد و در اختیار مراجعان قرار می داد. اگر شما می خواستید که آفتابۀ قرمز رنگ را بردارید، به شما می گفت: 

این را بگذار و آن آبی را بردار؛
اگر می خواستید آفتابۀ آبی را بر دارید، می گفت: آن مسی را بردار ؛
اگر دستتان به سمت مسی می رفت، می گفت: آن سبز را بردار ....!
یک نفر از او پرسید که: 

چه فرقی می کند که من کدام آفتابه را بردارم؟ 

گفت: اگر من تعیین نکنم که کدام را برداری، پس من اینجا بوق هستم!؟

چه کسی می فهمد من این اینجا رئیس هستم؟!

حالا اگر ارشاد نقش ممیّزی کتاب را هم کنار بگذارد،با چه بهانه ای این تابلوی بزرگ و دستگاه عریض و طویل وزارتخانه را یدک بکشد؟!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۹ ، ۱۹:۴۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1493

«دنیای زشت» یا «سرای بهشت»!

من آن گاه که برای نخستین بار کنجکاوانه در «آیینه نگریستم» ،«سوگینه گریستم»!

خود را «باختم»،زیرا کسی را که در آیینه دیدم «نمی شناختم»!

مربّیان من همۀ همگنان را به من «نمایانده» و «شناسانده» بودند،

ولی دربارۀ او چیزی به من «نگفته» و او را از من «نهفته» بودند!

از او پرسیدم: از کجا آمده ای؟آمدنت بهر چه بود؟/به کجا می روی آخر...؟

گفت: من در زمین «جانشین خدا» هستم و رسالتم،«تبیین هُدا» . 

گفتم:تو «تنها» در میان همۀ «تن ها»  ،

چگونه می خواهی این همه «پلیدی را بزدایی» و «پلشتی را بپالایی»؟

گفت: هر انسان،«رسول» است و به اندازۀ درک خود،«مسئول»!

من تنها «نیستم» ،بر سر رسالتم «می ایستم». 

من می کوشم در هر «جمعِ جویان»،«شمعِ فروزان» باشم.

اگر هر انسان بر «فرنودِ فطرت راه بپوید» و با «رهنمودِ انسانیّت جاه بجوید»،

همه به یک «مقصد و مقصود» یعنی همان «بهشت موعود» می رسیم. 

من می کوشم کاری کنم که اگر هر «انسان امیدوار» ،«همان کار» را بکند،

می تواند از همین «دنیای زشت»،«سرای بهشت» بسازد! 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------

سوگینه: اندوهگینامه،غمگنانه

تبیین: بیان کردن،توضیح و تفسیر

هُدا: راستی،رستگاری،راهنمایی،راه راست

پلشتی: پلیدی،آلودگی،چرک

فرنود: دلیل،برهان،حجت

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۹ ، ۰۵:۳۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

تعیین ولی عهد کودن 

قصّه های شهر هرت/قصّۀ 95

 #شفیعی_مطهر

هردمبیل داشت پیر می شد. آثار خرفتی و پرت و پلاگویی گاه در سخنرانی هایش دیده و شنیده می شد. گاهی خطاهای لفظی و گفتاری او سوژۀ طنزنویسان می شد. 

روزی فرزندان و درباریان دورش را گرفتند و با زبانی چرب و نرم این وضع را برایش توضیح دادند و محترمانه از او خواستند که به نفع یکی از پسرانش از سلطنت کناره بگیرد. سرانجام پذیرفت کنار برود.ولی موقع تحویل قدرت، همۀ فرزندان و درباریان را جمع کرد و توصیه های حکومتی و تجارب عمری سلطنت را برشمرد. او گفت:

همیشه یادتان باشد در سخنرانی ها و پیام های مکتوب و شعارها کلمات و عباراتی چون کرامت انسانی،آزادی،حقوق شهروندی،و...را تا می توانید به کار ببرید ولی در عمل بدانید همۀ این ها برای حکومت ما سمّی مهلک و زهری ویرانگر است .

مردم در حرف و شعار ولی نعمت و ارباب ما هستند ولی در عمل همه گوسفندند و ما چوپان!

 بها دادن به مردم، یا ارزش قائل شدن برای آنان باعث لوس شدن آنان می شود.
شما مطمئن باشید که اگر برای مردم، ارزشی بیش از گوسفند قائل شوید، نمی‌توانید بر آن ها حکومت کنید.
بهای مردم را شما معین می‌کنید، نه خودشان. اگر شما بر مردم قیمت نگذارید، آن ها قیمتی بر خودشان می‌گذارند که هیچ‌جور نمی‌توانید بخرید. و تازه این گوسفند که من گفتم بالاترین قیمت است: قیمت آدم‌های اندیشمند چاق و چله.
قیمت بقیه‌ی مردم، حداکثر در حد پشگل گوسفند است و نه بیشتر.

طوری برنامه‌ریزی کنید که مردم از صبح تا شب بدوند و آخر شب هم نرسند. مردم اگر مایحتاج خود را آسان به دست بیاورند، اگر وقت اضافه داشته باشند، عصیان ،شورش و بداخلاقی می‌کنند و به فکر اعتراض و انقلاب و این حرف‌ها می‌افتند.
یک تشکیلاتی را تأسیس کنید که کارش چرخاندن مردم باشد، یا چرخاندن لقمه دور سر مردم.
کارش چیدن موانع مختلف، پیش پای مردم باشد. فرض کنید که آب دریا فاصله‌اش با مردم به اندازه دراز کردن یک دست است. جای دریا را نمی‌توان عوض کرد، اما راه مردم را که می‌شود دور کرد.
هزار جور قانون می‌شود وضع کرد که مردم دور کرهٔ زمین بچرخند و دست آخر به همان نقطه‌ای برسند که قبلاً بوده‌اند. و از شما به خاطر رسیدن به همان نقطه، تشکر هم بکنند.

مردم را به دو دسته تقسیم کنید و به یک دسته حقوق و مواجب بدهید که مراقب آن دسته‌ی دیگر باشند. دسته اول، به طمع مواجب یا از ترس قطع شدن مواجب، مرید شما می‌شوند و دسته‌ی دوم، از ترس دسته‌ی اول، مطیع و مُنقاد شما. به این ترتیب، مملکت، خود به خود اداره می‌شود، بی‌آن که شما زحمتی بکشید یا دغدغه‌ای داشته باشید.

مردم به دو دسته‌ی خیلی نامساوی تقسیم می‌شوند: عوام و خواص. نسبت این دو با هم، نسبت ۹۹ به ۱ است. یعنی از هر ۱۰۰ نفر، ۹۹ نفر عوام‌اند – عین خودمان – و یک نفر خواص است. و هیچ آدم عاقلی، ۹۹ را نمی‌گذارد، یک را بردارد.
پس خواص را در شمار هیچ‌یک از اعضای بدن خود به حساب نیاورید و در صورت لزوم، فقط به جلب رضایت عوام فکر کنید.
چرا که:

اولاً: جلب رضایت عوام، بسیار آسان‌تر از خواص است.

ثانیاً: رضایت عوام را فلّه‌ای می‌شود جلب کرد ولی خواص را یکی یکی؛ آن هم اگر بشود.

ثالثاً: عقل عوام به چشمشان است ولی عقل خواص، هر کدام، یک جایشان است که با زحمت هم نمی‌توان جایش را پیدا کرد.
و از همه مهم‌تر، در انتخابات و رأی‌گیری، رأی خواص و عوام یک‌اندازه است. رأی آدم خاص که بیشتر یا بزرگ‌تر از آدم عوام نیست.
پس آدم باید مغز خر خورده باشد که خواص را با همه‌ی مشکلات‌شان جدی بگیرد.
خلاصه این که: این عوام‌اند که سرنوشت و تقدیر خواص را رقم می‌زنند.
پس خود خواص را نباید جدی گرفت، ولی خطر خواص را چرا. خیلی باید مراقب بود. این خواص، موجودات پلید و ناشناخته‌ای هستند که اگر ازشان غافل شوید، کار دست‌تان می‌دهند.
عوام، هزارتایش کم است و خواص یک‌دانه‌اش زیاد. اگر توانستید سرشان را زیر آب بکنید، بکنید وگرنه لااقل مراقب باشید که یکی‌شان دوتا نشود.

(با استفاده از دموکراسی یا دموقراضه،نوشته مهدی شجاعی)

 هردمبیل سه پسر داشت به نام های سردمبیل،شردمبیل و چردمبیل.

آن روز وقتی جلسه تمام شد، همه برخاستند ،دیدند چردمبیل کوچک ترین شاهزاده برنمی خیزد. از او پرسیدند:چرا برنمی خیزی؟

پاسخ داد: انگشتم را داخل این حلقۀ در کردم.حالا گیر کرده بیرون نمی آید!

رفتند و آهنگری را آوردند و انگشت او را از حلقۀ در درآوردند.

چند روز بعد دوباره همین جمع شاهزادگان و درباریان در همین تالار گرد آمدند . وقتی همه برخاستند،دیدند باز هم شاهزاده چردمبیل نشسته است. وقتی علّت را پرسیدند،پاسخ داد: 

باز هم انگشتم در همین حلقۀ در گیر کرده!

به او گفتند:چرا دوباره انگشتت را در همان حلقه کردی؟

گفت: می خواستم ببینم آیا انگشت من لاغرتر یا حلقه گشادتر شده یا نه؟! 

تا این لحظه اعلی حضرت هردمبیل دربارۀ انتخاب ولی عهد سخنی نگفته بود. وقتی این همه خنگی و کودنی شاهزاده چردمبیل را دید، با خوشحالی فریاد زد:

انصافاً جانشینی برای من لایق تر و شایسته تر از شاهزاده چردمبیل نیست!زیرا مردم عوام حاکمی کودن و عقب مانده و بی سواد چون خود می خواهند. او افرادی مانند خود را به پست و مقام می رساند،که هم دستبوس سلطان اند و هم می توانند بر گُردۀ مردم سربه زیر سوار شده و متکبّرانه حکمفرمایی کنند! 

.بنابراین طیّ جشنی باشکوه شاهزاده چردمبیل به عنوان ولی عهد و جانشین قطعی اعلی حضرت هردمبیل منصوب شد!

چه رنجی می برد انسان آن گاه که چراغ عبرت و تجربه خاموش باشد!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۹ ، ۰۷:۵۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1492

«دلیل» و «تحلیل»

کسانی که هر سخن را بدون «دلیل» و «تحلیل» می پذیرند،

دیگر نمی توان آنان را با هزار «دلیل» و «تحلیل» قانع کرد!

«زنجیر تعصُّب» و «تحقیر تصلُّب»،

چنان «مهار تفکُّر را بسته» و «افسار تحجُّر را گُسسته»،

که دیگر هیچ «دَمِ آتشین» و «بازدَمِ آذرین»،

نمی تواند در «آهن سرد» و «بهمنِ بَرد» آنان اثر گذارد! 

بیاییم «نیروی تفکُّر را طراوت» و «آرزوی تدبُّر را لطافت» بخشیم!

کسی که «جسارت آزاداندیشی» ندارد،

ناگزیر گرفتار«خسارت روان پریشی»می شود!

چنین کسی«ریشه اش می میرد» و «اندیشه اش زوال می پذیرد»!

#شفیعی_مطهر

--------------------------------------

تصلُّب: سخت شدن،سفت شدن

تحجُّر: سنگ شدن،سفت شدن،سخت شدن

بَرد: سرما،سردی

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۹ ، ۰۵:۱۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #طنزسیاهنمایی/ 74

جلوه هایی از فقر فرهنگی

گفت: سال هاست من بارها این گفت و شنود را شنیده ام که هر گاه کسی از گرانی و فقر و تبعیض و اختلاس و....می نالد،فوراً بعضی ها به او می گویند:

ما برای فرهنگ انقلاب کرده ایم،نه برای شکم! 

من پیش خود می گفتم:خدا را شکر که اگر همه جا را خراب کرده ایم،لااقل فرهنگ را ساخته ایم!

گفتم: خدا را شکر که این دفعه به جای #سیاهنمایی،به یک امر مثبت اشاره می کنی!

گفت: کدام امر مثبت؟!همۀ درد ما همین جاست!  چه کشورهایی را پیشرفته می گویند؟مثلاً هلند دوسوم خوزستان است ولی 16 برابر ایراﻥ صادرات کشاورزی داﺭد! می‌دانی چرا؟

گفتم:چرا؟

گفت: برای این که کشورهای پیشرفته برای تولیدکننده فکر و پژوهشگر و نویسنده و....ارزش قائل اند. یک نویسنده با حقُّ التّالیف یک اثر خود می تواند یک عمر با رفاه زندگی کند؛ولی در ایران ما زمانی که حدود 20میلیون جمعیت داشتیم،تیراژ کتاب سه هزار جلد بود. امروزه متاسفانه با جمعیت 83میلیون تیراژ کتاب به زیر 500جلد رسیده است! در حالی که در کشور کوچک لبنان بیش از یکصد هزار است! ما حدود 200روزنامه داریم که تیراژ مجموع آن ها به یک میلیون نسخه نمی رسد؛در حالی که در کشورهای پیشرفته تیراژ بیشتر روزنامه ها میلیونی است!

گفتم: چرا وضع ما این طور شده؟

گفت: این پرسش را از متولیان فرهنگی کشور بپرس که سالانه صدها میلیارد تومان بودجه را به نهادهای فرهنگی اختصاص می دهند.آن گاه یک نویسنده یا شاعر و تولیدکننده فکر باید برای تامین هزینۀ چاپ اثرش فرش زیر پایش را بفروشد!و دردناک تر این که روزنامه ها و ناشرانی ظهور کرده اندکه از نویسنده و شاعر برای چاپ اثرش رسماً تقاضای پول می کنند!!

باش تا صبح دولتت بدمد

کین هنوز از نتایج سحر است 

گفتم: حرف های تو استثنائاً این دفعه منطقی است. ولی چرا این ها را به متولّیان فرهنگی کشور نمی گویی؟

گفت: از دو حال خارج نیست. یا آنان این حرف ها را می دانند و درک می کنند،که در این صورت گفتن ندارد! یا نمی دانند و درک نمی کنند،که باز هم گفتن ندارد. چون در این صورت مثل کسی هستند که سر در جوی کرده بود و آب می خورد. یکی به او گفت: این گونه آب نخور،عقلت کم می شود!

سر برداشت و گفت: عقل چیست؟!

طرف پاسخ داد: هیچّی!!بخور جانم!!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۹ ، ۰۴:۳۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی/ 73

ژاپنی شدن اقتصاد ایران!

گفت : من طرحی دارم که اگر اجرا شود، اقتصاد ایران مثل اقتصاد ژاپن می شود!

گفتم: باز هم چیزی زده ای؟! طرحت چیست؟

گفت: مدیریّت اقتصاد ژاپن را به تیم اقتصادی ایران بسپارند!!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۹ ، ۱۵:۲۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد1490

با «ادّعایی کمتر»، «دنیایی بهتر» بسازیم!

عمر، آفتابی است با «طلوعی چون رستاخیز» و «غروبی غم انگیز»!

در فاصلۀ «طلوع تا غروب»،«فرصتی مطلوب» در اختیار ماست. 

فرصتی که «آغازش آنی» و «پایانش ناگهانی» است.

 این «فرصت محدود» پر از «فراز و فرود»است .

این،فرصتی است برای «بالیدن» و «سگالیدن».

ما چون «نهالی رویَنده» با «حالی جویَنده»، 

«ریشه در خاک داریم» و باید «اندیشه به افلاک بسپاریم» .

بیاییم بر درخت آفرینش چون «سیب بروییم» و بدون «آسیب بگوییم»،

که ما با «ادّعایی کمتر» می کوشیم «دنیایی بهتر» بسازیم.

به گاه مرگ نیز به گونه ای «می میریم» و «خموشی می پذیریم»،

که چون افتادن سیب «ریشه ها را به چالش» 

و «اندیشه ها را به آغالش» برانگیزیم!

#شفیعی_مطهر

-------------------------------------- 

سگالیدن:  اندیشیدن

چالش: جنگ؛ جدال؛ مبارزه

آغالش: تحریک ، برانگیختن

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۹ ، ۰۴:۰۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی/ 72

مژدۀ دلار هفت تومانی!!

گفت: یک کارشناس ارشد بانکی فرمودند ما شاهد کاهش نرخ ارز به زیر ۱۵ هزار تومان خواهیم بود!

گفتم: این که خیلی عالی است!

گفت: این که چیزی نیست.من پیش بینی می کنم نرخ ارز به زیر هفت تومان!! برسد!

گفتم: امروز حتماً یک چیزی زده ای!!

گفت: نه،به هیچ وجه! آخر هر یک از ما دو نفر یک «اگر» داریم. او گفته :

« اگر بانک مرکزی موفّق شود ۲۷ میلیارد دلار ارز صادراتی بازنگشته را از طریق فشار به صادرکنندگان وارد چرخۀ اقتصادی کشور کند.»

و «اگر» من: «اگر عقربۀ ساعت تاریخ کشور را 40 سال عقب بکشند!!»

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۹ ، ۰۵:۴۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

  آرامگاه چه کمبودی دارد؟!

قصّه های شهر هرت/قصّۀ94

 #شفیعی_مطهر

اعلی حضرت هردمبیل روزی به وزیر اعظم دستور داد تا آرامگاهی باشکوه و بزرگ برای او بسازد تا پس از صد سال جسدش در آن آرام بگیرد.

پس از اتمام بنا وقتی وزیر خبر پایان کار را گزارش داد، شاه تصمیم گرفت برای افتتاح آن جشن باشکوهی بگیرد،تا بدین بهانه هم اسم خود و لزوم احترام به مقام عالی سلطنت را به رخ مردم خویش و دنیا بکشد.بنابراین دستور داد تا در تاریخ معیّنی مراسمی باشکوه با حضور همۀ مردم برگزار شود.

روز موعود را تعطیل عمومی اعلام کردند و همۀ کارمندان و کارگران و بازاریان و...به زور و اجبار به محلّ مقبره کشانیدند.

اعلی حضرت هردمبیل بدین بهانه نطق غرّایی ایراد کرد. سپس رئیس تشریفات دربار رشتۀ سخن را به دست گرفت و برای نشان دادن اوج پاچه خواری بر لزوم تهیّه و نصب تندیس اعلی حضرت در محلّ مقبره تاکید ورزید تا چاکران و علاقه مندان او هر روز با تعظیم به آن تندیس ادای احترام کنند.در پایان برای این که از همۀ مردم تاییدیه بگیرد ،از مردم پرسید:

ای مردم جان بر کف شهر هرت! اکنون این بنا چه کمبودی دارد؟

مردم به این که بگویند «تندیس اعلی حضرت را»،یک صدا فریاد زدند: 

«فقط جنازۀ اعلی حضرت را»!!

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۹ ، ۰۶:۴۸
سید علیرضا شفیعی مطهر