سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

#طنزسیاهنمایی 737 دیکتاتورها چطور دیکتاتور می‌شوند؟!

چهارشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۶:۰۷ ب.ظ

#طنزسیاهنمایی 737

دیکتاتورها چطور دیکتاتور می‌شوند؟!

گفت: آیا همۀ دیکتاتورها از اول خودکامه و دیکتاتور بوده‌اند؟

گفتم: هرگز! آنان نوعاً ﺭﻭﺯﯼ ﻗﺒﻠۀ ﻣﺮﺩﻣﺎﻧﺸﺎﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﻫﻤۀ ﺍﯾﻦ‌ﻫﺎ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺩﺳﺖ ﻋﻮﺍﻡ،

ﺑﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ،ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﻋﻮﺍﻡ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﻋﻮﺍﻡ، ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ‌ﭘﺮﺳﺘﯿﺪﻧﺪ و

ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﮐﻒ ﻣﯽﺯﺩﻧﺪ، ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﺑﻪ ﮐﺸﺘﻦ ﻣﯽ‌ﺩﺍﺩﻧﺪ.

گفت: بنابراین چطور این بتواره‌های مقدّس(!!) خدای‌گونه و مغرورانه بر اریکۀ قدرت

تکیه زدند و سنگدلانه این همه خون مظلومان را ریختند و می‌ریزند؟!

گفتم: همۀ این فجایع به علّت عدم نظارت مردم و عدم پاسخگویی خودکامگان است.

ﻗﺬﺍﻓﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯼ ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ. ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﺍﺳﺘﻌﻔﺎ ﺩﻫﺪ،ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ:

ﺍﺳﺘﻌﻔﺎ؟ ﺍﺳﺘﻌﻔﺎ ﺍﺯ ﭼﻪ؟ ﺍﺯ ﭼﻪ ﺍﺳﺘﻌﻔﺎ ﺩﻫﻢ؟ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻣﻘﺎﻣﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ .

ﺍﻭ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﯽ‌ﮔﻔﺖ، ﻧﻪ نخست‌وزیر ﺑﻮﺩ؛ ﻧﻪ ﺭﯾﯿﺲﺟﻤﻬﻮﺭ،ﻧﻪ ﺳﻠﻄﺎﻥ، ﻧﻪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ؛

ﺍﻭ ﻧﻤﯽﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﯾﮏ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻋﻨﺎﻭﯾﻦ ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﺷﻮﺩ!

ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯼ ﻟﻨﯿﻦ ﻫﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ:

ﻭﺯﯾﺮ ﭼﻪ ﻧﺎﻡ ﺗﻬﻮُّﻉﺁﻭﺭﯼ ﺍﺳﺖ! ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺎﻡ ﭘﺮﻭﻟﺘﺮﯼ برگزینیم، ﻭﺯﯾﺮ ﺑﻮﯼ ﮔﻨﺪ ﺑﻮﺭﮊﻭﺍﺯﯼ ﻣﯽ‌ﺩﻫﺪ!

ﻣﺎﺋﻮتسه‌تونگ رهبر چین ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮﺭ ﺑﻮﺩ .

فیدل کاسترو، ﭼﺮﯾﮏ ﭘﯿﺮ ﻫﻢ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺭﺍ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﺳﺎﻝ ﺑﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﺗﻘﺪﯾﻢ ﮐﺮﺩ !

ﮐﯿﻢ ﺍﯾﻞ ﺳﻮﻧﮓ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺭﯾﯿﺲﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﮐﺮۀ ﺷﻤﺎﻟﯽ ﮐﻮﭼﮏ ﺑﻮﺩ، ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺭﯾﯿﺲ

ﺟﻤﻬﻮﺭ ﺩﺍﯾﻤﯽ کره ﻧﺎﻣﯿﺪ!

گفت:اگر دیکتاتورها از اول انسان‌هایی نوعاً مقدّس بوده‌اند،چطور ناگهان این قدر

قسی‌القلب و خودکامه و ستمگر شده‌اند؟

گفتم: ستایش بیش از حد و اغراق و غلو دربارۀ خوبی‌های هر کس او را به

پرتگاه غرور می‌افکند!

گفت: آقای پخمه تعریف می‌کرد:

زمانی من نامزد انتخابات مجلس شدم.کلّی هزینه کردم و پول شام دادم و عدّۀ زیادی

در سالن بزرگی گردآوردم. یک مجری چاپلوس را هم اجیرکردم. در حالی که من روی

سن روبه‌روی مردم ایستاده‌بودم،مجری خطاب به من شروع به چاخان کرد:

ای استاد پخمۀ عالی و متعالی!

نگاهت چون گل نرگس!

پروازت چون عقاب!

دلت چون دریا!

اراده‌ات چون کوه!

زبانت چون آتش!

قد و بالایت مثل سرو!

صدایت چون نغمۀ بلبل!

ندایت مثل آواز پرنده!

راه‌رفتنت چون کبک!

ووو....

مجری مرتّب این گونه شعار می‌داد و دور و بری‌های متملّق هم پی‌درپی کف می‌زدند.

من هم در اوج غرور و تکبّر با تعظیم کاذب به ابراز احساسات حاضران پاسخ می‌دادم

و در دل غرق لذّت بودم و به آیندۀ پر از تبختُر و تفرعُن می‌اندیشیدم!

...و داشتم حالت یک دیکتاتور تمام و کمال را می‌گرفتم،که...

 گفتم: که چی؟!

گفت: ناگهان یکی از حُضّار سخن گویندۀ چاپلوس را قطع کرد و با فریاد گفت:

پس کدام کارهایت مثل آدمی‌زاد است؟!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

شفیعی مطهر

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳/۰۲/۱۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی