سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

غربستان یا شهر هرت؟!

جمعه, ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۴:۵۴ ق.ظ

غربستان یا شهر هرت؟!

در سال 87 کتابی به قلم زیبای سید مهدی شجاعی نویسنده توانای کشور نوشته شد اما پس از اولین انتشار شاهد جمع اوری کتاب از کتابفروشی ها بودیم که بعد ها عنوان شد این کار به درخواست نویسنده کتاب بوده و نه ممنوع شدن آن اما...

✅در سال 88 و بالا گرفتن اختلافات سیاسی این کتاب نیز حالت ممنوع الانتشاری به خود گرفت ولی مدتی بعد به رایگان در فضای اینترنت منتشر شد و به علت محتوای خوبی که داشت به سرعت در وبلاگ ها و سایت های فارسی زبان گسترش یافت.

✅کتاب که طرح روی جلد به ظاهر طنز و فانتزی دارد دارای مطالبی است که به جرات می توان گفت برای اولین بار است که به این شکل نوشته می شود و شاید تا سال ها تکرار نشود.

✅اما چیزی که تمامی نگاه ها را به خود جلب می کرد ...

✅داستان شیوا و جملاتی است که با فونت درشت تر در دل این کتاب جای داده شده که در ادامه خلاصه ای از آن را می بینیم:

✅پادشاهی به نام ممول در کشوری خیالی به نام غربستان پادشاهی می کرد.
او مرد و وصیت کرده بود مردم با انتخاباتی هر دوسال یک بار یکی از 25 پسرش را برای پادشاهی انتخاب کنند.
مردم هر دو سال یک بار یکی از فرزندان او را انتخاب و فرد برگزیده به شیوه ای حکومت کرد.اما در دور آخر ، پسری که عقب مانده بود و مشکلات ظاهری داشت به نام دموقراضه به سلطنت رسید.
 
اما او طور دیگری عمل کرد.

✅افرادی مانند خود را به پست و مقام رساند ولی دیالوگ هایی که با همین افراد داشت برگ برنده این داستان است :
✅مردم همه گوسفندند و ما چوپان:
حواستان باشد! بزرگ‌ترین اشتباه در حکومت، بها دادن به مردم، یا ارزش قائل شدن برای مردم است.

✅شما مطمئن باشید که اگر برای مردم، ارزشی بیش از گوسفند قائل شوید، نمی‌توانید بر آن ها حکومت کنید.
بهای مردم را شما معین می‌کنید، نه خودشان. اگر شما بر مردم قیمت نگذارید، آن ها قیمتی بر خودشان می‌گذارند که هیچ‌جور نمی‌توانید بخرید. و تازه این گوسفند که من گفتم بالاترین قیمت است: قیمت آدم‌های اندیشمند چاق و چله.
قیمت بقیه‌ی مردم، حداکثر در حد پشگل گوسفند است و نه بیشتر.

✅طوری برنامه‌ریزی کنید که مردم از صبح تا شب بدوند و آخر شب هم نرسند. مردم اگر مایحتاج خود را آسان به دست بیاورند، اگر وقت اضافه داشته باشند، عصیان می‌کنند، بداخلاقی می‌کنند و به فکر اعتراض و انقلاب و این حرف‌ها می‌افتند.

✅یک تشکیلاتی را تأسیس کنید که کارش چرخاندن مردم باشد، یا چرخاندن لقمه دور سر مردم. کارش چیدن موانع مختلف، پیش پای مردم باشد. فرض کنید که آب دریا فاصله‌اش با مردم به اندازه دراز کردن یک دست است. جای دریا را نمی‌توان عوض کرد، اما راه مردم را که می‌شود دور کرد. هزار جور قانون می‌شود وضع کرد که مردم دور کرهٔ زمین بچرخند و دست آخر به همان نقطه‌ای برسند که قبلاً بوده‌اند. و از شما به خاطر رسیدن به همان نقطه، تشکر هم بکنند.

✅مردم را به دو دسته تقسیم کنید و به یک دسته حقوق و مواجب بدهید که مراقب آن دسته‌ی دیگر باشند. دسته اول، به طمع مواجب یا از ترس قطع شدن مواجب، مرید شما می‌شوند و دسته‌ی دوم، از ترس دسته‌ی اول، مطیع و مِنقاد شما. به این ترتیب، مملکت، خود به خود اداره می‌شود، بی‌آن که شما زحمتی بکشید یا دغدغه‌ای داشته باشید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۲/۱۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی