قانون هردمبیلی!! قصّه های شهر هرت. قصّۀ 156
قانون هردمبیلی!!
قصّه های شهر هرت. قصّۀ 156
شفیعی مطهر
روزی بازرگانی در یکی از خیابان های شهر هرت رانندگی می کرد. وانت دوره گردی را دیدکه موز می فروخت و روی تابلویی درشت نوشته بود: 15000تومان. او دید موز کیلویی 15 هزار تومان نسبتا ارزان است. لذا با زحمت جای پارکی پیداکرد و در ماشین را بست و پیاده شد و برگشت . وقتی سفارش سه کیلو موز داد،دید کیلویی 30 هزار تومان حساب کرد. گفت: شما تابلوی15 هزار تومان زده ای. چرا دو برابر حساب می کنی؟
پاسخ داد: منظور من نیم کیلو 15 هزار تومان است!
وقتی با دقت بیشتری خواند ،دید زیر آن بسیار ریز نوشته:نیم کیلو!
فهمید کلک خورده است. از او پرسید: شغل اصلی شما چیست؟
پاسخ داد: دوره گردی!
بازرگان گفت :من شرکت دارم. می خواهی در شرکت من استخدام شوی؟
پرسید:حقوقش چقدر است؟
پاسخ داد: 15 میلیون تومان! ولی ما دو ماه به دو ماه حقوق می دهیم.
دوره گرد با خوشحالی پذیرفت و از روز بعد شروع به کار کرد.
پس از دو ماه وقتی برای گرفتن حقوق مراجعه کرد،مدیر شرکت 15 میلیون تومان به او پرداخت. وقتی اعتراض کرد که ماهانه 15 میلیون دوماهه می شود سی میلیون . پاسخ داد:
من گفتم دوماهه 15 میلیون،نه ماهانه!
گفت: قاعدتاً حقوق را ماهانه حساب می کنند!
بازرگان هم پاسخ داد: موز را هم قاعدتاً کیلویی می فروشند،نه نیم کیلویی!! تو فکر کردی فقط خودت قانون هردمبیلی را بلدی؟!!
*************
دانلود رایگان کتاب ها و سایر آثار این قلم در کانال تلگرامی زیر:
