«حسرت گفتن» و «فرصت شکفتن»(فرگرد1732)
هر پگاه نو با یک نگاه نو
«حسرت گفتن» و «فرصت شکفتن»(فرگرد1732)
هر «پگاه نوروز» این «نگاه روز» را
در هر «یاد»، «فریاد» می زند،
که «زمستان سرد» و «دوران درد» ،
هر چند «بیش بپاید» و بر «تشویش بیفزاید»،
سرانجام «گزیری» و «گریزی» ندارد،
جز این که «بساط سپید» و «انبساط پلید» خویش را
«بی توشه ای رام برچیند» و «در گوشه ای آرام بنشیند»!
در پسِ هر «خزان زرد»،«زمستان سرد» فرامی رسد .
آن نیز «دیری نمی پاید» و «دوری نمی آساید»،
که «نسیم بهارِ وِداد می وزَد» و «سمومِ زمستان بیداد به انزوامی خزَد»!
ولی زینهار از «بهار بی باغبان» و «مهار خسروان» ،
که «انبوه علف های هرز» همۀ «هدف های کشاورز» را
با «پژمُردن گل ها» و «افسُردن سُنبُل ها» نابود سازد!
بهار،«فصل رویَش» است با «اصل پویِش»!
نگذاریم «تبسُّم بر لب گل ها بپژمُرَد» و «ترنُّم بر لب بلبل ها بیَفسُرَد» !
دریغ اگر «غنچه های نشکفته را پرپر» کنند و «سخن های نگفته را خون جگر»!
افسوس اگر «حسرت گفتن» و «فرصت شکفتن» بر لب ها بماند!
#شفیعی_مطهر