سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

 کلاهبرداری ،نیرنگی نهادینه و فرهنگی دیرینه!


قصه های شهر هرت / قصه شصت و پنجم

Картинки по запросу

در شهر هرت هر کسی که صبح از خانه خارج می شود با فکری بدسگال و دو دست فعال ؛ دستی برای برداشتن کلاه و دست دیگری برای گذاشتن کلاه بر سر دیگران وارد جامعه می شود!سال هاست این شیوه نیرنگی نهادینه و فرهنگی دیرینه برای مردم این شهر درآمده است!
 روزی در شهر هرت فردی به دکتر مراجعه می کند. در حین معاینه، یک نفر بازرس از راه می رسد و از دکتر می خواهد که مدارک نظام پزشکی اش را ارائه دهد.
دکتر، بازرس را به کناری می کشد و پولی در دست بازرس می گذارد و می گوید :
من دکتر واقعی نیستم! شما این پول را بگیر بی خیال شو!

بازرس که پول را می گیرد، از در خارج می شود.
مریض یقه ی بازرس را می گیرد و اعتراض می کند.

بازرس می گوید : من هم بازرس واقعی نیستم و فقط برای اخاذی آمده بودم، ولی توی مریض می توانی از دکتر قلابی شکایت کنی!

مریض لبخند تلخی می زند و می گوید : 

اتفاقأ من هم مریض نیستم. آمده ام که چند روز استراحت استعلاجی بگیرم برای مرخصی از محل کارم!!!!

و این است حکایت تلخ امروز که هر روز در جامعه شهر هرت استمرار دارد!

  هرکسی به دنبال این است که کلاه یکی را بردارد با فریب و بر سر دیگری بگذارد عنقریب ! البته فعلا این نیرنگ در قاب دین و زیر نقاب آیین صورت می گیرد!!!! 

 

(منبع :اقتباس از یک لطیفه رایج با کمی ویرایش)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۶/۰۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی