یک خانه و یک کارخانه!!
من پدری ساده اندیش و مدیری روان پریش را دیدم که برای تامین کفش های یک خانواده یک کارخانه تولید کفش ایجاد کرد!
تولید کارخانه انبوه بود و حاصل این فرایند،اندوه!!
(شفیعی مطهر)
یک خانه و یک کارخانه!!
من پدری ساده اندیش و مدیری روان پریش را دیدم که برای تامین کفش های یک خانواده یک کارخانه تولید کفش ایجاد کرد!
تولید کارخانه انبوه بود و حاصل این فرایند،اندوه!!
(شفیعی مطهر)
مدیریت سختی ها!
من در همه سختی های حیات،راهبردهایی برای نجات دیدم؛
راهبردهایی که ما را به قلل رفیع و سپهر وسیع موفقیت رهنمون می شد.
(با الهام از سخن استیون هاوکینگ)
(شفیعی مطهر)
هوشمندی چیست؟
من هوشمندی را توانایی سازش با تغییر و ناسازگاری با تقدیر دیدم.
آن که همتی بلند و اراده ای نیرومند دارد با تقدیر می ستیزد و تغییر را می پذیرد.
(با الهام از سخن استیون هاوکینگ)
(شفیعی مطهر)
خدا به فریاد من برسد!!!
وقتی عملکرد و شیوه های مدیریت آقای " مسئول " را ارزیابی کردم ، اشکالات ، انتقادات و نقایص بسیاری در آن یافتم . آن ها را یادداشت کردم ، تا اگر توفیق دیدار شان را یافتم ، آن موارد را به صورت انتقاد با ایشان مطرح کنم .
...اما وقتی سخنرانی مبسوط و مشروح ایشان را گوش کردم ، دیدم همه این موارد انتقادی را خیلی بهتر و کامل تر از من توصیف و تشریح می کند ، با این تفاوت که همین ضعف ها را در دیگران می بیند ، نه در خود !!
در اینجا بود که فهمیدم مولا علی علیه السلام همین حقیقت را چه شیرین و شیوا بیان می فرمایند :
" الحق اوسع الاشیاء فی التواصف ، و اضیقها فی التناصف ".
حق ، در بیان و توصیف گسترده ترین چیزهاست ، ولی در عمل عادلانه ، تنگ ترین عرصه را دارد !!
...با خود گفتم :خدا به فریاد من برسد!!!
ثبات در مدیریت
گفت : عدم ثبات مدیریت ها بلایی برای فرایند مدیریت است.
گفتم : دیگر چه ؟
گفت : از این بدتر اعمال نظریات جناحی ، سیاسی و حزبی در گزینش مدیران جدید به جای درنظر گرفتن تخصص و دیگر شایستگی ها .
گفتم : ...و دیگر چه؟
گفت : از همه این ها بدتر ناسپاسی نسبت به مدیران دلسوز و زحمتکش پیشین و لغو برنامه ها و کارهای مثبت مدیر قبلی فقط به علت این که این کار متعلق به پیشینیان است.
گفتم : آفرین ! واقعا جان کلام را گفتی .
گفت : اما چه فایده چه کسی گوش می دهد؟
گفتم : چاره چیست؟ باید مسائل و مشکلات را گفت و نوشت تا در درازمدت در نهانگاه فرهنگ و باور مردم بنشیند و این باور در فهرست مطالبات مردم قرار گیرد . انگاه ناگزیر در عرصه عمل پدیدار می شود.
گفت : حالا خودت بگو در دوران مدیریت خود چگونه با این مسئله برخورد کردی؟
گفتم: در تمام دوران مدیریت خود تا آنجا که توانستم این نکته را رعایت کردم .
مثلا در مدت ۳ سال مسئولیت آموزش و پرورش شهرستان گلپایگان (ظرف سال های ۱۳۶۴ - ۱۳۶۷) تنها یک نفر از مدیران یکی از دبیرستان ها را - آن هم با دلیل قانونی و مستند- از کار برکنار کردم . جالب است همه مدیران پیش از من توسط روسای پیشین منصوب شده بودند و بسیاری از من انتظار داشتند با برکناری وسیع مدیران تحولی اساسی در آموزش و پرورش آن شهرستان به وجود آورم . اما من با حفظ همه آن نیروها و تنها با تغییر رفتار ها همان تحول مثبت را - البته به باور خودم - ایجاد کردم.
و جالب تر این که در بدو ورود من برخی از مدیران پیشین قصد استعفا داشتند که آنان را نیز تا توانستم از این کار منصرف کردم.
من در همه دوران مدیریتم در همه سمت ها کوشیدم همین رویه را ادامه دهم!
میزهای با شخصیت!!
من بسیاری از مدیران را دیدم که شخصیتشان به بزرگی میزشان،و هویتشان به حیات مهمیزشان بود.
آن گاه که میز و مهمیز را از آنان بگیرند،از حالشان،هاله ای می ماند و از نوالشان،نواله ای!!
توضیحات:
مهمیز =آلتی فلزی که بر پاشنه چکمه وصل کنند و به وسیله آن اسب را به حرکت و جست و خیز درآورند.
هاله = مفسد،بدذات،لنگه،حلقه و دایره ای که بعضی شب ها به سبب بخارات زمین بر دور ماه دیده شود،چنان که ماه مرکز آن دایره باشد،خرمن ماه...
نوال = بهره ،نصیب،عطا،بخشش
نواله= لقمه خوراکی برای گذاشتن در دهان،مقداری خوراک که به کسی اختصاص دهند،گلوله خمیر
(فرهنگ معین)
(شفیعی مطهر)
آدم برفی ها!
من جمعیت انبوه « آدم برفی»ها را دیدم که به انبوه خود می بالیدند و از نداشتن «دل گرم» و « زبان گرم» می تالیدند؛
غافل از آن که حیات آنان تنها در فضای «سَرد» و هوای« بَرد» استمرار می یابد!!
(شفیعی مطهر)
شکنجه قلم!!
من جائران جبهه جور و جهل و جمود را دیدم که با تمام توش و توان بر قلم
های روشنگر و مناره های منور می تاختند و دهن های فریادگر را می دوختند!
(شفیعی مطهر)
هشت سخن ناب از هشتمین معصوم (ع)
به مناسبت سالروز شهادت عالم آل محمد (ص) به هشت سخن ناب از هشتمین معصوم (ع) اشاره میکنیم ضمن عرض تسلیت ،امیدواریم همه از عمل کنندگان به احادیث گهربار امامان معصوم (ع) باشیم چراکه عمل به سخنان معصومین (ع) میتواند راهگشای زندگی ما باشد.
امام رضا (ع) میفرمایند:
1- زمانی بر مردم خواهد آمد که در آن عافیت 10 جزء است، که 9 جزء آن در کنارهگیری از مردم و یک جزء آن در خاموشی است.
2- بخیل را آسایشی نیست،
حسود را خوشی و لذتی نیست،
زمامدار را وفایی نیست
و دروغگو را مروت و مردانگی نیست.
3- ایمان چهار رکن است: توکل بر خدا، رضا به قضای خدا، تسلیم به امرخدا، واگذاشتن کار به خدا.
4- بعد از انجام واجبات، کاری بهتر از ایجاد خوشحالی برای مؤمن، نزد خداوند بزرگ نیست.
5- پنج چیز است که در هر کس نباشد، امید چیزی از دنیا و آخرت به او نداشته باش:
کسی که در نهادش اعتماد نبینی
و کسی که در سرشتش کرم نیابی
و کسی که در خلق و خویاش استواری نبینی
و کسی که در نفسش نجابت نیابی
و کسی که از خدایش ترسناک نباشد.
6- هر که میخواهد معدهاش آزارش ندهد، در بین غذا آب نخورد.
7- هر چیز سودمند و نیروزا برای جسم که موجب تقویت بدن میشود، حلال است و هر چیز زیانآور که نیروی آدمی را میگیرد یا کشنده است، حرام است.
8- بکوشید که زمانتان را به چهار بخش تقسیم کنید:
زمانی برای مناجات با خدا،
زمانی برای تأمین معاش،
زمانی برای معاشرت با برادران و معتمدانی که عیبهایتان را به شما میشناسانند و در دل شما را دوست دارند
و ساعتی برای کسب لذّتهای حلال.
با بخش چهارم توانایی انجام دادن سه بخش دیگر را به دست میآورید.
پی نوشت ها:
تحفالعقول، ص 470
تحفالعقول، ص 473
تحف العقول، ص 469
بحارلانوار، ج 78، ص 347
تحفالعقول، ص 470
سخنانی کوتاه و پرمحتوا از امام حسن مجتبی علیه السلام
1. از امام حسن (ع) سؤال شد : زهد چیست ؟ فرمود :
رغبت به تقوى و بى رغبتى به دنیا.
(تحف العقول ، ص 227)
------------------------------------
2. از امام حسن (ع) سؤال شد : مروت چیست ؟ فرمود :
حفظ دین ، عزت نفس ، نرمش ، احسان ، پرداخت حقوق و اظهار دوستى نسبت به مردم .
(تحف العقول ، ص 227)
------------------------------------
3. از امام حسن (ع) سؤال شد : کرم چیست ؟ فرمود :
بخشش پیش از خواهش و اطعام در قحطى .
(تحف العقول ، ص 227)
------------------------------------
4. از امام حسن (ع) سؤال شد : بخل چیست ؟ فرمود :
آنچه در کف دارى شرف بدانى ، و آنچه انفاق کنى تلف شمارى .
(تحف العقول ، ص 227)
------------------------------------
5.از امام حسن (ع) سؤال شد: بى نیازى چیست ؟ فرمود :
رضایت نفس به آنچه برایش قسمت شده ، هر چند کم باشد .
(تحف العقول ، ص 228)
------------------------------------
6 . از امام حسن (ع) سؤال شد: فقر چیست ؟ فرمود :
حرص به هر چیز .
(تحف العقول ، ص 228)
------------------------------------
7. از امام حسن (ع) سؤال شد: شرف چیست ؟ فرمود :
موافقت با دوستان و حفظ همسایگان .
(تحف العقول ، ص 228)
------------------------------------
8. از امام حسن (ع) سؤال شد: پستى و ناکسى چیست ؟ فرمود :
به خود رسیدن و بىاعتنایى به همسر .
(تحف العقول ، ص 228)
------------------------------------
9. پناهنده به خدا آسوده و محفوظ است ، و دشمنش ترسان و بىیاور .
(تحف العقول ، ص 229)
------------------------------------
10.
از خدا بر حذر باشید با زیادى یاد او ، و از خدا بترسید به وسیله تقوى
، و به خدا نزدیک شوید با طاعت ، به درستى که او نزدیک است و
پاسخگو .
(تحف العقول ، ص 229)
------------------------------------
11.بزرگى
کسانى که عظمت خدا را دانستند این است که تواضع کنند ، و عزت آن
ها که جلال خدا را شناختند این است که برایش زبونى کنند ، و سلامت
آن ها که دانستند خدا چه قدرتى دارد این است که به او تسلیم شوند .
(تحف العقول ، ص 229)
------------------------------------
12.
بدانید که خدا شما را بیهوده نیافریده و سر خود رها نکرده ، مدت عمر
شما را معین کرده ، و روزى شما را میانتان قسمت کرده ، تا هر
خردمندى اندازه خود را بداند و بفهمد که هر چه برایش مقدر است به او
مىرسد ، و هر چه از او نیست به او نخواهد رسید ، خدا خرج دنیاى شما
را کفایت کرده و شما را براى پرستش فراغت بخشیده و به شکرگزارى
تشویق کرده ، و ذکر و نماز را بر شما واجب کرده و تقوى را به شما
سفارش کرده ، و آن را نهایت رضایتمندى خود مقرر ساخته .
(تحف العقول ، ص 234)
------------------------------------
13.
اى بندگان خدا ، از خدا بپرهیزید ، و بدانید که هر کس از خدا بپرهیزد ،
خداوند او را به خوبى از فتنهها و آزمایش ها برآورد و در کارش موفق
سازد و راه حق را برایش آماده کند .
(تحف العقول ، ص 234)
------------------------------------
14. هیچ مردمى با هم مشورت نکند مگر این که به درستى هدایت شوند .
(تحف العقول ، ص 236)
------------------------------------
15. پستى و ناکسى این است که شکر نعمت نکنى .
(تحف العقول ، ص 236)
------------------------------------
16.
در طلب مانند شخص پیروز مکوش ، و مانند کسى که تسلیم شده به قدر
اعتماد نکن، چون به دنبال کسب و روزى رفتن سنت است ، و میانهروى
در طلب روزى از عفت است ، و عفت مانع روزى نیست ، و حرص موجب
زیادى رزق نیست . به درستى که روزى قسمت شده و حرص زدن ، موجب
گناه مىشود .
(تحف العقول ، ص 236)
------------------------------------
17.
انسان تا وعده نداده ، آزاد است . اما وقتى وعده مىدهد زیر بار
مسؤولیت مىرود ، و تا به وعدهاش عمل نکند، رها نخواهد شد .
(بحار الانوار ، ج 78 ، ص 113)
------------------------------------
18.
آن کس که بر حسن اختیار خداوند توکل و اعتماد کند ( و به قضا و قدر
الهى خوشنود باشد ) آرزو نمىکند در غیر حالى باشد که خداوند برایش
اختیار کرده است .
(تحف العقول ، ص 236)
------------------------------------
19.خیرى که هیچ شرى در آن نیست ، شکر بر نعمت و صبر بر مصیبت و ناگوار است .
(تحف العقول ، ص 237)
------------------------------------
20. آن حضرت - علیه السلام - به مردى که از بیمارى شفا یافته بود ، فرمود :
خدا یادت کرد پس یادش کن ، و از تو گذشت پس شکرش کن .
(تحف العقول ، ص 237)
------------------------------------
21. هر کس که پیوسته به مسجد رود، یکى از این هشت فایده نصیبش شود :
آیه
محکمه ، دستیابى به برادرى سودمند ، دانشى تازه ، رحمتى مورد
انتظار ، سخنى که او را به راه راست کشد یا او را از هلاکت برهاند ،
ترک گناهان از شرم مردم و ترس از خدا .
(تحف العقول ، ص 238)
------------------------------------
22.
به درستى که پر دیدترین دیدهها آن است که در خیر نفوذ کند ، و
شنواترین گوش ها آن است که تذکرى را بشنود و از آن سود برد ، سالم
ترین دل ها آن است که از شبههها پاک باشد .
(تحف العقول ، ص 238)
------------------------------------
23.
مردى به امام حسن - علیه السلام - عرض کرد : دخترى دارم ، به
نظر شما با چه کسى وصلت کنم . فرمود : با کسى که متقى و باایمان
باشد .
چون اگر او را دوست بدارد ، مورد احترامش قرار مىدهد ، و اگر از او نفرت داشته باشد ، به او ظلم نمىکند.
(مستظرف ، ج 2 ، ص 218)
------------------------------------
24.
به درستى که نعمت دنیا پایدار نیست ، نه از آسیبش آسودگى هست ، و
نه از بدی هایش جلوگیرى ، فریبى است حایل سعادت ، و تکیه گاهى
است خمیده .
(تحف العقول ، ص 239)
------------------------------------
25.
اى بندگان خدا از عبرت ها پند گیرید ، و از اثر گذشتگان متوجه شوید ، و
به وسیله نعمت ها از نافرمانى خدا باز ایستید ، و از پندها سود برید .
(تحف العقول ، ص 239)
------------------------------------
26. به درستى که خداوند ماه رمضان را میدان مسابقه خلق خود ساخته تا به وسیله طاعتش به رضاى او سبقت گیرند.
(تحف العقول ، ص 239)
------------------------------------
27. به خدا سوگند اگر پرده برگیرند ، معلوم مىشود که نیکوکار مشغول کار نیک خود است و بدکار گرفتار بدکردارى خود.
(تحف العقول ، ص 240)
------------------------------------
28.
اى پسرم با هیچ کس برادرى مکن تا بدانى کجا مىرود و از کجا مىآید و
چه ریشهاى دارد ، پس چون خوب از حالش آگاه شدى و معاشرتش را
پسندیدى با او برادرى کن به شرط گذشت از لغزش و کمک در تنگى.
(تحف العقول ، ص 236)
------------------------------------
29. از آن حضرت سؤال شد : ترس چیست ؟ فرمود :
دلیرى بر دوست و گریز از دشمن.
(تحف العقول ، ص 227)
------------------------------------
30. ننگ کشیدن آسان تر از دوزخ رفتن است.
(تحف العقول ، ص 237)
------------------------------------
31. سفاهت ، به پستى گراییدن و با گمراهان نشستن است .
(بحار الانوار ، ج 78 ، ص 115)
------------------------------------
32. آن حضرت در وصف برادر ( دوست ) نیکوکارش فرمود :
از همه مردم در چشم من بزرگ تر بود و سر بزرگوارى او در نظر من
کوچکى دنیا در چشم او بود ، جهل و نادانى بر او تسلط نداشت ، اقدام
نمىکرد مگر بعد از اطمینان به سودمند بودن آن . نه شکایتى داشت و
نه خشم و دلتنگى .
بیشتر
عمرش خاموش بود ، و چون لب به سخن مىگشود بر همه گویندهها چیره
بود ، ضعیف و ناتوان مىنمود ، اما هنگام نبرد شیرى درنده بود . چون
با دانشمندان مىنشست به شنیدن شیفتهتر بود تا گفتن.
به
هنگام ضرورت سخن ، سکوت خود را مىشکست. نمىگفت آنچه را عمل
نمىکرد و عمل مىکرد آنچه را نمىگفت ، چون در برابر دو کار قرار
مىگرفت که نمىدانست کدام خداپسندانهتر است آن را در نظر مىگرفت
که پسند نفسش نبود ، هیچ کس را به خاطر کارى که مىتوان از آن
عذرى آورد، سرزنش نمىکرد .
(تحف العقول ، ص 237)
------------------------------------
33.
کسى که عقل ندارد ادب ندارد ، و کسى که همت ندارد مروت ندارد ، و
کسى که دین ندارد حیا ندارد. و خردمندى موجب معاشرت نیکو با مردم
است ، و به وسیله عقل سعادت هر دو عالم به دست مىآید .
(بحار الانوار ، ج 78 ، ص 111)
------------------------------------
34.
تعجب مىکنم از کسانی که در غذاى جسم خود فکر مىکنند ،ولى در امور
معنوى و غذاى جان خویش تفکر نمىکنند. شکم را از طعام مضر حفظ
مىکنند، ولى در روح و روان خویش افکار پلید و پستى را وارد مىکنند.
(بحار الانوار، ج 1 ، ص 218)
------------------------------------
35.حضرت
مجتبى - علیه الاسلام - بهترین جامههاى خود را در موقع نماز
مىپوشید ، کسانى از آن حضرت سبب این کار را سؤال کردند ، در جواب
فرمود :
خداند
جمیل است و جمال و زیبایى را دوست دارد؛ به این جهت خود را در
پیشگاه الهى زینت مىکنم ، خداوند امر فرموده که با زینتهاى خود در
مساجد حاضر شوید.
(تفسیر عیاشى ، ج 2 ، ص 14)
------------------------------------
36.
تنها چیزى که در این دنیاى فانى ، باقى مىماند قرآن است ، پس
قرآن را پیشوا و امام خود قرار دهید ، تا به راه راست و مستقیم
هدایت شوید.
همانا
محق ترین مردم به قرآن کسانى هستند که بدان عمل کنند اگر چه آن
را حفظ نکرده باشند ، و دورترین افراد از قرآن کسانى هستند که به
دستورات آن عمل نکنند گرچه قارى و خواننده آن باشند.
(ارشاد القلوب ، ص 102)
------------------------------------
37.
اى مردم هر کس براى خدا اخلاص ورزد و سخن او را راهنماى خود قرار
دهد، به راهى که درستتر و استوارتر است هدایت مىشود و خداوند او را
براى آگاهى و هوشیارى توفیق داده و به عاقبت خوش کمک کرده است.
(تحف العقول ، ص 229)
------------------------------------
38.
پرسش صحیح نیمى از علم است ، و مدارا کردن با مردم نیمى از عقل
است ، و اقتصاد و اعتدال در زندگى نیمى از مخارج است.
(شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید ، ج 18 ، ص 108)
------------------------------------
39. بیشترین زیرکى ، ترس از خدا و پرهیزکارى است و بیشترین نادانى ، عیاشى و شهوترانى است.
(حلیه الاولیاء ، ج 2 ، ص 37)
------------------------------------
40.
مادرم فاطمه ( س ) را دیدم که شب جمعه تا صبح مشغول عبادت و
رکوع و سجود بود و شنیدم که براى مؤمنین دعا مىکرد و اسامى آنان را
ذکر مىنمود و براى آنان بسیار دعا مىکرد، ولى براى خودش دعا نکرد ،
پس به او عرض کردم : مادر چرا همان طور که براى دیگران دعا کردى
براى خودت دعا نکردى ، فرمودند : پسرم ، اول همسایه را مقدم دار و
سپس خود و اهل خانه را .
(بحار الانوار ، ج 43 ، ص 81)
------------------------------------
41.
رسول خدا ( ص ) فرمود : محبت و دوستى ما اهل بیت را اختیار کنید ،
چون هر کس خدا را در حالى ملاقات کند که ما اهل بیت را دوست داشته
باشد ، با شفاعت ما وارد بهشت مىشود.
(محاسن ، ص 61)
------------------------------------
42.
اى مردم ! از جدم پیامبر خدا شنیدم که مىفرمود : من شهر علم و
دانشم و على ( ع ) دروازه آن است ، آیا از غیر دروازه وارد شهر
مىشوند ؟
(امالى صدوق ، ص 207)
------------------------------------
43.
شخصى به امام حسن - علیه السلام - عرض کرد : اى پسر پیامبر خدا
چرا ما از مرگ اکراه داریم و آن را دوست نداریم ؟ حضرت فرمود : چون
شما آخرت خود را خراب و دنیایتان را آباد کردهاید ، بنابراین انتقال
از عمران و آبادانى به خرابى و ویرانى را دوست ندارید .
(بحار الانوار ، ج 44 ، ص 110)
------------------------------------
44.
سوگند به خداوند ! هر کس ما را دوست داشته باشد ، اگر چه در دورترین
نقاط مانند دیلم اسیر باشد ، دوستى ما براى او مفید است . همانا محبت
ما گناهان فرزندان آدم را از بین مىبرد ، همان طور که باد برگ
درختان را مىریزد .
(بحار الانوار ، ج 44 ، ص 24)
------------------------------------
45.
بیشتر اهل کوفه به معاویه نوشتند : ما با تو هستیم ، اگر مىخواهى
ما حسن ( ع ) را دستگیر مىکنیم و پیش تو مىفرستیم . بعد خیمه امام
حسن ( ع ) را غارت کرده و آن حضرت را مجروح کردند.
پس
امامحسن ( ع ) به معاویه نوشت : همانا این امر ( حکومت ) و
جانشینى پیامبر از آن من و اهل بیت من است و براى تو و اهل بیت
تو حرام است ، من این مطلب را از رسول خدا شنیدم .
سوگند
به خداوند ، اگر یارانى شکیبا و آگاه به حق خویش مىیافتم ، تسلیم
تو نمىشدم و آنچه را مىخواستى به تو نمىدادم .
(بحار الانوار ، ج 44 ، ص 45)
------------------------------------
46.
اگر همه دنیا را تبدیل به یک لقمه غذا کنم و به انسانى که خدا را
از روى خلوص عبادت مىکند بخورانم ، باز احساس مىکنم که در حق او
کوتاهى کردهام .
و
اگر از استفاده کردن کافر از دنیا جلوگیرى کنم تا به آن اندازه که
جانش از شدت گرسنگى و تشنگى به لب برسد ، آنگاه جرعهاى آب به
او بدهم ، خود را اسرافکار مىپندارم .
(تنبیه الخواطر و نزهة النواطر ( مجموعه ورام ) ، ج 1 ، ص 350)
------------------------------------
47.
والاترین مقام نزد خداوند ، از آن کسى است که بیشتر از همه به
حقوق مردم آشنا باشد و در اداى آن حقوق ، بیشتر از همه کوشا باشد . و
کسى که در برابر برادران دینى خود تواضع کند ، خداوند او را از
صدیقین و شیعیان امیرالمؤمنین - علیه السلام - قرار مىدهد .
(حیاة امام حسن بن على ، ج 1 ، ص 319)
------------------------------------
48.پیامبر
خدا ( ص ) فرمود : هیچ بندهاى حقیقتا مؤمن نیست مگر این که نفس
خود را شدیدتر از محاسبه بین دو شریک و یا محاسبه مولا از بنده خود
مورد محاسبه قرار دهد .
(بحار الانوار ، ج 70 ، ص 72)
------------------------------------
49. پیامبر خدا ( ص ) فرموده است : یکى از موجبات آمرزش گناهان ، مسرور کردن برادران دینى است .
(مجمع الزوائد و منبع الفوائد ، ج 8 ، ص 193)
------------------------------------
50.
دنیا محل گرفتارى و آزمایش است و هر چه در آن است رو به زوال و
نابودى مىباشد ، و خداوند ما را از احوال دنیا آگاه کرده است تا
عبرت گیریم ، و به ما وعده عذاب داده تا بعد از آن ، حجتى بر خدا
نداشته باشیم . پس در این دنیاى فانى زهد بورزید و به آنچه باقى و
پایدار است رغبت داشته باشید و در خفا و آشکار از خدا بترسید .
(توحید صدوق ، ص 378)
منبع: