سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۳۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

نقش تحزب در جذب مشارکت عمومی/16

 #شفیعی_مطهر

جایگاه فرهنگ مشارکت در آموزه های دینی ما/3

اگر مردم محورند و اگر همه چیز برای مردم است ،باید توسعه سیاسی را به عنوان یک اصل و محور بدانیم. از آنجا که توسعه سیاسی مستلزم توزیع مجدد قدرت و به تبع آن ثروت و معرفت و منزلت است و این امر چون با منافع تثبیت شده گروه ها و جریانات و سرآمدان قدرت در تعارض و تضاد است، با دشواری همراه است و به سادگی امکان پذیر نیست و افراد ذی نفوذ و صاحبان قدرت نه تنها از این روند حمایت نمی کنند، بلکه با تمام قوا در برابر مشارکت جویی نخبگان دیگر مقاومت می کنند .لذا ساده اندیشانه است که ما تصور کنیم که جریان مشارکت جویی و مشارکت خواهی جریانی از بالا به پایین است و صاحبان زور و زر از مشارکت فعال افراد و گروه ها و نخبگان حمایت می کنند.

پس چاره چیست و مردم چگونه می توانند در اموری که در دست عده ای به انحصار در آمده فعالانه مشارکت نمایند؟ 

فرآیند مشارکت از جنس اطلاع رسانی نیست که بتوان در مدت کوتاهی و به وسیله یک شیوه نامه مدون آن را از عرصه آرمان به میدان عمل آورد و اجرا نمود. مشارکت قبل از هر چیز یک فرهنگ است و هر پدیده مترقی تا زمانی که به شکل یک فرهنگ در نیامده و لباس فرهنگ نپوشیده ماندگار و جاودان نخواهد شد. همان گونه که ابل وایزمن می گوید :

 «انقلاب ها هرچند اصیل باشند، تا به فرهنگ تبدیل نشوند، ماندگار نخواهند شد». مهم ترین عنصر محوری در مشارکت گریزی یا مشارکت پذیری در امور حکومت اعتماد است.اعتماد متقابل حکومت و مردم را می توان محور و مدار مشارکت مردم دانست. مردم ما از نظر فرهنگی و تاریخی دچار یک مشکل هستند و آن عدم تجربه نظام های مردم سالار است. در فرهنگ رایج ما شهریار، قیم جامعه محسوب شده و هم اوست که می تواند در تمام حوزه های زندگی مردم دخل و تصرف نموده و صاحب نظر باشد و این که او از نظر ایده و تفکر توده مردم استفاده نماید و اجازه مشارکت به آن ها بدهد ،حالت مضحکی به خود می گیرد و این امر ناشی از سلطه تاریخی حکومت های خود کامه و شاهنشاهی در طول تاریخ است و حال که مردم در طول دوره ای سی ساله جسته و گریخته توانسته اند مردم سالاری را تجربه کنند، حافظه تاریخی آن ها اجازه اعتماد به خود و صاحبان حکومتشان را نداده و حتی این عدم اعتماد در بسیاری از دولتمردان ما هم تسری پیدا کرده و موجب شده است تا به واسطه همین عدم اعتماد، فرهنگ مشارکت در مردم ما هنوز درونی نشده و هنوز در سطح جامعه ما نگاه بدبینانه ای به این فرآیند و جود داشته باشد. وقتی که فرار از مالیات و قانون شکنی و .... در جامعه ما برخلاف جوامع پیشرفته  مثل سوئد و ....  دیده می شود، بیانگر این نکته است که در جوامع ما بر خلاف جوامع دموکراتیک اعتماد نسبت به حاکمیت پایین است و مردم شک دارند که این قوانین و هنجارهای شهروندی در جهت منافع آن ها باشد. همچنین وقتی هیچ ابزاری برای نقد سازنده و آرام قدرت در دست نیست و دسترسی مستقیم به مسئولان در جامعه ما به راحتی میسر نیست ،حاکی از عدم اعتماد مسئولان نسبت به توانمندی فکری و شعور اجتماعی عامه مردم است. در حالی که با توجه به مطالب مذکور نمی توان گفت که این مفهوم عاریتی از فزهنگ غرب و یا شرق است، بلکه در بطن اسلام و فرهنگ اسلامی ماست و به صورت  قانون اساسی در آمده است. پس باید عینک بدبینی و بی اعتمادی را نسبت به این پدیده به کناری گذاشت و با زدودن غبار تاریخی از فرهنگ اصیل اسلامی و توجه به قانون اساسی ،در نهادینه کردن فرهنگ مشارکت در تمام عرصه های زندگی به سوی آینده ای روشن گام برداریم و با وارد شدن در خم کوچه اول(مشارکت سیاسی) به یاد داشته باشیم که:

گوسفند از برای چوپان نیست

بلکه چوپان برای خدمت اوست.

                                 (شفیعی مطهر "مبانی و ضرورت مشارکت"، ۱۳۸۳)
ادامه دارد... 


@amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۴ ، ۱۹:۴۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(212)  


« روند تکامُل» و «فرایند تعامُل» 

من زمانی و زمینی را دیدم 

که برای عمر کرم ابریشم « واپسین لحظات» بود، 

اما برای پروانه، « آغازین روز حیات». 

این « گردونه گردان» و « واژگونه آژمان» همچنان می گردد 

و  روند زادن و مُردن ، 

و مرگ و زندگی 

پشت و روی یک صفحه است.  

 انسان،در «تعامُل با جهان هستی» می تواند به ایده «تکامُل اَلَستی» دست یابد!

«خیام نیشابور»،آن «سراینده فکور»

این« روند تکامُل» و «فرایند تعامُل» را چه زیبا به تصویر می کشد:

 

جامی است که عقل آفرین می زندش

صد بوسه ز مهر بر جبین می زندش

این کوزه‌گر دهر چنین جام لطیف

می‌سازد و باز بر زمین می زندش  

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------

واژگونه  : کنایه از آسمان،روزگار

آزمان: بی زمان،ازلی و ابدی

روند: دوره،نوبت

@amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۴۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

نقش تحزب در جذب مشارکت عمومی/14

 #شفیعی_مطهر

جایگاه فرهنگ مشارکت در آموزه های دینی ما/2

 جوامع توده وار و سنتی برای ادامه زیست در جهان متکثر امروز چاره ای جز حرکت به سوی جامعه مدنی و جذب و جلب مشارکت همه مردم در قالب نهادهای مدنی ندارند. وقتی مردم با تشکل در قالب نهادهای مدنی،احزاب و سازمان های مردم نهاد(NGO) ها توانستند اراده خود را تحقق بخشند و صدا و آرمان های خود را به گوش حاکمان برسانند، دیگر نیاز و ضرورتی برای شورش و آشوب و احیانا انقلاب باقی نمی ماند و این روند به بهبود زندگی اجتماعی مردم از نظر آزادی های سیاسی و اجتماعی می شود که این امر نیز به نوبه خود حتی در وضعیت معیشتی مردم نیز تاثیر می گذارد.چرا که افراد آزاد طبیعتا افرادی مشارکت جو هستند و این مشارکت جویی باعث کنترل دولت و حکومت و این کنترل باعث خواهد شد که دولت و حکومت مجری اراده مردم بوده و اراده مردم هیچ گاه بر علیه خودشان و منافعشان نخواهد بود.

اما با وجود اهمیت مشارکت در تمام عرصه های زندگی که منجر به بهبودی وضع زندگانی بشر می شود، آیا ما مردم مشارکت جویی هستیم؟ 

و اگر نیستیم مشکل از کجاست ؟ 

چرا فرهنگ مشارکت در جامعه ما نهادینه نمی شود؟

مسلماً مشارکت صرفا به حضور در پای صندوق های رای خلاصه نمی شود و با توجه به آمار شرکت کنندگان در این فراگرد نمی توان رای به مشارکت جویی و مشارکت خواهی مردم داد؛ هرچند  که یکی از پارامترهای اساسی در تعیین مشارکت مردم یک جامعه محسوب می شود. مشارکت آن گونه که در بالا سخن از آن رفت، دارای سه عنصر اساسی است که متاسفانه واقعیت های اجتماعی بیانگر این نکته تلخ است که مردم کشور ما افراد مشارکت جویی نیستند .بدیهی است که مردم باید در همه امور مشارکت کامل،آگاهانه و فعال داشته باشند. عرصه های مشارکت مردم را نمی توان به یک یا چند حوزه محدود کرد. نمی توان گفت که مردم فقط باید در حوزه سیاسی یا اقتصادی یا .... مشارکت داشته باشند. نمی توان در حوزه اختیار و تصمیم گیری از آن ها مشارکت را سلب نمود و انتظار داشت که در حوزه مسئولیت پذیری، مشارکت کرده و هزینه تصمیمات ما را بپردازند.لذا مشارکت باید همه جانبه و فراگیر و کامل باشد.

نخستین و در عین حال مشکل ترین عمل در بحث مشارکت، تحقق مشارکت سیاسی مردم است . برای این که توسعه سیاسی تحقق پیدا کند، «علاوه بر نهادهای قانونی ایجاد تشکل های شناسنامه دار و مشخص که در حد و اندازه خود و در چارچوب قانون سخن می گویند و هر کدام سخنگوی بخش های مختلف جامعه ما هستند، لازم است»

( فصلنامه فرهنگ مشارکت، سید محمد خاتمی: سرمقاله)

  ادامه دارد...  


@amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۴ ، ۱۷:۰۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(211)

 

« تعصب » یا «تعقل»؟!

 

من کشف«باورهای آزاد» را در «آزادی از باورها» دیدم. 

آن گاه «پویش» در راه رشد و « رویش» را آغازیدم،

که همه گیاهان باورهای« پیشاپژوهشی» را از باغ اندیشه برکندم 

و به جایش نهال باورهای« پساپژوهشی» را نشاندم. 

بت ها نه همیشه از جنس «سنگ و چوب ناچیز»،

که گاه از جنس« باورهای خردستیز» اند! 

تعقل «چراغ همیشه» است و تعصب ،«زندان اندیشه»!

تا از تعصب «نرهیم»، به تعقل «نرسیم»!

#شفیعی_مطهر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۴ ، ۰۷:۳۰
سید علیرضا شفیعی مطهر

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(210)

گوهر معرفت


من «گوهر معرفت» را در رسوباتی دیدم

که پس از فراگرفتن همه چیز

و فراموش کردن همه چیز ،

در بستر ذهن به جای می ماند.

 بنابراین برای «شکوفایی» و« دانش افزایی»  

چونان« زنبور عسل» در «دشت و جنگل»

از هر «شکوفه ای ،شیره ای» و هر« گلی جیره ای» باید  نوشید  

و در بستر خرد« درهم ریخت» و« به هم آمیخت»

و پس از«روند نقادی» و «فرایند وقادی»

  عصاره آن را به صورت« شهدی شیرین» و «انگبینی نوشین»

به کام« تشنگان معرفت» و«شیفتگان حکمت» چشانید!

#شفیعی_مطهر

—---------------------------------------

جیره : روزیانه،خوراکی که روزانه به مقدر معین به کسی بدهند

نقادی :سره کردن و جداکردن خوب از بد

وقادی:  فروزندگی، روشنگری

شهد : عسل ، انگبین

انگبین: عسل،شهد،هر چیز شیرین



@amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۴ ، ۰۷:۳۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

نقش تحزب در جذب مشارکت عمومی/12

 #شفیعی_مطهر

امام و احزاب پس از انقلاب اسلامی

در آستانة پیروزی انقلاب، امام ـ که از موضع رهبری قیام صحبت می‌کرد ـ در آبان ماه سال 1357، اعلام نمود که در نظام جدید، فعالیت احزاب و گروه های سیاسی آزاد خواهد بود. این موضوع یعنی تأیید احزاب تأمین‌کنندة منافع مردم توسط امام، تأیید ادعای ما مبنی بر این موضوع است که مخالفت امام با حزب و حزب‌گرایی به واسطه غیرمردمی بودن و فرمایشی بودن آن هاست.

  عده‌ای ادعا می‌کنند که امام به طور کلی با حزب و حزب‌گرایی مخالف بوده است، ولی ملاحظه می‌کنیم که در آستانة پیروزی انقلاب و در اوج اقتدار مردمی امام، امام فعالیت احزاب را آزاد اعلام می‌کند. ایشان این آزادی را محدود به گروه و یا حزب خاصی نکرد و حتی این آزادی را برای احزاب سیاسی مخالف شاه که غیراسلامی بودند نیز محترم شمرد؛ منتهی فعالیت احزاب را منوط به مُضر نبودن فعالیت آن ها دانست. امام در پاسخ سؤال خبرنگاری که پرسیده بود: 

«در نظام آیندة ایران نقش احزاب سیاسی مخالف شاه که غیراسلامی هستند چیست؟» فرمود:

 «فعالیت های احزاب اگر چنانچه مُضر نباشند، آزاد است» 

(همان، ج 4، ص 432)

بعد از پیروزی انقلاب و در اوایل سال 1358، امام بار دیگر بر آزادی فعالیت تمامی احزاب تأکید کرد و فرمود:

 «در چهارچوب جمهوری اسلامی تمامی احزاب می‌توانند آزادانه اظهارنظر بکنند، ولی خرابکاری در امور سیاسی را تحمل نخواهیم کرد.» 

(همان، ج 9، ص 297)

در برهة زمانی، بنای امام در مورد ممنوع اعلام کردن فعالیت حزب و یا گروهی و مقابلة با آن، برخورد مسلحانه آن گروه با نظام نوپای جمهوری اسلامی بوده است و نه عقیدة آنان.

 امام خمینی هیچ گروه یا حزبی را به واسطه داشتن عقیده یا مرام خاصی، مورد عتاب و مخالفت قرار نداده‌اند و صرفاً وقتی که فعالیت آنان از حالت اظهار عقیده خارج می‌شده و دست به اسلحه می‌برده‌اند، ممنوع می‌کرده است. امام در این رابطه و در جمع علما و روحانیون در اردیبهشت سال 1360 فرمودند:

 «شما الآن می‌بینید که بعض احزابی که انحرافی هستند و ما آن ها را جزء مسلمین هم حساب نمی‌کنیم، مع‌ذلک، چون بنای قیام مسلحانه ندارند و فقط صحبت های سیاسی دارند، هم آزادند و هم نشریه دارند به طور آزاد... ما البته میل داریم که همة گروه ها و همة احزاب به اسلام برگردند و راه مستقیم اسلام را پیش بگیرند و همه مسلم بشوند. بر فرض این که نشدند، مادامی که آن ها با ما جنگی ندارند... و در مقابل اسلام قیام مسلحانه نکرده‌اند، به طور آزاد دارند عمل می‌کنند و به طور آزاد حرف های خودشان را دارند می‌زنند.» 

(همان، ج 14، ص 343)

 و در جای دیگر فرمودند:

 «ما به شما بگوییم نه حزب توده را به واسطه حزب توده بودنش و نه بهایی را به واسطه بهایی بودنش این محاکم ما محاکمه کردند و حکم به حبس دادند. این ها مسائل دارند، حزب توده را خودشان آمدند همه حرف هایشان را زدند و سابقه دارند این ها» (همان، ج 17، ص 460)

با تثبیت نظام جمهوری اسلامی ایران و فروپاشی قطعی نظام سابق و اضمحلال طرفداران سلطنت و با تقویت نظام جمهوری اسلامی ایران در برابر ضدانقلابیان و بیگانگان، امام بار دیگر به احزاب روی خوش نشان داد و در حد محدودی فعالیت گروه‌های مختلف را پذیرفت ؛ چرا که دیگر جدا شدن گروه ها از یکدیگر، موجودیت نظام را تهدید نمی‌کرد و از طرفی هم کسانی که در کشور دست به تأسیس حزب می‌زدند، از موافقان نظام بودند که احتمالاً دیدگاه های متفاوتی با یکدیگر در مسائل جزئی داشته و گرنه کلیت نظام و اصول آن از طرف همة این گروه های سیاسی پذیرفته شده بود.

  در سال 67، پیشنهاد انشعاب در بزرگ ترین تشکل سیاسی روحانی کشور ـ جامعه روحانیت مبارز ـ به امام داده شده که امام با این پیشنهاد موافقت کرد و فرمود:

 «البته دو تفکر هست، باید هم باشد. دو رأی هست، باید هم باشد. سلیقه‌های مختلف باید باشد، لکن سلیقه‌های مختلف اسباب این نمی‌شود که انسان با هم خوب نباشد. من عرض کردم مثل طلبه‌ها که با هم مباحثه می‌کنند. آن وقتی که مباحثه می‌کردند، جاروجنجال جوری بود که انسان خیال می‌کرد دشمن هم هستند، وقتی مباحثه تمام می‌شد، می‌نشستند به دوستی کردن و انس.» 

(همان، ج 21، ص 47)

 در ادامه امام می‌گوید که اصولاً اگر در ملتی اختلاف سلیقه وجود نداشته باشد، نقص و کمبودی وجود دارد؛ چرا که وجود اختلاف دیدگاه و سلیقه در جامعه، امری طبیعی است منتهی این اختلاف رأی باید دوستانه باشد و به دشمنی نکشد:

 «اگر در یک ملتی اختلاف سلیقه نباشد، این ناقص است. اگر در یک مجلسی اختلاف نباشد، این مجلس ناقصی است. اختلاف باید باشد، اختلاف سلیقه، اختلاف رأی، مباحثه، جار و جنجال این ها باید باشد، لکن نتیجه این نباشد که ما دو دسته، بشویم دشمن هم. باید دو دسته باشیم در عین حالی که اختلاف داریم، دوست هم باشیم.» (همان، ج 21، ص 47)

عدم مخالفت مطلق با فعالیت احزاب در دیدگاه امام خمینی امری مسلم است. چرا که با وجود فعالیت صدها گروه و حزب در این دوره، امام هیچ گاه دستور به تحدید گروه ها و احزاب ندادند و صرفاً به دعوت آنان به اتحاد و وحدت اکتفا کردند. 


ادامه دارد... 


@amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۴۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(209)  

آسایش و آرامش


 

من مسخ شدگانی را دیدم

که همه «آسایش و آرامش »خود را «درمی باختند  »

تا «ابزار آسایش و آرامش» را «فراهم می ساختند».  

آن گاه این« ابزار رفاه» برای« دل های بی تکیه گاه»  

نه «آسایشی» در بر داشت و نه «آرامشی»!

آرامش و آسایش نه در« ابزار» ،که در« رفتار» است؛

«رفتار عقلانی» ،نه« ابزار کامرانی»!


#شفیعی_مطهر 


@amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۴ ، ۰۷:۵۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(208)

آرامش در «مُکنت » یا « قناعت» ؟!


 من مردمی را دیدم  

که کوهساران فلک فرسای « آسایش» را « درمی نَوَردیدند» ،  

اما به قله های ملک آسای« آرامش » « نمی رسیدند».  

آنان چهارنعله به سوی مهد آسایش« می تاختتند» ،

اما شهر آرامش را « نمی شناختند».  

غافل از این که آرامش نه در «مُکنت »،

که در« قناعت» است. 

آنان به سوی «رفاه» « می شتافتند»،

اما «تکیه گاه» « نمی یافتند»!

دنیا برای دنیاطلبان چونان «آب شور» و «مرداب دیجور» است،

هر چه بیشتر می نوشند ،تشنه تر می شوند!

    
#شفیعی_مطهر  


@amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۴ ، ۰۷:۳۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

نقش تحزب در جذب مشارکت عمومی/11

 #شفیعی_مطهر

مفهوم شناسی تحزب   

امام خمینی(ره) و تحزب

رویکرد امام خمینی نسبت به احزاب در شرایط متفاوت و مقاطع تاریخی متفاوت، تغییراتی داشته است. آنچه باید همواره در نظر داشت این است که روند موضع‌گیری ها و سخنان امام خمینی بیانگر این است که رویکرد امام در مورد احزاب فرمایشی رژیم پهلوی قاعدتاً متفاوت از رویکرد ایشان نسبت به احزاب عصر جمهوری اسلامی باشد؛ بنابراین با توجه ویژه به این امر باید در مورد دیدگاه امام خمینی نسبت به پدیده‌های سیاسی ـ اجتماعی خصوصاً احزاب سیاسی، اظهارنظر کرد.

امام حفظ وحدت را بزرگ ترین نیرو در مقابل قدرت های خارجی و دشمنان اسلام و انقلاب می‌دانسته است. امام خمینی در بیانی صریح، احزاب پیش از انقلاب را عاملی در جهت از بین بردن اتحاد مردم و ایجاد شکاف و دسته‌بندی‌های غیرواقعی در جامعه معرفی می‌کند. در این رابطه امام می‌فرماید:

 «اصل این احزابی که در ایران از صدر مشروطیت پیدا شده است، آن که انسان می‌فهمد این است که این احزاب ندانسته به دست دیگران پیدا شده است؛ و خدمت به دیگران بعضی از آن ها کرده‌اند. من این طور احتمال می‌دهم که در سایر ممالک ـ که آن وقت مهم انگلستان بوده است ـ آن ها یک احزابی درست کردند برای به دام انداختن ممالک عقب‌افتاده و ممالکی که از آن ها استفاده می‌خواستند بکنند... در ممالک ما، و خصوصاً در مملکت ایران، از اول که احزاب درست شده است، این ها ـ هر جمعیتی یک حزبی درست کردند دشمن با احزاب دیگر. یک صحنه مبارزه بین احزاب. و این از باب این بوده است که چون خارجی ها می‌خواستند از اختلاف ملت ها، از اختلاف توده‌های مردم استفاده کنند، یکی از راه هایی که موجب این می‌شود که اختلاف پیدا بشود و مردم با هم در یک مسائلی مجتمع نشوند، قضیه احزاب بوده است... اساساً باب احزاب، از اول که پیدا شده است و این ها با هم جنگ و نزاع کردند، به نظر می‌رسد که با دست دیگران [بوده] برای این که این ها با هم مجتمع نشوند. و آن ها از اجتماع یک توده‌ای می‌ترسند، از این جهت به واسطه این که این ها مجتمع با هم نشوند و مربوط با هم نباشند.» 

(صحیفه امام، ج 5، ص 274-ـ276)

پدید آمدن حزب رستاخیز به وسیله حکومت و اعلام نظام تک حزبی در کشور و فرمایشی بودن این حزب از طرفی و اجبار در عضویت در آن از طرف دیگر خشم امام را برانگیخت و باعث شد که بر مخالفت امام با تحزب ـ و خصوصاً حزب رستاخیز ـ افزوده شود. در این رابطه امام در پاسخ به استفتایی در سال 1353 فرمودند:

 «ایران تنها کشوری است که حزبی به امر «ملوکانه» تأسیس کرده و ملت مجبور است وارد آن شود، و هر کس از این امر تخلف کند، سرنوشت او یا حبس و شکنجه و تبعید و یا از حقوق اجتماعی محروم شدن است.»

(همان، ج 3، ص 72)

 امام تشکیل این حزب و اجبار در عضویت آن را دلیلی بر خفقان رژیم شاه می‌دانست که از این طریق رژیم قصد داشته قوة مقاومت مردم در مقابل حکومت را به کلی سلب نماید، بنابراین این حزب را مخالف اسلام و مصالح ملت ایران می‌دانست و شرکت در آن را حرام شرعی اعلام کرد:

 «نظر به مخالفت این حزب با اسلام و مصالح ملت مسلمان ایران، شرکت در آن بر عموم ملت حرام و کمک به ظلم و استیصال مسلمین است؛ و مخالفت با آن از روشن‌ترین موارد نهی از منکر است» (همان، ج 3، ص 71) 


ادامه دارد...

@amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۴ ، ۱۸:۵۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(207)

انتقادگریزی و منتقدستیزی!


   من بسیاری از «کنشگرانی سیاسی» را با «پندارهایی مردم هراسی» دیدم

که ریاکارانه فریاد برمی داشتند  

و دیگران را به انتقاد از خود فرامی خواندند .
 
اما چون« نرم ترین نقاد»، «گرم ترین انتقاد» را مطرح می کرد ،  

با شدت و حدت بر او « می تاختند»  

و از گردونه بیرونش« می انداختند».  

آنان با هر منتقد سر به مجادله و منازعه« برمی داشتند»
 
و هر انتقاد را توهین و تضعیف «می انگاشتند».  

شگفتا در« شعار» با « اصرار»، همگان را به انتقاد« فرامی خواندند»

ولی در «رفتار» با « انکار»، منتقدان را « می راندند».

در حالی که من توانا ترین انسان ها را قابل انتقادترین آنان یافتم ... 

در جوامع انسانی کسانی می توانند از« رذایل، پیراسته » 

و به « فضایل ،آراسته» شوند

 که نه تنها« نقدهای دلسوزانه» که « انتقادهای بی رحمانه» را 

به جان بخرند و روان را با آن بیارایند!

و چه ناتوان و درمانده دیدم  

قدرتمداران و زورمندانی را که «کوچک ترین انتقاد »

و «دلسوزانه ترین ارشاد» را برنمی تابیدند  

و بر منتقدان برمی خروشیدند.   
 

انتقاد موهبتی« الهی» و درمانگر« تباهی» است؛ 

چون از میان « برخیزد»،همه ارکان نظام« فروریزد»!

#شفیعی_مطهر 


@amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۴ ، ۰۷:۱۸
سید علیرضا شفیعی مطهر