سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۵۰ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

آیت الله طالقانی، نماد راستین روحانی

 #شفیعی_مطهر

   روز ۱۹ شهریور ماه  سال روز درگذشت نابهنگام آیت الله سید محمود طالقانی است . او که در سال ۱۲۸۵ به دنیا آمده بود در ۱۹ شهریور سال ۱۳۵۸ در حالی که همه از بند رسته های دوران حاکمیت استبداد دل به اندیشه های راهگشای او بسته بودند ، به طور ناگهانی و نا باورانه خبر پر کشیدن این پرستوی مهاجر را شنیدند . پدر ایشان نیز یک روحانی بود،  ولی از ساعت سازی ارتزاق می کرد .

 Image result

     برای آشنایی بیشتر با اندیشه های مترقیانه این اندیشمند مسلمان و مفسر قرآن ضمن بزرگداشت نام و یاد ایشان برگزیده ای از سخنانشان را در موقعیت های مختلف به بررسی می نشینیم :

    " فرزندان من ! نمی خواهم مبارزه گروه های مختلف را نادیده بگیرم . شما فرزندان من هستید . من دلم برای شما می تپد . در زندان از هر گروه که می شنیدم جلوی تیر گذاشته اند، مثل این که به قلب من تیر می زدند ." 

(از آزادی تا شهادت- ص۶۵)

     شما می توانید یک خانواده سالم تشکیل بدهید . این کار استبداد و استعمار است که همه با نظر وحشت و بدبینی به هم نگاه می کنند . ما یک خانواده هستیم و باید با هم بسازیم . اختلافات در حد یک خانواده باشد  نه بیشتر . "  

(همان- ص۱۰۰)

         " اگر این محیط آزادی را قدردانی نکنیم و آن را محیط عقده گشایی و عناد و به هم ریختگی و موضع گیری قرار بدهیم ، نتیجه اش پیدایش مستبدین است .

(همان -ص۲۷۱)

      " این آن را تکفیر می کند . این به آن می گوید:"مرتجع" و آن به این می گوید: "انحرافی!"....باید از همان قدم اول پرچم رحمت را بلند کنیم. " 

(همان - ص۲۱۷)

     " هیچ حزب و جمعیتی هم حق ندارد برای خودش سهم بزرگ تری در نظر بگیرد و  این جهت حکومت را در انحصار خود بگیرد ." 

(همان- ص۶۷)

     "مکتب پرستی یک نوع بت پرستی است." 

(همان- ۳۲)

    " این ملت دنبال مکتب نیست ، دنبال آزادی است . " 

(همان- ص۴۵)

    " اگر این ایده ئولوژی بت شد ، خودش مخرب است ." 

(همان- ص۵۶)

    "روشنفکران ما دچار شرک مترقی هستند." 

(سروش -۲۱)

    " مسائل اجتماعی و مسائل انسانی با فرمول حل نمی شود . دانشگاهی های ما و طلبه های ما همه اش دچار فرمول اند ."  

  (از آزادی تا شهادت- ص۱۸۰)

     آیت الله طالقانی آرزو داشت روحانیان روزی مسئولیت های اجرایی را ترک گویند( به جز موارد استثنایی) و به مساجد برگردند و بر کارها نظارت نمایند.

(همان- صص ۴۳۹- ۴۶۹)

   ایشان در سال ۱۳۳۴نوشت : "

      " هر مسئله و طرح و مرام اجتماعی که خودسران را محدود نماید  و جلوی اراده آنان را بگیرد ، قدمی به هدف پیامبران و اسلام نزدیک تر است . ولی مقصود نهایی نیست . مشروطیت و دموکراسی و سوسیالیسم همه این ها به معنای درست و حقیقی خود گام هایی پی در پی است که ما را به نظر نهایی نزدیک می نماید."           

 ( مقدمه " تنبیه الامه و تنزیه المله" -ص۱۰) 

       و در سال ۱۳۵۸ نوشت :

     "  هر انقلاب علیه ظلم  علیه استبداد و علیه استعمار در هر کجای دنیا که باشد، از نظر ما یک انقلاب اسلامی است . چرا که روح اسلام در جهت رفع ظلم از همه انسان ها و مظلومین است."        

(از آزادی تا شهادت- ص۲۶۳)

       " اگر مخالفین نیامدند از آن ها دعوت کنید تا مجلس قانون اساسی یک بعدی نباشد . "         (سروش-۲۱)

       " حکومت اسلامی بر مبنای آزادی و دموکراسی است و کمونیست ها هم در گفتن مسائلشان و هم در تشکیلاتشان آزاد هستند ."   

(از آزادی تا شهادت- ص۶۴)

      " شما جوانان هر مسلکی که دارید، فطرتتان پاک است . ایرانی اصیل هستید . همه این ها را من می دانم . بهتر از خودت می دانم . سال ها با تو بوده ام . ای جوان مذهبی ! کمونیست! می دانم دردت چیست."     

  ( همان -  ص ۴۵)

     او حتی کمونیسم را مولود استبداد سیاسی و اجتماعی و دینی می دانست. 

    (سخنرانی فیضیه -سروش-۲۱)

       " قرآن و مراجع دینی می خواهند شخصیت زنان حفظ شود . مسئله این است . هیچ اجباری در کار نیست. مسئله محدود کردن زن ها نیست . مسئله چادر نیست . حالا این که روسری سر کنند یا نکنند . باز هم هیچ کس اجباری در این کار نکرده است . اجباری حتی برای زن های مسلمان نیست . چه اجباری؟! وقتی نسبت به آن ها این طور نیست، برای اقلیت های مذهبی مسیحی  زردشتی و یهودی ( که البته خود مقید به حجاب روی همان سنن ایرانی که از قبل بوده هستند) برای آن ها اجباری نیست ."   

  (از آزادی تا شهادت-صص۱۰۹ -۱۱۲)  

       " در مکتب های شرق و غرب اقتصاد حاکم برآزادی است ، ولی در اسلام آزادی حاکم بر اقتصاد است ." 

(همان-ص۴۶۴)

     " ما هیچ وقت در اسلام نمی توانیم تحمل کنیم که استبداد جایش را به یک حزب و یا استبداد دیگری بدهد. " 

( همان-ص۷۸)

     آیت الله طالقانی  بر این باور پای می فشرد که :

      " هیچ کس نباید چنین ادعایی کند که آنچه می گوید و می اندیشد مطابق واقع است ."

      " شماها که حرف های مرا گوش می کنید، نباید تعبدا قبول کنید . شما مسئولید و باید بگویید اینجا اشتباه کردی ."

       دکتر علی گلزاده غفوری معتقد بود : 

 " آرزوی کامل طالقانی این بود که یک اسلام بی متولی نشان دهد ."

(سروش-۲۱)

      طالقانی می گفت: " اسلام با تنگ نظری درست در نمی آید."

(سروش-۲۱۹ )

      "  سینه مستبد با اراده خدا تضاد دارد ." 

( از آزادی تا شهادت-ص۲۴۶)

       طالقانی در واپسین خطبه نماز جمعه تهران گفت :

        "...خودخواهی و خودرایی را کنار بگذاریم . گروه خواهی  فرصت طلبی و تحمیل عقیده یا خدای نخواسته استبداد زیر پرده دین را کنار بگذاریم و بیاییم با مردم  با درد مندها  رنج کشیده ها و با محروم ها هم صدا شویم . " 

(همان-ص۳۱۹)

در وضعیت کنونی کشور نیز راهبردی کارآمدتر از اجرای نظریات راهگشای این روحانی راستین و اندیشمند به آیین نیست!

روح و روانشان شاد 

و نام و یادشان گرامی باد!

 

نگاهتان را چشم انتظاریم در کانال زیر:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۵ ، ۱۲:۲۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(379)  

 

« حق ستیزی » و « گفت وگو گریزی »!

Картинки по запросу

 

من « تلاش و تکاپو » و « پدیده گفت وگو » را دیدم

که در « راه روشنگری » و « همراه با حق باوری » ،

  دل های « تاریک » را به هم « نزدیک » می کرد 

و اذهان « دشمنان » را « سامان »

و پیوندهای « پریشان » را « سازمان » می بخشید.

....و « متعصّبی تیره دل » و  « متحجّری غافل » را دیدم 

که « همنوایان را بینوا » و « بلازدگان را مبتلا »می کرد.  

 آن که از گفت و گو « می گریزد » 

و با هر اندیشه جز فکر بیمار خود « می ستیزد »،

بر این پندار است که همه حقیقت نزد « اوست » 

و همه باورهای دیگر « های و هوست »!

او خود « کامل » است و « سرچشمه فضایل »

و دیگران همه « عاطل » اند و « باطل »!

 اینان عمری اسیر « کابوس اند » 

و سرانجام در « پیله تنهایی » 

و « حیله هیولایی » خود « می پوسند »!

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------

 عاطل: بی کاره، بیهوده، بی معنی، باطل

کابوس : بختک، حالت اختناق و سنگینی که گاهی در خواب به انسان دست می دهد و شخص خفته خیال می کند که چیزی سنگین بر سینه اش فشار می آورد و نمی تواند تکان بخورد!

هیولا : ماده ماده، اولی،صورت و هیکل

 

نگاهتان را چشم انتظاریم در کانال زیر:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۳۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

روشنگری و کارگری

 

( به بهانه شهادت امام محمد باقر علیه السلام)

#شفیعی_مطهر

  پرده سیاه امشب نیز چون هر شب تار با تیغ پگاهی پر از انوار دریده می شود و روزی روشن بر شبی اهریمن پیروز می گردد ؛ اما امشب گلی پرپر می شود که پرده ستبر همه تیرگی ها را می شکافت. امشب شب شهادت حضرت امام محمد باقر(ع) است؛ امام باقر(ع) چونان فلق نه تنها دامن شب تار، که دامنه شب های جور و جهل و جمود قرن ها را درمی نوردید و طومارش را درهم پیچید.

آسمان شب هفتم ذی حجه سال 114 هجری قمری، ستاره ای از ستارگان ولایت افول کرد، ستاره ای پاک، که تاریکیِ ابرهای پلیدی را می شکافت و زمین و زمینیان را از درخشش خود بهره مند می کرد.

امام محمدباقر علیه السلام ، فرزند سید ساجدین، زین العابدین علی بن الحسین علیه السلام است. مادر حضرت، فاطمه دختر امام حسن مجتبی است، بدین سبب، امام محمدباقر تنها نواده هاشم، جد بزرگوار ایشان است که پدر و مادر او نیز هر دو هاشمی هستند و تنها علوی است که پدر و مادرش نیز علوی هستند. مادرش زنی صدیقه بود که امام صادق علیه السلام ، در حق ایشان فرمود: 

  «در خاندان امام حسن علیه السلام زنی چون او دیده نشد.»

موقعیت علمی امام محمدباقر علیه السلام

بی تردید، از دیدگاه علمای شیعه و بسیاری از علمای اهل سنت، امام باقر علیه السلام در زمان حیات خویش، شهرت علمی عالم گیری پیدا کرد و همواره در محضر ایشان، مراجعان فراوانی از بلاد اسلامی حاضر بودند.

  ابن عنبه، از علمای معروف اهل سنت می گوید: «علم او وسیع و حلم او فراوان بود.» 

 مقام علمی امام باقر، مشهورتر از آن است که کسی بخواهد آن را بیان کند. در میان رجوع کننده ها، آن چنان شخصیت علمی امام به چشم می خورد که عبدالله بن عطای مکی می گفت: 

  «عالمان را در محضر هیچ کس، کوچک تر از آن گاه که در محضر ابوجعفر علیه السلام بودند، ندیدم.» 

  حَکَم بن عُیینه با تمام عظمت علمی اش در میان مردم، در برابر آن حضرت، مانند دانش آموزی در برابر معلم خود، به نظر می رسید. هم چنین ذَهبی در مورد امام آورده:

  «[ایشان] از کسانی [است] که بین علم و عمل و آقایی و شرف و وثاقت و سنگینی جمع کرده و شایستگی برای خلافت داشت.»

  کار و تلاش امام محمدباقر علیه السلام

این تصور خطایی است که فردی برای عبادت و بندگی و داشتن زهد و تقوا دست از کار بکشد و یا از دیگران توقع اداره زندگی خود را داشته باشد. سیره رفتاری ائمه معصوم نیز چنین نبوده است.

سندهای تاریخی، نشان می دهد که امام محمد باقر علیه السلام در کار کشاورزی و فعالیت اقتصادی تلاش بسیاری می کرد و هرگز آسایش طلب نبود. امام خود بر سر ملک ها و مزرعه ها می رفت و هنگام کار، بر افراد نظارت می کرد. هم چنین اگر کاری را به کارگری وا می گذارد که انجام آن برایش دشوار می بود، خود در آن کار با او هم کاری می کرد.

بررسی دیگران درباره زندگی امام، نشان می دهد که ایشان وضع میانه ای داشت؛ غذای او بسیار ساده بود، ولی برای زیردستان، اهل خانه، فقیران و درماندگان، امکانات بیشتری فراهم می کرد.

تاریخ، محمدبن منکدر را از حافظان قران و از بزرگان عصر خود می شناساند. 

او می گوید: ظهر یک روز گرم تابستانی، گذرم به محلی افتاد که در آن امام محمدباقر علیه السلام را دیدار کردم. با خود گفتم : سبحان الله ! او بزرگ قریش است و در چنین ساعتی در طلب دنیا خود را خسته کرده است. بروم و او را موعظه کنم. به او گفتم: 

  «خدا تو را اصلاح کند ! آیا مرد بزرگی از قریش در چنین ساعتی، با چنین حالی طلب دنیا می کند، اگر در چنین حالتی مرگت فرا رسد، چه خواهی کرد؟»

   امام فرمود: «اگر در این حال، مرگ مرا دریابد، مشغول طاعتی از طاعت های خدا هستم؛ زیرا خویش را به این وسیله از تو و دیگر مردم بی نیاز می کنم. هنگامی از مرگ می ترسیدم که در حال معصیت خدا می بودم، و مرگ مرا در حال گناه می یافت.»

محمدبن منکدر می گوید که به او گفتم راست می گویی، خدا تو را رحمت کند. می خواستم تو را پند دهم، تو مرا موعظه کردی.

امام محمد باقر علیه السلام کار می کرد و به دنیا توجه داشت نه بدان معنا که آن را اصالت دهد و درآمد دنیا را هدف خود پندارد. کار برای او وسیله ای برای تأمین معاش و حفظ آبرو بود و می فرمود: 

 «کسی که برای آسایش خانواده تلاش می کند، مانند جهاد در راه خداست.» 

  این گونه کار و آن برداشت از دنیا، درسی برای همه کسانی است که می خواهند زندگی اسلامی داشته باشند. 

این گونه کارکردن امام محمدباقر(ع) برای معیشت و گذران زندگی و سربارنبودن برای جامعه به بهانه تبلیغ دین،می تواند سرمشقی باشد برای همه کسانی که به نام تبلیغ دین،نان دین را می خورند و خود را سربار جامعه کرده اند!

آیا ایشان بیشتر درد دین دارند و اندیشه های دینی را گسترش می دهند یا امام باقر(ع)؟!

شهادت مظلومانه گل سرخ امامت و جوانه سبز عدالت حضرت امام محمد باقر علیه السلام را خدمت همه رهپویان امامت و تلاشگران عرصه عشق و عدالت تسلیت می گویم.

                              در کسب رضای حق موفق باشید 

 

شما را چشم در راهیم در کانال زیر:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۱۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

                                          کسی در میعاد 

 

                به بهانه سالروز درگذشت زنده یاد جلال آل احمد 

#شفیعی_مطهر

Картинки по запросу

جلال قطره زلالی بود که شبانگاه از چشم خیس ستاره ای چکید و چون ژاله ای بر سیمای لاله ای نشست. 

او در دامن سپیده رشد کرد و در مهد میهن بالید و از شهد گل ها نوشید.

 از چشم چشمه ساران کیاست جوشید و در جویباران سیاست خوش خروشید.

گرچه سراب را تجربه کرد ، اما سرانجام از زلال حقیقت سیراب شد .

در آسمان ادب درخشید و در عرصه مکتب ،هنر آفرید.

در مکتب نویسندگی طرحی نو درافکند و بر تیرگی ها پرتو افکند .

در مذهب عشق رهروی صدیق بود و اهل تحقیق .

غرش حنجر او ، برش خنجر داشت و بغض گره خورده ستمدیدگان را فریاد می کرد.

آزادی را ستود و شعر آزادگی سرود .

زلال آب و ضلال سراب تمدن غرب را خوب شناخت و آگاهانه آن را نقد کرد و بر کاستی هایش تاخت .

خون خشم از حلقوم خامه اش می تراوید و چون ستاره بر سینه سپید کتاب می تابید .

در میقات خسی شد ، تا در میعاد کسی شود.

                        روانش شاد و یادش سبز باد !  

Картинки по запросу

زنده یاد جلال آل احمد در سال ۱۳۰۲ در خانواده ای روحانی چشم به جهان گشود . پس از اتمام تحصیلات متوسطه و فراگیری صرف و نحو عربی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به تحصیل ادامه داد . در سال ۱۳۲۵ فارغ التحصیل شد . در نهضت ملی شدن صنعت نفت شرکت فعال داشت .

پس از کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد ۳۲ عملا از سیاست کناره گرفت و بیشتر به تحقیق و تالیف پرداخت . در نویسندگی سبکی خاص و شیوه ای ویژه داشت . نثرش صریح و حساس  و شخصیت پردازی هایش روشن و دقیق است . توانایی او در گنجانیدن نکات اجتماعی - سیاسی در ضمن داستان هایش چشمگیر است . 

در عالی ترین اثر خود - " غرب زدگی " - تضاد اصلی بنیادهای سنتی - اجتماعی جامعه خود را به خوبی به تصویر کشیده ، ترقی و تحول دروغین را افشا می کند .

 " خدمت و خیانت روشنفکران " او دربر گیرنده مهم ترین اندیشه های سیاسی - اجتماعی و مذهبی اوست .

برخی دیگر از آثار او عبارت است از : " خسی در میقات "( سفرنامه حج) ، " دید و بازدید" ، پنج داستان" و " مدیر مدرسه " .

این نویسنده بزرگ و اندیشمند سترگ در ۱۸ شهریور ماه ۱۳۴۸ شمسی در گیلان چشم از جهان فروبست و رشته حیات کوتاه اما پرافتخارش از هم گسست .

آل احمد در ملک ادب ، جلال بود و برای اهل اندیشه ، جمال . 

          نامش زنده و یادش پاینده باد !

 

شما را چشم در راهیم در کانال زیر:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۳۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(378)  

 

« عاشقانه سوختن » و « عارفانه نور افروختن »!

Image result

 

من « فانوس دریایی » رابر کرانه « اقیانوس رهایی » دیدم 

که « یک تنه و تنها » و « شیفته و شیدا » 

در برابر « غول شب » و « افول کوکب » ایستاده بود!

  او « پیکان های نور » را از « کمان های دور »

از هر سوی بر « پیکر سرد و سیاه » و « باور دژآگاه » شب می بارید .

او نه « مهر و ماه » بود و نه « پاد پگاه »،

اما با « شهاب های فانوس » ،

ره گم کردگان « گرداب های اقیانوس » را راه می نمود.

بنابراین دریافتم که در « راهِ روشنگری » و « گاهِ حق باوری »،

نه « تنهایی دوران » بن بست است و نه « بی وفایی یاران »!

باید « عاشقانه سوخت » و « عارفانه نور افروخت »!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------- 

غول : دیو، موجود افسانه ای بسیار بزرگ جثه و بدهیکل،جانور مهیب

افول  : غروب کردن، پنهان شدن ،ناپدیدشدن ستاره

دژآگاه : بداندیش، بددل، بدخو، تندخو،نادان و بی تربیت

پاد : نگهبان،تخت،اورنگ 

 

 

شما را چشم در راهیم در کانال زیر:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۵ ، ۰۶:۳۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

                  جوشش خون لاله در میدان ژاله

 #شفیعی_مطهر


اینجا میدان ژاله است ، میدان یورش رجّاله ها بر لبخند لاله ها.

اینجا میدان رویارویی رگبار تیر است بر گل نغمه های تکبیر.

اینجا نمایشگاه عظیم شرافت بشر است در برابر شرارت شر .

اینجا محل انتشار عطر توحید است از لب های شکوفه های شهید .

اینجا فرودگاه تُندرهای شور و نشور است از بلندای مناره های نور .

اینجا میدان مصاف دنائت است با مناعت و عرصه تاخت و تاز عصاره عداوت و قساوت است بر اسوه های استقامت و سخاوت .

اینجا صدای شکستن بلور بغض ها فضا را انباشته و پرچم های خشم و خروش بر فراز گلدسته های قیام برافراشته است.

در اینجا هدیه سرخ گلوله های سرب شاهی برای قلب های عاشقان الهی ، لحظه ها را خونین و ثانیه ها را عطرآگین کرده است .

در اینجا گُل قُرب الهی با نسیم سُرب شاهی شکفته می شود و غنچه قرابت با شمیم شهادت .

در اینجا سینه سرخان عاشق در زلال خون شقایق پَر می شویند و خون چکان تا خلوتگاه خورشید پَر می کشند .

در اینجا سنگینی بار فاجعه ، پشت واژه ها را می شکند و حجم وسیع مصیبت ، گستره گسترده کلمات را می آگند.

در اینجا آن قدر بذرهای جمال در دل خاک نهفت که نمی دانم فردا - در بهار آزادی - چقدر گل های کمال بر فراز خاک خواهد شکفت ؟!

چه طراوت ها که به غارت رفت ! و چه لطافت ها که گرفتار شقاوت شد!! 

   در هفده شهریور ۵۷ فریاد " استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی " با خون شهیدان رنگین شد و با شمیم عشق ، عطرآگین.

در هفدهم شهریور ۱۳۵۷ تظاهرات میلیونی آزادی خواهان مسلمان در میدان ژاله (شهدا) به وسیله مزدوران گارد شاهی به خون کشیده شد و عده بسیاری از هم میهنان ما به شهادت رسیدند . گرچه سیاهی ستم شاه ،سیمای این جمعه را  سیاه کرد - جمعه سیاه - ولی روی دیگر این سکه ، سرخی خون شهیدان بود که این روز را به نام " جمعه خونین " در تاریخ ثبت کرد . 

ضمن گرامی داشت یاد سرخ شهیدان به خون خفته هفده شهریور ، موفقیت و پیروزی همه رهروان راه سبز شهیدان و رسانیدن کلام و ابلاغ پیام این عزیزان - که گسترش آزادی ها و تکریم شخصیت انسان ها بود -  را از درگاه خداوند متعال و معبود لایزال آرزو دارم . 

 

این کانال تلگرامی چشم به راه نگاه پویشگر شماست:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۵۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(377) 


« بستگان به زمین » و « وابستگان به زمان»

Картинки по запросу

 

من « مرغان شاد » و « پرندگان آزاد » را 

« رهاتر از موج » و « فراتر از اوج » دیدم؛ 

پرندگانی که « سینه سپهر را می شکافند » 

و در « مِهینه مِهر می شکفند»!

  این « پرندگان سبکبال » و مرغان فرخنده فال »

بر بلندای سپهر پرواز خود نه « مرزی » دارند و نه « ترس و لرزی ».

بنابراین دانستم که برای رهایی از « بند خاک » و « گزند مغاک»

باید دل را از « دلبستگی ها » و جان را از « وابستگی ها » آزاد کرد!

« بستگان به زمین » و « وابستگان به زمان»

نه « پری برای پرواز » دارند و نه « نایی برای آواز »!

اینان « سر به زیر » دارند و « پای در قیر»!

عمری بر روی محیط « دایره هوس » و « خاطره قفس » می دَوَند! 

و هر چه تندتر « بدَوَند»،زودتر به نقطه آغاز « می رسند».

نه « گامی به پیش  می گذارند » 

و نه « اهتمامی به خویش  دارند»!

 

#شفیعی_مطهر

 -----------------------------

مِهینه : بزرگ،بزرگ تر،بزرگ ترین

مِهر : آفتاب،خورشید

فرخنده فال: نیک بخت،خجسته،مبارک

مغاک : گودال،جای گود

اهتمام : همت گماشتن بر امری،کوشیدن

 

بیشتر بخوانید در کانال زیر:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۵ ، ۰۹:۱۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

فرهنگ‌سازی وظیفه کیست؟

#شفیعی_مطهر

 

نقل می‌کنند که، حاکمی به حکیمی گفت: 

چه کنیم که مردم به آموزش علم و حکمت رغبت کنند، و جوانان و نوجوانان خود را به مدرسه رفتن و دانشمند شدن تشویق کنند؟ 

حکیم گفت: اگر در این سخن صادق هستی، کافی است که چند روزی زمام مرکب مرا در دست بگیری و از خانه تا مدرسه و بالعکس مرا همراهی کنی، تا مردم به ویژه نسل نو دریابند که حکومت تا چه اندازه، علم و عالم را ارج می‌نهد و برای آن ارزش قائل می‌شود. در این صورت فرزندان خود را برای کسب علم و دانش به سوی مدارس گسیل می‌دارند.

این حکیم درست دریافته بود. در حدیثی آمده: 

«مردم به فرمانروایان خود شبیه‌ترند تا پدران خود!» 

اگر نگاه حاکمان و مدیران جامعه به علم و عالم، تحقیق و محقّق و اندیشه و اندیشمند کریمانه باشد، این بینش می‌تواند مبنای ارجمندی پژوهش و ارزشمندی پژوهشگر قرار گیرد.

البته با دگرگونی‌ها و تحولّات اخیر در مبانی گفتمان جدید در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جهان که همزمان با گسترش گفتمان دموکراسی و کاهش حجم نقش‌آفرینی و سلطه‌گری حکومت‌ها، از نقش فرهنگ‌آفرینی حکومت‌ها نیز در جوامع مدرن کاسته شده است؛ اما در جامعه نیمه‌سنّتی ما هنوز حاکمان، رهبران و مدیران جامعه، بزرگ‌ترین و ژرف‌ترین نقش فرهنگ‌آفرینی را بر عهده دارند. بنابراین مدیران و حاکمان درباره ترویج و تعمیق امر پژوهش همزمان می‌توانند در دو عرصه انجام وظیفه نمایند:

الف) فرهنگ‌سازی و نهادینه کردن امر پژوهش؛

ب) افزایش سهم دانشگاه ها و آموزش و پرورش،در امور پژوهشی .

   برای همه شما عزیزان از درگاه خداوند متعال ، سلامت و موفقیت روزفزون مسئلت دارم.

        پیوسته هوادار ره حق باشید        

  در کسب رضای حق موفق باشید 

 

این کانال تلگرامی چشم به راه نگاه پویشگر شماست:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۴۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(376)  


« واقعیت گریزی » و « حقیقت ستیزی»!

Картинки по запросу

من ایدئولوگی را دیدم 

که اسب ایدئولوژی او « مُرده » 

و هرزه گیاه اندیشه اش « پژمُرده » بود؛ 

اما او به جای پیاده شدن از این « اسب بیمار » 

و دست کشیدن از این « کسب و کار »

،دست به هر « کاری متعارف » و « ابتکاری غیرمتعارف » می زد 

تا با « واقعیت » « بستیزد » و از « حقیقت » « بگریزد »!

غافل از این که « صفای حقیقت » و « سیمای واقعیت  »

چونان « مهر » بر سینه « سپهر » « می درخشد»

و هم « شیفتگان زلال » و هم « فریفتگان ضلال » را 

« نور و شعور » « می بخشد»!

 

#شفیعی_مطهر

 

بیشتر بخوانید در کانال زیر:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۵ ، ۰۵:۴۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

              اقتدار حکومت

 #شفیعی_مطهر


آیا «اقتدار» برای حکومت لازم است؟ 

اگر حکومت باید «مقتدر» باشد، سقف «اقتدار» بر چه ستونی باید استوار باشد؟ 

آیا سخت گیری حکومت نسبت به مردم و سرکوب مخالفان نشانه اقتدار یک حکومت است؟ 

بدیهی است یک حکومت برای اداره عادلانه یک جامعه قطعاً باید مقتدر باشد. اداره عادلانه یک جامعه بزرگ به ابزارها و اهرم های قوی و نیرومند نیاز دارد. حکومتی که می خواهد حقوق افراد ضعیف و ستمدیده را - بدون لکنت زبان - از چنگ افراد ستمگر و قلدر بگیرد، لزوماً باید مقتدر، نیرومند و قاطع باشد. 

«امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود: من این جمله را مکرر از زبان پیغمبر اکرم (ص) شنیدم که:

لن تقدّس امّة حتّی یؤخذ للضّعیف حقّه من القویّ غیر متعتع.

هرگز جامعه ای به مقام قداست، به مقامی که قابل تقدیس و تمجید باشد، که بشود گفت این جامعه، جامعة انسانی است، نمی رسد، مگر آن وقت که وضع به این منوال باشد، که ضعیف حقش را از قوی بگیرد بدون لکنت کلمه. وقتی ضعیف در مقابل قوی می ایستد، لکنتی در بیانش وجود نداشته باشد. 

این ، شامل دو مطلب است: 

یکی این که مردم به طور کلی روحیّه ضعف و زبونی را از خود دور کنند و در مقابل قوی هر اندازه قوی باشد، شجاعانه بایستند، لکنت به زبانشان نیفتد، ترس نداشته باشند، 

دیگر این که اصلاً نظامات اجتماعی باید طوری باشد که در مقابل قانون، قوی وضعیفی وجود نداشته باشد. »(1)

کلام مولا (ع) بیانگر این حقیقت است که:

1- حکومت باید مقتدر باشد؛

2- اقتدار حکومت به استقرار عدالت اجتماعی و احقاق حقوق مردم است؛

3- در جامعه و حکومت مقتدر، زبان و بیان مردم - به ویژه افراد ضعیف و ستمدیده - آزاد، رسا و گویاست.

«علی (ع) در آن فرمانی که به مالک اشتر نوشته است، جمله ای دارد که عین آن در اصول کافی هم هست. به او می فرماید: 

مالک! تو باید به گونه ای حکومت بکنی که مردم تو را به معنی واقعی تأمین کننده امنیتشان و نگهدار هستی و مالشان و دوست عزیز خودشان بدانند، نه یک موجودی که خودش را به صورت یک ابوالهول در آورده و همیشه می خواهد مردم را از خودش بترساند، با عامل ترس می خواهد حکومت بکند.(2)»

در جامعه و حکومت مقتدر، «عدالت» بر صدر می نشیند و «قاطعیت» قدر می بیند. استعدادها شکوفا، و فریاد ها گویا می شود. 

مردم در آن عزیزند. 

در این جامعه اقتدار و قاطعیت در خدمت عدالت و قانون است، نه ابزار اعمال و امیال حاکمان. 

زلال «مهر و مدارا» در کوچه های شهر موج می زند و نسیم «عشق و عدالت» در فضای جامعه عطر آرامش می پراکند. 

روش حکومتی زمامداران اسلامی بر اصل مهر و مدارا استوار، و بر محور عدل و اقتدار پایدار می ماند.

«امیرمؤمنان (ع) برای سردار خود «معقل بن قیس ریاحی» که در رأس 3000 نفر از مداین به طرف شام، قلمرو معاویه می رود، می گوید:

از خدا بترس، خدا را در نظر بگیر و تا دشمن به جنگ شروع نکند، تو شروع نکن. مبادا دشمنی آنان تو را وادار کند که قبل از آن که آن ها را کاملاً دعوت و اتمام حجت کنی ، به زد و خورد مبادرت ورزی.»

این شیوه و روش امام علی (ع) است ، و اما وقتی آلتر ناتیو او، معاویه، می خواهد دستور حمله بدهد، چه می گوید؟ او به «سفیان غامدی» که او را مأمور شبیخون به حدود قلمرو حکومت علی (ع) کرده است، می گوید: 

«برو، شبیخون بزن و آدم بکش و اموال را غارت کن که این کارها از لحاظ سیاست بسیار نافع است؛ زیرا اهل عراق می ترسند و دوستان ما که در گوشه و کنار هستند، خوش وقت و دل قوی می گردند و بعضی هم که مرددّ هستند که چه کنند ، به طرف ما خواهند آمد.(3)»

در مکتب اسلام، اساس سیاست و روش حکومت بر مهر و مدارا است، نه تندی و خشونت. 

امام صادق (ع) به «عمار بن ابی احوص» فرمود:

«بر مردم فشار نیاورید. آیا نمی دانی که حکومتداری و روش اداره امور بنی امیّه بر زور و فشار و ستم بود، ولی حکومتداری و روش اداره امور ما به نرمی و مهربانی و متانت و تقیّه و حسن معاشرت و پاکدامنی و کوشش است؟ پس کاری کنید که مردم به دین شما و مسلکی که دارید، رغبت پیدا کنند.(4)»

بعضی از سیاستمداران حاکم گویی فراموش کرده اند که در گفتمان حکومتگری اسلامی، مردم «ولی نعمت» اند و حاکمان در خدمت. آنان پیوسته کارهای اندک خود را به رخ می کشند و از مردم انتظار سپاس و احترام دارند. 

امام علی (ع) در فرمان معروف خود به مالک اشتر می فرماید:

«بر حذر باش از منت نهادن به مردم در قبال نیکی ات به آن ها … پس هر آینه منت نهادن نیکی را تباه می سازد.»

پیام اصلی و نکته محوری همه نهضت ها و انقلاب های یک صد سال اخیر در ایران و جهان، اصل استقرار حاکمیت مردم یا مردم سالاری بوده است. امروزه نیز گفتمان غالب در دنیا، دموکراسی و مردم سالاری است. بی تردید هر حکومتی هر چند مقتدر در جهان تنها در یک صورت می تواند پایدار بماند و ماندگار شود و آن این است که پایه های اقتدار خود را بر اصول مردم سالاری استوار سازد. 

در بینش اسلامی آیاتی چون: «امر هم شوری بینهم» و «وشارهم فی الامر» و نیز اقوال و افعال و شیوه حکومتی پیامبر اکرم (ص) و امام علی (ع) بر نقش مهم و محوری مردم در امر حکومت تأکید ورزیدند. اما شیوه حکومتی زمامداران خود کامه ای چون بنی امیّه و بنی عباس و … باعث شد که «مردم» فراموش شوند و مردم نیز خود را فراموش کردند. 

بنا براین وقتی بیدارگرانی چون سید جمال الدین اسد آبادی، عبدالرحمن کواکبی (فقیه سوری اهل سنت) و آیت الله نایینی بر حقوق مردم و نقش محوری آنان در حکومت اشاره کردند، بسیاری پنداشتند این افکار وارداتی و غربی است و هیچ ریشه ای در متن آیات، روایات و سنت پیامبر (ص) ندارد! 

سید جمال  نخستین عالم برجسته مسلمان بود که برای تبیین حقوق مردم و شفّاف کردن مرزهای مسئولیت و اختیارات مردم و زمامداران، اولین قانون اساسی ایران را در سفر آخر خود به ایران در سال 1308 قمری (1۲۲ سال پیش) نوشت. این تفکر «حقوق مردم» به تدریج در سراسر کشورهای اسلامی رواج یافت. حق حاکمیت ملی و مردمی و صاحب حق دانستن متن جامعه مانند خون تازه ای در رگ های امت اسلامی جاری شد و موجد و منشأ و سرچشمه بسیاری از نهضت های مردمی در ایران و سایر کشورهای اسلامی گردید. بسیاری از روشنفکران اسلامی و عالمان دینی بر آن شدند تا با کاوش در متون اسلامی این حقوق فراموش شده مردم را بازیابند و دموکراتیک بودن شیوه حکومتی اسلام را باز شناسند. 

کواکبی در کتاب مهم «طبایع الاستبداد» و آیت الله نایینی در کتاب «تنبیه الامّه و تنزیه الملّه» فصل تازه ای در این باب گشودند. علمای ثلاثه نجف مرحوم آخوند خراسانی، مرحوم شفیع عبدالله مازندرانی و مرحوم محمد حسین کاشف الغطاء مشترکاً طی اطّلاعیه ای اعلام کردند که:

 «به اجماع علما ، حکومت در عصر غیبت از آن جمهور مسلمین است.» 

از آن پس مسلمانان به فکر افتادند که باید با تدوین «قانون اساسی» به عنوان میثاق مشترک ملت و حاکمیت بکوشند تا حقوق فراموش شده خود را احیا و احقاق کنند.(5)

 علامه اقبال شاعر روشنفکر پاکستانی با الهام از این گفتمان چنین سرود:

خدا آن ملّتی را سروری داد           

  که تقدیرش به دست خویش بنوشت

به آن ملت سرو کاری ندارد           

که دهقانش برای دیگری کشت

 

 پاورقی ها

1-  استاد مرتضی مطهری، پیرامون جمهوری اسلامی، ص82

2-  همان، ص81

3-  با الهام از کتاب «علی از زبان استاد مطهری، نوشتة عباس عزیزی»

4-  استاد مصطفی دلشاد تهرانی، دولت آفتاب، به نقل از الخصال، ج2، صص354-355

5- با بهره گیری از مقاله «باز اندیشی مسلمانی» نوشتة روح الله یوسفی، همشهری، 17/2/82

 

                                           

بیشتر بخوانید در کانال زیر:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۱۳
سید علیرضا شفیعی مطهر