سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۲۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۶ ثبت شده است

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 879)

 

«جهلِ مقدّس» در خدمتِ «اهلِ هوس»!

 

جهل و نادانی در هر «بُرهه از زمان» و در هر «نقطه از زمین»

«نمادِ نِفرت» و «نمودِ نِقمت» است.

هیچ «ستاینده ای آن را نمی ستاید» 

و هیچ «سراینده ای آن را نمی سراید»! 

هر انسان از آن «می نالد» و هیچ کس بدان «نمی بالد»!

امّا آن گاه که «نیرنگِ سیاست» به آن «رنگِ قداست» می بخشد، 

جهل چون «حربه ای مخدّر» و «ضربه ای موثّر»

در دستِ بسیاری از «امیران ناس»،برای فریفتنِ«اسیران احساس»قرار می گیرد 

و به آن «معبود می گویند» و از آن «سود می جویند».

حتّی هر «نظرِ دینی» و «باور آیینی»،

که از «نشانه عقلانیت» و «پشتوانه عدالت» بی بهره باشد،

نمادی از «جهلِ مقدّس» است در خدمت «اهل هوس» .

آن چه در «درازای زمان» و «پهنای زمین»

همیشه «شالوده های ایمانی» و «توده های انسانی» را

«به بند پیچیده» و «به کمند کشیده»،

«پندارهای واهی» و «شعارهای ناخودآگاهی» است!

بیاییم با «جُراتی عاقلانه» و «جسارتی عالمانه»،

هر «ایده بی مبانی» و هر «عقیده غیرعقلانی» را 

از باورها «بزداییم» و جز حقیقت را «نستاییم»!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------------

بُرهه: روزگار،قسمتی از وقت و زمان

نِقمت: کینه کشی، عذاب، عقوبت، رنج و سختی

مخدّر: سست کننده،آنچه اعصاب را سست و بی حس کند

ناس: مردم ،مردمان،آدمی،آدمیان

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۶ ، ۰۷:۱۰
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 878)

 

«تهدیدی ویرانگر» یا «فرصتی بهره ور»؟!

 

 «طوفان و باد» در هر «بام و بامداد»

در هر «دار و دیار» و بر هر «شهر و شهریار» می وزد،

گاه «تُند و ویرانگر» و گاه «کُند و مستمر».

 کسانی را در زندگی می توان «کامیاب» و «شاداب» دانست، 

که در برابر طوفان و  باد «آسیاب بادی» می سازند، نه «دیوار بی اعتمادی». 

خشم طوفان چون «برآشوبد»،دیوارها را «درهم می کوبد»،

اما «پروانه های آسیاب» و «کرانه های خیزاب» را به جنبش درمی آورد.

باد،«نیرویی نوشین» و «جادویی حیات آفرین» است.

هم می تواند «فرصتی بهره ور» باشد و هم «تهدیدی ویرانگر».

این نگاه ماست که می تواند از آن برای «بشر،شر» بسازد،

یا برای «جهان،جان».

بیاییم از «دیدها»،«نُصرت» بسازیم

و از «تهدیدها»،«فُرصت»!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------

 بام: سپیده دم،صبح زود،نزدیک طلوع/ سقف،طرف بیرونی سقف خانه

خیزاب: موج،کوهه آب

نُصرت: پیروزی،یاری

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۶ ، ۰۵:۳۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو 

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 877

 

«هماهنگ با حقیقت» یا «همرنگ با جماعت»؟! 

 

 

 

من آن گاه که «ایده حقیقت» و «پدیده جماعت» را دیدم و شناختم، 

حقیقت را همواره «قشنگ» و «یک رنگ»، 

ولی جماعت را هر لحظه به «رنگی ناهمرنگ» و «نیرنگی رنگارنگ» دیدم؛ 

بنابراین دانستم که برای «گریز از ریایی» و «پرهیز از رسوایی»

باید «هماهنگ با حقیقت» بود، نه «همرنگ با جماعت».   

هر کس بخواهد با جماعت «همرنگ» و «هماهنگ» شود

«راهی دشوار» و «گناهی نکبت بار» در پیش دارد،

زیرا جماعت خود نه «یک رنگ»،که «هزار رنگ» دارد!

«چه سخت است دوران»و «چه شوربخت است انسان»،

آن گاه که «اصالت انسانی» و «رسالت جهانی» خود را وانهد

و «همرنگی با جماعت» و «هماهنگی با جمعیّت» را فراپیش نهد!

  «جماعتی که بانی ساخت» و «جمعیتی که مبانی شناخت» ندارد، 

«مُقلِّدان کور» و «مُرَدَّدانِ بی شعور» را 

از «دارِ دلالت» به «دیارِ ضلالت» رهنمون می شود!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------

 بانی: بناکننده،سازنده،موسس،بنیانگذار

مبانی: جمع مبنا ،پایه ها و بنیان ها

مُرَدَّد: دو دل، سرگردان،دو دله

دار: سرا ،خانه، شهر

دلالت: راهنمایی،راهنمایی به راه راست،بُرهان و دلیل

ضلالت: گمراهی،گمراه شدن

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۶ ، ۰۶:۲۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو 

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 876)

 

«واپسین انقلاب» و «آخرین انتخاب»

 

  من درختی را دیدم «تنها در بیشه» و «رها از ریشه» ،

که نه شاخساران با تنه «پیوندی» داشتند

و نه تنه با ریشه «پایبندی»!

سرنوشت چنین درختی نه تنها «پژمُردن» و «افسُردن» ،

که در نهایت «مُردن» و «جان سپردن» است!

«جنبش های مردُمی» و «خیزش های تهاجُمی»

که صِرفاً بر «پایه قدرت» و «سرمایه سَطوَت» شکل می گیرند،

 نمی توانند «همیشه بپایند» و «بی اندیشه بیاسایند»! 

این «خیزش های کور» و «مبتنی بر شرّ و شور»،

چون «نهالی بی ریشه» و «استدلالی بی اندیشه» هستند.

نهضت هایی می توانند همیشه «پوینده و پیش رونده» و «زنده و بالنده» بمانند،

که شاخسارانشان بر «ریشه های پویا» و «اندیشه های پایا» برویَند.

همان گونه که «خیزاب» در «مُرداب» «نمی آساید»،

«انقلاب» هم با «اِرعاب» «نمی پاید»!

در انقلاب ها،اهدافی «قابل حصول» است که «مُقابلِ اصول» است .

اصول انقلاب باید مبتنی بر «کرامت انسان» و «سلامت وِجدان» باشد.

هر قدرتی که در برابر «آزادی انسان» و «آبادی جهان» بایستد،

در زیر چرخ های «محکم» و «مستحکم» فطرت انسان 

محکوم به «نابودی» و «مردودی» است!

همیشه «واپسین انقلاب» و «آخرین انتخاب»، جنبشی است 

که انسان را به همه «آرمان های مطبوع» و «حقوق مشروع» برساند.

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------

سَطوَت: حمله،قهر و غلبه،ابهت

 مُقابل: برابر با، 

وِجدان: قوای باطنی انسان که به وسیله آن خوب و بد هر چیز را درک می کند

مطبوع: مناسب با طبع انسان،لازمه طبیعت و فطرت بشر

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۶ ، ۰۵:۵۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 874)

 

«نبوغِ ذکر» و «فروغِ فکر»!

 

من «ملت هایی غافل» و «دولت هایی کاهل» را دیدم 

که «تاریخ نگاشته» با انبوهی از «توبیخ انگاشته» بر صفحات ذهن هایشان 

کتابی بود با «سطر هایی ستُرده» و «برگ هایی بادبُرده» ؛ 

بنابراین آنان ناگزیر بودند همه «رویدادهای عبرت انگیز» و «تجربه های خطرآمیز»را

بارها و بارها تکرار کنند و باز هم...

 گاه از «مار عنید نمی ترسند» و گاه از «ریسمان سیاه و سپید می هراسند».

«گمراه های آلوده» بارها «راه های پیموده» را 

 «باز می آزمایند» و دوباره «از آغاز می پیمایند»! 

نه «نبوغی از ذکر» و نه «فروغی از فکر»!

در اینجا «خائبِ بزرگ،ملّت» است و «غائبِ سترگ،عقلانیّت»!

همه می دوند،امّا با «مدیری مُقدَّر» و بر «مداری مدوَّر» !

هر چه «با سبقت بپیمایند» و «بر سرعت بیفزایند» ، 

زودتر به «مکان آغازین» و «نقطه نخستین» می رسند!

همه می روند،امّا به «طرفِ ویرانه » ، نه به سوی «هدف یگانه»!

آن چه «اصالت دارد» و بر نابخردی «دلالت دارد»،

«غافلانه دویدن» است،نه «عاقلانه رسیدن»!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------------------

نبوغ : برآمدن،ظاهرشدن،هوشیاری و ذکاوت

ذکر: یادکردن،بر زبان راندن،یاد،آوازه

ستُرده: تراشیده،پاک کرده،زدوده،محوکرده

عنید: ستیزه کننده ،ناسازگار، مخالف حق

خائب: ناامید،بی بهره،مایوس

مُقَدَّر: آنچه تقدیر شده،نصیب و قسمت،سرنوشت

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۶ ، ۰۶:۳۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

  

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 873)

 

«دعا» یا «ادّعا»؟!

 

«عیار انسانیت» و «معیار اسلامیت»، 

«رفتار و کردار» است، نه «شعر و شعار».


درخت را با «میوه اش» می شناسند نه با «نیوه اش».


آنچه «جهان را جان» می بخشد و «جان را به جنان» می رساند، 

«سروشِ داد» است نه «خروشِ فریاد».


کسی که «شعور را شعر» می داند، از «شعار، عار» ندارد! 

«گُلِ انسانیت» و «سُنبُلِ اسلامیت»،

بر «شاخسار رفتار» می شکفد،نه بر «خارِ گفتار»! 

کسی «رایتِ ریا برمی افرازد»،که به «روایتِ رُویا بپردازد»؛

بنابراین «باورمندان امین» و «ورجاوندان راستین»،

ارزش های انسانی را در اعمال خود «تبلوُر» می بخشند،نه در «تظاهُر»!

اینان «بوریا» را هم به «ریا» نمی آلایند

و «دعا» را به «ادّعا»!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------

نیوه: ناله،افغان،خروش،گریه،نوحه

سروش:فرشته،جبرئیل،یکی از ایزدان در آیین زردشتی

سُنبُل: خوشه،خوشه جو یا گندم،گلی خوشه ای و خوش رنگ از تیره سوسنی ها

بوریا: حصیر،فرشی که از نی شکافته می بافند،فرشی که نماد ساده زیستی است

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۶ ، ۰۶:۵۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو 

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 871

 

 «پَر واداشتن» و «پَروا داشتن»!

 

عشق واقعی چون «دیدن سیمای ارواح» است و «شنیدن صدای اشباح».

خیلی ها از آن «خبری می گویند» و «اثری می جویند»؛

ولی کمتر کسی از آن ها «سیمایی دیده» یا «صدایی شنیده» است.

عشق،«خود دادن» و «خدا دیدن» است،

نه «خود شیفتن» و «خدا را فریفتن»! 

عاشق واقعی کسی است که «جان را می بازد» تا «جانان را بنوازد».

او پروانه ای است که از آتش عشق نه «پر وامی دارد» و نه «پروا دارد»!

این پروانه «از بستر پاک برمی خیزد» و «با خاکستر خاک درمی آمیزد».

بر «موج سوختن» تا «اوج افروختن» بال و پر می گشاید

و از «جان جهان» تا «جنانِ جانان» با پایِ سر می پیماید!

عشق،نه «هَوَس»،که «فریادرس» است،

ولی برای «عاشق راستین» و «فارغ از نفرت و نفرین».

عاشق،«قُقنوسِ دلباخته» است و «اُقیانوسِ گداخته».

اگر او را «بارها بسوزند» و با «خارها بیفروزند»،

باز «دلنواز» و «سرافراز»،

نه از «بستر نرم»،که از «خاکسترِ گرم» برمی خیزد

و در «سرای باقی» با «مینای ساقی» در می آویزد!

خوشا آنان که در این «سرای فانی» ، «لقای آنی» را درمی یابند

و با «سرنوشت عاشقانه» به سوی «بهشت جاودانه» می شتابند!

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------

اشباح: جمع شَبَح)،کالبد،سیاهی جسم که از دور به نظر آید

خود شیفتن: آشفتن،سرگشته خود شدن،خود را فریب دادن

پَر وادارد: بال و پر را بازدارد

پَروا دارد: می ترسد،ترس دارد

جنان: جمع جنّت،بهشت

دلنواز:دلارام،دلپذیر،دلجو،نوازش دهنده

درمی آویزد: می پیوندد

لقا: دیدار (در فارسی به معنی روی و چهره هم می گویند)

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۶ ، ۰۵:۵۰
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو 

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 870)


〰〰〰〰〰〰〰〰〰
«خسته خاکستر»یا «دسته تبر»؟!

انسان ها چون «درختان جنگل»اند ،ولی با «حیاتی لَم یَزَل». 

انسان ها «می میرند» و درختان نیز «فناپذیرند»!

درختان را «می بُرّند» و انسان ها را به دیار دیگر «می بَرَند»!

اینان با «بُرش» و آنان با «میرش»!

چوب درختان گاه «عصایی پشتیبان» می شوند و چون «عیسایی مهربان»

خود، «شکست را می پذیرند»،ولی از «ناتوانان دست می گیرند» .

و برخی دیگر به جای گرفتن «دست بشر»،«دسته تبر» می شوند

و با کمک «تیغه سخت»،«ریشه درخت» را برمی آورند!

بعضی نیز «مرعوبِ عفریت» شده، «چوبِ کبریت» می شوند

و «بوستان را به آتش می کَشَند» و «دوستان را از عَطَش می کُشَند».

برخی نیز «تختِ تکیه گاه» می شوند و «تخته سیاه».

آن به پیران،«آسایش» می دهد و این به نونهالان،«آموزش»

ما نه «سختیم» و نه کم از «درختیم».

بیاییم اگر «کبریت» هم شدیم،«عفریت» نباشیم!

خود «در نار بسوزیم» ،ولی «نور بیفروزیم»!

اگر عصا شدیم،در برابر «طغیان ،عصای عصیان» شویم ،

ولی در برابر «شایان،عیسای شایگان».

 بیاییم به جای «تخت شاه»،«تخته سیاه» شویم

تا معلمان،مشقِ «سیمینه ماه» را بر «سینه سیاهِ» ما بنگارند

و «جذرِ ریشه» و «بذرِ اندیشه» را در آن بکارند! 

اگر باغبان «پیکرمان را بسوزد» و «اخگرمان را بیفروزد»،

  «خسته خاکستر»می شویم،ولی «دسته تبر»نمی شویم!

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------------------

لَم یَزَل: بی زوال، پاینده، جاودان

مرعوب: ترسیده،ترسانیده شده

عفریت: خبیث،موجود زشت و پلید،دیو،غول 

شایان: شایسته،سزاوار،لایق،درخور

شایگان: شایسته و سزاوار،لایق،درخور،هر چیز خوب و پسندیده و گرانمایه

جذر: بیخ،ریشه،اصل

اخگر: آتش،پاره آتش،تکه هیزم یا زغال افروخته 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۶ ، ۰۵:۳۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 869)

 

 «پایدار» تا «پایِ دار»!

 

در شهر ما «خروس را سر می بُرند»، ولی با «اُختاپوس به سر می بَرَند»،

زیرا «خروسِ دادخواه» در هر «پگاه»

با خروشِ خود «دادِ بیداری» و «فریادِ هشیاری» سر می دهد، 

ولی اُختاپوس، مردم را «درگیرِ خواب» و «اسیرِ سراب» می خواهد. 

بسی «بیدارگران قرون» ، «بی منبر و بی تریبون» کوشیده اند، 

از هر «یاد»،«فریاد» بسازند،

تا «خفتگان را بیدار» و «آشفتگان را هُشیار» کنند

و چه بسیار تا «پایِ دار»،«پایدار» مانده اند، 

ولی «اُختاپوس های ترسو» و «دقیانوس های زورگو» کوشیده اند،

با «دستان تکراری» ،این «داستان پایداری» را درهم شکنند!

بیاییم نگذاریم «حنجرهای فریاد» را با «خنجرهای بیداد» خاموش کنند

و «خروس های بیدارگر» را در پای «دقیانوس های بیدادگر» قربانی سازند!

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------------------

اُختاپوس: جانور دریایی قوی جُثّه و خطرناک که چنگال های دراز دارد

دستان: مکر و حیله،تزویر

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۶ ، ۰۶:۴۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 868)

 

«دیوانه» یا «از خود بیگانه»؟! 

 

«سخت ترین گونه» و «شوربخت ترین نمونه» از خودبیگانگی 

نه «نسخِ شخصیّت»،که «مسخِ هویّت»است.

مسخ نه تنها«صفات»،که «ذات» انسان را دگرگونه می کند؛

مسخ، انسان را چنان «دگرگونه» و «وارونه» می کند، 

که نه تنها «دیگران» حتی «خودِ انسان»  نیز 

خود را «نمی شناسد» و از خود «می هراسد».

بازگشت به «خویشتنِ خویش» و «ایمِن از تشویش»،

«جهادی جانکاه» و «استعدادی خودآگاه» می طلبد.

انسانی که «میل به مال را شَرَف» و «نِیل به آمال را هَدَف» می پندارد،

نه «دیوانه»،که «از خود بیگانه» است.

چنین انسانی «رنگ باخته» و «فرهنگ نشناخته»،

«نه کیش را باور دارد» و «نه خویش را بارور می پندارد».

«درونی خالی» دارد و «اندرونی خیالی»!

بیاییم در «بوستان بشریت» و در جمعِ «دوستانِ انسانیت»،

از «ریشه بروییم» و «راه اندیشه بپوییم»!

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------------

نسخ : باطل کردن،ردکردن،برگرداندن چیزی

مسخ: تغییردادن،زشت کردن،اشتباه کردن

ایمِن: رستگار،در امان و بی خوف،آسوده خاطر 

آمال: آرزوها،(جمعِ اَمَل-در اینجا یعنی آرزوهای پوچ و خیالی)

کیش : دین،آیین،مذهب

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۶ ، ۰۶:۲۸
سید علیرضا شفیعی مطهر