سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۳۵ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است

 هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 785

 

«یافتن نهفته ها» و «دریافتن نگفته ها»!

من خود عمری «بیانی گویا» و «بنانی نویسا» دارم؛ 

امّا یقین دارم که به گاه «ریزش برگ» و «انگیزش مرگ» ، 

سرانجام آنچه نه تنها برای «دوستان باهَدَف»،

که حتّی برای «فرزندانِ خَلَف» به میراث خواهم گذاشت، 

نه «انبوه گفته ها»،که «اندوه ناگفته ها» خواهد بود.

 زیرا نه زبانی برای «گُفتن» هست و نه گوشی برای «شنُفتن»!

گفته ها را همه «می فهمند»،ولی برای ناگفته ها همه در «وَهم اند»!

گفته ها را نگفته هم همه «می دانند»،

ولی ناگفته ها را اگر بگویی هم «نمی شنوند»! 

گوینده برای گفته هایش همه را «سراپا گوش» و «پای تا سر هوش» می بیند؛

ولی برای «نهفته ها» و «ناگفته ها» 

نه «گوشی شایسته» می یابد و نه «هوشی بایسته»!

با همه این ها قدر و ارزش هر «دانشور فکور» و «پژوهشگر باشعور» 

به میزان «حرف هایی است که برای نگفتن اندوخته» 

و «شگرف هایی که برای نهفتن آموخته»!

...و جز خدا کسی نمی داند که برخی «سینه ها» چه «گنجینه ها» 

«داشته اند» و بر روی هم «انباشته اند»

و با خود به «گور» می برند و به دست «مار و مور» می سپارند!

 بیاییم «نهفته ها را بیابیم» و «نگفته ها را دریابیم»!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------

 بنان: انگشتان، سرانگشتان،دست

خَلَف: فرزند،فرزند خوب و صالح،جانشین

وَهم: پندار، خیال، تصور

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۶ ، ۰۷:۲۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

 هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 784)

 

«شمع های فروزان»و«خورشید درخشان»

 هر «پگاه» با فرارسیدن «بامگاه»

و طلوع «فرِّ فروزان مهر» بر «سینه سپهر»،

ما معمولا «فروغ خورشید را کارساز» 

و خود را از همه «چراغ ها بی نیاز» می پنداریم، 

بنابراین همه چراغ ها را «خاموش» و روشنایی شان را «فراموش» می کنیم. 

چون شب فرا می رسد ،می فهمیم در «شب دیجور» و در «قحطی و غربت نور»، 

کورسوی «شمعی افروخته» می تواند در دل تاریکی ها «بدرخشد»

و «دل های سوخته» را «نور بخشد» .

  بنابراین بیاییم حتّی در حضور «خورشید درخشان» نیز  

حُرمتِ «شمع های فروزان» را «پاس داریم»

و روشنگریشان را «سپاس گزاریم».

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------------

بامگاه: بامدادان،هنگام بامداد

فرّ: فره، شان و شوکت، شکوه، زیبایی، برازندگی ،پرتو، فروغ

دیجور: تاریک،تیره،سیاه

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۶ ، ۰۵:۵۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

پاسداشت مشارکت مردم در امور 


مردمان در یک حکومت زمانی به درستی از حقوقشان بهره می یابند که امکان مشارکتشان  به طور واقعی فراهم باشد و بتوانند در تصمیم گیری ها و اداره حکومت نقش داشته باشند و در نحوه کار زمامداران نظارت کنند و نظر دهند و نظرشان مورد توجه قرار گیرد.

امیر مومنان علی(ع) بر این بود که همگان  در حکومت مشارکت کنند و نقش داشته باشند،چنان که فرموده است:

« لیس امرُو - و ان عظمت فی الحق منزله، و تقدمت فی الدین فضیله - بفوق ان یعان علی ما حمله الله من حقه . و لا امرو - و ان صغرته النفوس،و افتحمته العیون - بدون ان یعین علی ذلک او یعان علیه.»(الغارات ،خطبه 216)

هیچ کس - هر چند جایگاهش در حق بسی بزرگ بُوَد و برتری او در دین بسی پیشتر از دیگران باشد- بالاتر از آن نیست که در گزاردن حقّی که خداوند بر عهده او گذاشته است،از یاری دیگران بی نیاز باشد .

و هیچ کس - هر چند مردمان او را کوچک شمارند و در دیده آنان بی مقدار به حساب آید - خُردتر از آن نیست که نتواند دیگران را در گزاردن حق یاری دهد یا نخواهد که بر انجام دادن وظیفه او را یاری دهند.

زمینه سازی برای مشارکت همگانی در حکومت ،پاسداشت کرامت مردمان است. امیر مومنان علی(ع) این مشارکت را تا آن جا می داند که هیچ کس محروم نگردد و هیچ کس خود را بی نیاز از آن نخواند. امام (ع) در این جهت راه را بر همگان گشود تا هر کس به تناسب توان خود،مشارکت نماید و از مردمان خواست تا از مشارکت در امور،حق خواهی ،نظردهی و  دادخواهی خودداری نکنند:

« فلاتکُفّوا عن مَقالَه بحقّ،اَو مَشورَه بِعَدل.»

بنابراین از گفتاری، به حق یا رای زدنی به دادگری بازنایستید.

(رخساره خورشید،صص634-635،دکتر دلشاد تهرانی،مصطفی،1391،انتشارت دریا،تهران)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۶ ، ۱۰:۰۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

 هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد783

 

«راه پیروزی»و«شاهراه بهروزی»


 «واژه مُحال» و «اندیشه انفِعال»  

تنها در «فرهنگِ دیوانگان» و «قاموسِ ابلهان» دیده می شود.

برای انسان «خردپیشه» و «اهلِ اندیشه» 

نه «شکست» وجود دارد و نه «بُن بَست».

او «از شکست ها درس می آموزد» 

و «از گشودن بن بست ها تجربه می اندوزد».

او پس از هر «افتادن برمی خیزد»

و با هر گونه «وادادن می ستیزد»؛

«انقیاد نمی شناسد» و از «انتقاد نمی هراسد».

تنها اینان هستند که «راه پیروزی را می یابند»

و به سوی «شاهراه بهروزی می شتابند».

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------

 مُحال:  غیرممکن،ناشدنی،ناشو

انفعال: شرمندگی،از چیزی یا امری شرمنده شدن

قاموس:  کتاب لغت

وادادن: ول کردن،شل شدن

انقیاد: خوار و رام شدن،گردن نهادن،مطیع شدن،فرمانبرداری

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۶ ، ۰۷:۴۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

 هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

  #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 782

 

«نقاب نهانی»یا «قاب جاودانی»؟!

 

 «چهره های ماندگار» و «سخنان خردمدار» را 

نه در «نقاب نهانی»،که در «قاب جاودانی» می گذارند.

 هیچ قابی خالی از «تصاویرِ جاودانه» یا «جملات حکیمانه» نیست؛ 

بنابراین برای «پایداری» و «ماندگاری»، 

باید «حرفی برای گفتن» یا «استعدادی برای شکفتن» داشت.

 در جهان هستی از «پگاهِ خیز» تا «شامگاهِ رستاخیز»

از همه «رفتارهای بشر» و «گفتارهای خیر و شر»،

آن هایی «ماندگاری را می پایند»،که «حقمِداری را می شایَند» .

از «آثار انسانی» و «افکار آسمانی»

آن چه که برای بشریت «سودی ژرف» یا «رهنمودی شگرف» در بردارد ،

از «اندوهِ میرایی می رهد» و به «شکوهِ مانایی می رسد».

 

#شفیعی_مطهر

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۶ ، ۰۶:۱۶
سید علیرضا شفیعی مطهر


هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد781)


«سکّه محبّت» و «سبیکه مودّت»


 محبّت «سکّه ای زرّین» است و «تکّه ای از نگین»


 که آن را در «قُلّکِ دل می اندوزند»


و چون بخواهند آن را به درآورند، این «محکِ مُشتعِل را می سوزند» ،


  «سکّه محبّت» و «سبیکه مودّت» را


نمی توان به درآورد مگر با «شکستن دل» و «گسستن سلاسل» .


بنابراین«اکسیرِ محبّت» را «اسیرِ رذیلت»» نکنیم.


«دل بستن،سهل» است و «دل شکستن،جهل»!


 بدرود ،تا درودی دیگر و سرودی دیگر


#شفیعی_مطهر


 —-------------------------------


محک: سنگی که طلا و نقره را به آن می مالند و عیار آن ها آزمایش می کنند


مشتعل: آتش برافروخته، شعله ور، زبانه کش


سبیکه: نقره گداخته، شمش سیم یا زر


سلاسل:(جمع سلسله)،زنجیرها،حلقه های به هم پیوسته


 


کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر


 https://t.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۶ ، ۰۷:۲۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 780

 

 «امیران قُلدُر»یا«اسیرانِ تکبُّر»؟!

 من بسیاری از «خودکامگانِ ستمکار» و فرمانرویان قُدرتمِدار» را دیدم،

«ایستاده بر اوجِ قدرت» و «نشسته بر موجِ شوکت»؛ 

امّا با «خشمی گران» و «چشمی نگران»،

زیرا پیوسته «حُبابی لرزان» و «سرابی نهان» 

«بر جانش می تازد» و «روانش را می گدازد».

هیچ خودکامه ای «بر سریرِ تکبُّر»نمی نشیند

و «شمشیرِ تجبُّر» برنمی کشد،

مگر این که «احساسِ ذلّت» و «هراسِ رذالت»

درونش را «می آزارد» و شخصیّتش را «پَست می انگارد»!

بنابراین «امیرانِ قُلدُر» و «اسیرانِ تکبُّر»،

«بسی ذلیل»اند و «بسیار علیل»!

چه زیبا فرمود آن «پدرامِ لایق»،«امامِ صادق(ع)»:

ما من رَجُلٍ تَکبّرَ أَو تَجبَّرَ الّا لذلَّةٍ یَجدُها فی نَفسِهِ؛

هیچ مردی نیست که تکبُّر بورزد یا خود را بزرگ بشمارد ،مگر به خاطر ذلّتی که در نفس خود می یابد.

(وسایل الشیعه ج 15 ، ص 380 ، ح20801)

#شفیعی_مطهر

 ------------------------------------

تجبُّر: نیرو و قدرت خود را به رخ کشیدن،ستم کردن،کسی را به زور به کاری واداشتن

رذالت: فرومایگی،پستی،ناکسی

قُلدُر: زورگو،گردن کُلُفت،خودسر

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۶ ، ۰۶:۵۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 779

 

«نردبانِ قدرت» و «پلّکانِ شوکت»

 برآمدن بر فرازِ «قُللِ رفیع» و «مَحلِّ منیع» 

«بسی ترسناک» و «بسیار وحشتناک» است؛

امّا خطرِ واقعی ،نه «ارتفاعِ بلند»،که «سقوطِ دردمند» است.

 «صعود» لزوما «سقوط» در پی ندارد؛

ولی همه سقوط کنندگان کسانی هستند،

که نخست «راهِ صعود را پیموده اند»، 

  سپس به درّه خطر «سقوط نموده اند»!

بنابراین همه کسانی که «مغرورانه» و «مستانه» 

از «نردبانِ قدرت» و «پلّکانِ شوکت»بالا می روند،

«گوشِ استماع را بگشایند» و «خروشِ ارتفاع را بِپایند»! 

زیرا هر که بر فرازِ «اریکه ریاست» و «باریکه سیاست»

 «بالاتر نشست»،«استخوانش سخت تر خواهد شکست»! 

چه زیبا می سراید این سراینده مانا،حضرت مولانا:

نردبانِ خلق این ما و منی اسـت        

عاقبت زین نردبان افتادنی است


           هر که بالاتر رود ابله تراست       

کاستخوان او بَتَر خواهد شکست 

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------

منیع: استوار و بلند، جای بلند و سخت

استماع: شنیدن،نیوشیدن،گوش فرادادن

خروش: بانگ و فریاد از روی خشم و قهر،شور و غوغا

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۶ ، ۰۶:۲۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

یک شعر و یک خاطره 

 

زمانی که کلاس ششم ابتدایی بودم،شعری «در وصف خورشید»سرودم. خیلی دلم می خواست شعرم در جایی چاپ شود. هر دانش آموز بنا به اقتضای سن نوجوانی دلش می خواهد خودشکوفایی را تجربه کند و به خاطر توانمندی های خود ستایش شود. 

در آن روزها در کاشان نشریه ای به نام «شفق کاشان»به صورت هفته نامه یا ماهنامه(درست به خاطر ندارم)منتشر می شد. این نشریه ستونی به نام «دانش آموزان ما» داشت. مسئول این ستون استاد علی شریف بودند. 

من این شعر را به وسیله پست برای دفتر این نشریه فرستادم.چون شعر دارای نواقص و ناپختگی های دوران کودکی من بود، خیلی امید چاپ آن را نداشتم. اما در شماره بعدی این نشریه و در ستون دانش آموزان ما،من ناباورانه شعر اصلاح شده خود را دیدم. این شعر با نام خود من چاپ شده بود؛ در حالی که استاد شریف همه عیب های آن تصحیح کرده بودند.

متن این شعر دوران کودکی چنین است:

 

سحر چون موکب خورشید پیدا گشت در خاور

درخشان شد چو دریای گهر بنمود بحر و بر

نمایان گشت چون این زورق اندر مشرق عالم

ز نورش شد منوّر کوهسار و دشت سرتاسر

تو گویی شد جهان زرّین طلایی چون گل زردی

چنان آراست اندر گُلسِتان گل ها به صد زیور

نسیم صبح چون باد صبا از روی گل بگذشت

وزید از باغ و بستان بر فلک با عنبر و اذفر

نوای بلبلان از سر گرفت و ناله مرغان

به پرواز اندرآوردند سوی گلسِتان از سر

تو گویی آسمان دریاست از آبی و بر رویش

به گردان است این زورق چو مرغان می زند پرپر

بتابید و چو مینا گشته گردان گشت بر گردون

به یک ساعت منوُر کرد دور گنبد اخضر

چو آهنگ میان روز از سر گلدسته ها آمد

ز مشرق سوی مغرب شد به امر خالق داور

چو شد بر عرصه اسما گهر بارید و نار افروخت

جهان را چون گل سرخی نمود از لاله و عنبر

همی رفت از بَرِ گردون و سوی مغرب اندر شد

گهی تابان و گه مخفی به زیر ابر در منظر

چو شد پنهان به زیر کوه شد عالم چنان تاری

که گویی کوه ناپیدا و عالم گشت چون چنبر

پدید آورد اندر آسمان بس اختران روشن

که گفتی سر بر آورده است خورشید جهان از سر

چه خوش گفتی «شفیعی» وصف خورشید جهان آرا

که شعرت هست خوش تر از عبیر و شهد و هم شکّر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۶ ، ۱۸:۱۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 778

 

«دیدن گزینه ها» و «گزیدن بهینه ها»!

 

«برترین میراث» و «بهترین تُراث» برای فرزندان

نه «مال و منال»،که «فرهنگِ کمال» است.

و بدترین «ماتَرَک» و «مسلک» از نیاکان برای فرزندان،

انتقال «زباله های افکار» و «نواله های پندار» است.

«نظرهای نادرست» و «باورهای سُست»،

«بویی سموم» و «جویی مسموم» است،

که علاوه بر «عصر های پیشین»،«نسل های پسین» را نیز 

«می آلاید» و خردشان را «می فرساید»!

باید به فرزندان «بازه دیدن» و «اجازه اندیشیدن» داد.

آیندگان باید خود همه «گزینه ها را ببینند»

تا بتوانند «بهینه ها را برگزینند»!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------------------

تُراث: میراث،ارثیه،ارث بردن

مسلک: راه،روش،طریقه

نواله: لقمه،توشه،گلوله خمیر

سموم: باد زهرآگین،باد خفقان آور

فرسودن: ساییدن،کهنه کردن،پوسیده کردن ،کهنه شدن،ناتوان شدن

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۶ ، ۰۶:۴۴
سید علیرضا شفیعی مطهر