سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۲۸ مطلب در فروردين ۱۳۹۷ ثبت شده است

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 897)

 

 «قابلِ تحلیل»،نه «عاملِ تحمیل»!

 

   من زنده به گورکردن دختران را دیدم، 

نه در عهد «جاهلیت سیاه» ،که در عصر «مدرنیت رفاه»؛ 

و نه «به خاک سپردن پیکرهایشان» ، که «در مغاک فشردن باورهایشان». 

آن، «جسمِ دون» را می پژمُرَد و این، «جانِ همایون» را، 

آن، یک بار «جان را می ستاند» و «تن را می میراند» 

و این، روزی صد بار «روح را می فشارَد» و «روان را می آزارَد».

 «باورهای بنیادین» و «نظرهای نمادین»،

گُل هایی هستند که تنها در «فضای آزادی» و «هوای نقّادی» می شکفند. 

گل هایی که با «نسیمِ مُشگین» و «شمیمِ عطرآگین» خود،

مشامِ جان را می آگنند و «جان» را به «جانان» می رسانند.

باورها نه «زوری»،که «ضروری» اند،

ولی باور باید برای «باورپذیر» و «اهلِ تدبیر»،

«قابلِ تحلیل» باشد،نه «عاملِ تحمیل»!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۷ ، ۰۶:۴۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 896)

 

«ریشه های بنیادین» و «اندیشه های نمادین»

 

 من درخت را دیدم با «شاخسارانِ عیان» و «ریشه هایِ پنهان».

همه در سایه سار شاخساران آن «می آسایند» و میوه هایش را «می ستایند» ؛ 

اما تلاش سبز «ریشه ها» را در طراوت بخشی به «بیشه ها»نمی نگرند؛

در حالی که درخت با قطع «شاخساران» رو به «آسمان»، 

همچنان «امیدوارانه می رویَد» و «پایدارانه می بالَد»؛ 

امّا با جدایی از ریشه ها «می پژمُرَد» و «می میرد».  

 بنابراین همواره باید نقش «ریشه ها را بنیادین» 

و طرح «اندیشه ها را نمادین» بدانیم.

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------

 بُنیادین: ریشه ای،اصلی،پایه ای

نمادین: سمبلیک،نمایندگی،دارای نمود

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۷ ، ۰۸:۵۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 895)

 

«خواصِّ جیره خوار» و «عوامِ ساده انگار»!

 

  ستون های «سُلطه بیداد» و «سَلطنتِ استبداد»،  

بر گُرده دو گروه «استوار» و «پایدار»است : 

«عوامِ ساده انگار» و «خواصِّ جیره خوار». 

«دل آگاهان روشنگر» و «دردآشنایان دانشور»، 

باید «بیشترین کنگاش» و «برترین تلاش» را 

در آگاهی بخشی به «توده های عوام» مصروف دارند تا «خواصِّ عالی مقام»؛ 

زیرا «خُفتگانِ غافل» را زودتر می توان بیدار کرد تا «خُفته نمایان لایعقل» را.  

اینان «خواب» اند و آنان،«خراب»!

اینان «اسیرِ حصار»اند و آنان،«امیرِ انحصار»!

اینان «در زنجیر استضعاف،گرفتار»اند و آنان «بر اریکه اشراف،برخوردار»!

تا اینان «بارکَشَند»،آنان نیز از اینان،«کار می کَشَند»! 

اینان اند که باید «آگاهانه برخیزند» و با بیداد و استبداد «مردانه بستیزند»!

بنابراین باید در هر «پگاهی درخشید» و به اینان «آگاهی بخشید»!

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------

کنگاش : شور،مشورت 

لایَعقل: بی عقل،بی خرد

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۷ ، ۰۷:۵۰
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 894)

 

 «هُنر» یا «گُهر»؟!

 

  من  آن گاه «سایه» را با «همسایه» متفاوت دیدم، 

که «هنر، چشمک» زد و «باور،مِحَک».  

«هنر» برتر از «گُهر» است؛

این «نان» دارد و آن،«جان»!

«هنر زیبا» است و «گهر،فریبا».

هنر به انسان «بینشی ژرف» و «آفرینشی شگرف» می بخشد. 

هنرمند،«زبانِ برگ» را می فهمد و «بیانِ گلبرگ» را می شنود.

همه «مو» را می بینند و او «پیچشِ مو»را.

همه «ابرو» را می نگرند و او «اشارت های ابرو» را!

هنرمند،«بُرجی از آمال» دارد و «مُرغی از خیال»!

آن گاه که «مرغ خیال» از «برج آمال» پر می گیرد،

نه تنها «کیهانِ رَخشان»،که «کهکشان بی کران» را دربرمی گیرد!

«نادیده ها را می بیند» و «ناشنیده ها را می شنود».

با «مهر» با «زبان سپهر» سخن می گوید و با «چشمه» با «بیان کرشمه»! 

برای «رود»،«سرود» «می سراید» و به هر «فراز»،«فرود» را «می افزاید»!

«ارزش ها را می ستاید» و «لغزش ها را می زداید»!

«بهار» در «مِهار» اوست و «پاییز» در «مِهمیز»او!

«واژه ها در زنجیرِ او» هستند و «تیراژه ها در تسخیرِ او»!

او بر «مُلکِ سخن، فرمان می راند» و بر «مُلکتِ اهریمن،حِرمان می نشاند».

زینهار که این «بیان» برای «نان» «ستمگر را بستاید»          

و این «قلم» برای «درم» «تاجور را بسراید»!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------

مِحَک:سنگی که طلا و نقره را به آن می مالند و عیار آن ها را می آزمایند

 کیهان:جهان،روزگار،دنیا،مجموع سیارات منظومه شمسی

کهکشان:خط سفید ابرمانندی که از کیلیون ها ستاره تشکیل شده و شبیه جاده دیده می شود

مِهار: افسار،زمام،چوب کوچکی که در پرّه بینی شتر جامی دهند و ریسمان به آن می بندند

مِهمیز: آلت فلزی که هنگام سواری بر پاشنه چکمه می بندند و به وسیله آن اسب را به حرکت و جست و خیز درمی آورند

تیراژه: رنگین کمان

حِرمان: نومیدی،بی بهره ماندن،بی روزی کردن

مُلکت: سلطنت،پادشاهی

دِرم: دِرهم،مسکوک نقره،پول نقد،واحد پول از اوایل اسلام تا دوره مغول

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۷ ، ۰۷:۱۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

  

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 893)

 

«وَهمِ سُست» یا «فهمِ دُرُست»؟!

 

من برخی «بدکیشان» و «کژاندیشان» را دیدم

که چون دنیای واقعیت ها را «وارونه می بینند»،

بنابراین نظام فکری خود را «واژگونه برمی گزینند» .   

از «مغزِ خامِ بکری» هرگز «نغزِ نظامِ فکری» برنمی خیزد. 

هر انسان بر پایه واردات ذهنی خود «داوری» می کند و آن را «دادوری» می پندارد.

کسی که در درکِ «حقایقِ روز» و «دقایقِ مرموز» «درمی ماند»،

قطعاً «وَهمِ سُست» را به جای «فهمِ دُرُست» «می نشاند». 

«شهریاران خودکامه» در «شهر بی برنامه»،

به گونه ای «خبر می سازند» و برای شهروندان «نظر می پردازند»،

که هر چه بیشتر پایه های«سُلطه خود را تحمیل» 

و «سلطنت خویش را تَاویل»کنند.

این «شهروندان فکور» و «ورجاوندان باشعور» هستند،

که باید بر «تنوُّع منابع خبری» و «تکثُّرِ مبادی نظری»خویش بیفزایند

تا بهتر بتوانند «سُستیِ خبر» را با «دُرُستی نظر» دریابند!

انسان آن گاه از «داوریِ سُست» می رَهَد،که به «دادوری دُرُست» برسد. 

انسان از راه «تضارُبِ آرا» به «تقارُبِ باورها» می رسد.

 «انسانِ خردپیشه» هر گز نسبت به یک «اندیشه» تعصُّب نمی ورزد،

بلکه همه «اخبار گونه گون» و «افکارِ گوناگون» را به هم می آمیزد

و از این «آمیزش» به «آموزش» می رسد.

و این گونه حقایق برای «انسان های آزاده»،«زاده» می شود!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------

 وَهم: پندار،گمان،تصور،خیال

 بِکر: تازه و دست نخورده

نغز: خوب،لطیف،خوش

تَاویل: تعبیر و تفسیر باطن کلام،گردانیدن کلام و بر خلاف ظاهر معنی کردن

تضارُبِ آراء: برخورد اندیشه ها و افکار

تقارُب باورها: نزدیک کردن عقاید

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۷ ، ۰۷:۳۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو 

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 892

 

 «شمعِ زرتار» در «شبِ تار»


من تندیس «جان هاروارد» را «بدونِ گارد»دیدم .

او در مَرئی و مَنظرِ «اندیشمندانِ دانش پژوه» و «دانشورانِ نستوه»، 

چون «خورشیدی فروزان» در «ثروتمندترین دانشگاه جهان» ، 

هنوز «مُنوَّر» و «جلوه گر» است.

او کسی بود که نزدیک به «چهار سده پیش» با «تلاشِ خویش» در آمریکا، 

در قلب «شبِ تار»، «شمعی زرتار» برافروخت ،

که هنوز چون «مهرِ آذرنگ» بر «سپهرِ فرهنگ» «می درخشد» 

و «جویندگان نور» و «پویندگان راه شعور»را «سُرور می بخشد».   

تنها انسانی «جاودانه می پاید»،

که راه خدمت به انسان ها را «خالصانه می پوید».

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------

 زرتار: تارِ زر،زری،پارچه زردوزی شده

مرئی : منظر،دیدار

آذرنگ: آذرگون،آتش رنگ،روشن،فروغ

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۷ ، ۰۷:۵۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

  

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 891)

 

هر چه «نپاید» ،دلبستگی را «نشاید»!


 من در «کناره رویا» و «کرانه دریا» 

حُباب هایی را دیدم به «بزرگی اندوه» و به حجم «غم های انبوه» . 

ولی «زمینی نگَشت» و «زمانی نگذَشت»، 

  که «نسیمی نرم» و «شمیمی گرم» وزید 

و آن «باب های رها» و «حُباب های هوا» را میراند.

بنابراین دانستم که در زندگی بشر نه «غم و اندوه» ماندگار است 

و نه «شادی های انبوه».  

نه «شادی های زمان می شاید» و نه «آبادی های زمین می پاید». 

بنابراین دنیا نه «بایسته وابستگی» است و نه «شایسته دلبستگی» .

«سعدی فرزانه» و «شاعر جاودانه»

چه زیبا «گُفت» و دُرِّ این سخن را «سُفت»که:

«هر چه نپاید ،دلبستگی را نشاید»!

دلبستگی ها چون«حُباب،خالی» اند و چون «سراب،خیالی»!

نه «سراب،آب» دارد و نه «حُباب،باب»!

دل را باید به خدایی «بست» که بتوان از همه «رَست».

در تنهایی ها خدا «هر دم،همدم» است و در هر «راه»،«همراه»!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------

می شاید: شایسته ماندگاری است

 باب: در،درِخانه،دروازه

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۷ ، ۰۷:۵۳
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 890)

 

«طوفانِ های و هو» یا«زبانِ گفت و گو»؟!

 

 من «سگِ پرشور» و «گربه بی شعور»را دیدم 

که با «تغییر در کُنش» و «تاثیر در واکُنش»، 

«نقطه پایانی» بر «دشمنی طولانی» خود گذاشته 

و به جای «نیستی همدیگر»،«همزیستی با یکدیگر» را برگزیدند.

  اینان ثابت کردند که با «دگرگونی در باورها» و «گونه گونی در نظرها»، 

می توان نه تنها در «جهان هستی»،که در «راژمانِ اَلَستی»، 

«تحوُّل آفرید» و «تعامُل پرورید».   

«کینه های بیخی» و «دشمنی های تاریخی»، 

چه در میان «نِحَلِ انسان» یا در «مِلَلِ جهان»،

آیا نمی تواند با «انسان ارزی» و «خردورزی»

به راه حل هایی «عادلانه» و «عاقلانه» بینجامد؟

آیا «انسان های عصرِ اَتُم» در «هزاره سوُّم »

نمی توانند به جای «طوفانِ های و هو»،«زبانِ گفت و گو» بگشایند

و به جای «لوله تفنگ» و «گلوله خدنگ»،

با «زبان استدلال»،«مسائل گذشته و حال» را حل کنند؟!

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------------------------- 

 های و هو: هیاهو، شور و غوغا ،صداهای درهم و برهم

راژمان : دستگاه،سیستم

اَلَست: روز ازل،اول آفرینش(راژمانِ اَلَستی: نظامِ آفرینش)

بیخ: بن،ریشه،اصل

نِحَل: مذهب ها،دیانت ها(جمع نحله)

انسان ارزی: کرامت انسان،انسان محوری،اصالت انسان

خَدَنگ: تیر راست،تیری که از چون درخت خدنگ بسازند

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۷ ، ۰۷:۲۹
سید علیرضا شفیعی مطهر