سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۲۶ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۸ ثبت شده است


هر پگاه نو با یک نگاه نو


#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1247


«شعار» یا  «شعور»؟!


شهریاری که «از نقدِ قُدرت می پریشد»،«به نُدرت می اندیشد»!

از «اندیشیدن می ترسد» و از «اندیشمندان می هراسد». 

او با «شعور، بیگانه» است و با «شعار،یگانه»

و برای «گشودن هر دَرِ بسته» و «پیمودن هر پُلِ شکسته»،

به جای «کلیدِ حصار» فقط «شعر و شعار» دارد!

آنان که «گفتاری راست» و «رفتاری بی کم و کاست» دارند،

از «شعار»،«عار» دارند و در هر «کار»،«ابتکار».

ولی کسانی که «گفتاری فریبنده» و «رفتاری نازیبنده» دارند،

 از «شعور»،«عور» اند و هر «فکور» را «کور» می خواهند!

تا «شعار با شعور درنیامیزد» نمی تواند «شَرار با شُرور بستیزد»!

«بُردِ شعار» بدونِ «کاربُردِ شعور»،

نه «کارایی» دارد و نه «شکوفایی»!


#شفیعی_مطهر

---------------------------------

نُدرت: کمی،کمیابی،آن چه گاهی پیدا می شود

عور: لُخت و برهنه

شَرار: شرر،جرقّه،آن چه از آتش به هوا بپرد

شُرور:بدکاران،جمع شرّ

بُرد: تیررس و مسافتی که گلوله پس از شلیک از تفنگ طی می کند


کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۷:۴۵
سید علیرضا شفیعی مطهر


هر پگاه نو با یک نگاه نو


#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1246


«پنج انگُشت» یا «یک مُشت»؟!


انگشتانِ هر «دست»،نمادِ «یکدست» بودن است.

انگشتان با وجود «تفاوُت» هیچ یک «بُت» نمی شوند.

«یکی کوتاه و یکی بلند» و «یکی ناتوان و یکی نیرومند»!

نه «بر هم می خروشند» و نه «به هم فخر می فروشند»!

هیچ یک نه «احساسِ حقارت» می کنند و نه «ابلاسِ اسارت»!

هیچ یک نه «بنده»اند و نه «شرمنده».

هیچ انگشت نه «بیکاری» دارد و ونه «بیگاری»! 

به گاهِ «کار» همه «همکار»اند و به گاهِ «استراحت» همه «راحت»اند.

در این جا اگر «مُجانِسَت» نیست،«مُوانِسَت»هست. 

هیچ دو انگشت نه «بر هم سَروَر»اند و نه «با هم برابر» !

هر یک «به جای خود» و «برای خود»،«کاری ویژه» و «ابتکاری آویژه»دارند.

 به گاهِ لزوم همه با «هماوایی» و با «گردهمایی»

هر «پنج انگُشت» ، «یک مُشت»می شوند

و هر «گرۀ کوری را می گشایند» و هر «گریوۀ دوری را می پیمایند»!

ما انسان ها نیز آن گاه می توانیم جامعه ای «یکدست» و «بی شکست» بسازیم،

که همه شهروندان را فارغ از «نُت ها» و «تفاوُت ها»،

دارای «کرامت انسانی» و «حقوق شایگانی» بدانیم!


#شفیعی_مطهر

-------------------------------------

اِبلاس: نومیدی،مایوس شدن،اندوهگین شدن

بیگاری:کار بی مزد که کسی را به زور به آن وادارند

مُجانِسَت: مانند هم بودن،همجنس بودن

مُوانِسَت: با هم انس و الفت داشتن

آویژه: ویژه،خاص،خالص

گریوه: پشته،تپه،گردنه

نُت: تفسیر،حاشیه،بند،تذکره

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۵:۴۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

زیبایی ماه رمضان و تاثیر آن بر رفتار


 یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیام کَما کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَکُم تَتَّقون

                                                                                                  (بقره ، ۱۸۳)

ای اهل ایمان ! روزه بر شما واجب شده همان گونه که بر پیشینیان شما واجب شد ، شاید تقوی پیدا کنید . 

امام صادق(ع) : هنگامی که روزه هستی، باید گوش و چشم تو از حرام ، و باطن و تمام اعضای بدنت از زشتی ها روزه باشد. 

رمضان ، ماهی است که هر لحظه اش حامل هودجی از هور و محملی از نور است .

عطر ثانیه ها در طول زمان می پراکنَد و عرض زمین را می آگنَد .

در این ماه از در و دیوار شهر، شمیم شفابخش شوق حق می تراود و نسیم نوازشگر نماز و نیایش قادر مطلق می وزد.

در کوچه های شهر ، جویباران جمال و جلالِ حق در جَرَیان است و نهرهای رحمت و مغفرت در سَیَلان .

در این ماه درهای بهشت را به روی دنیا گشوده اند و فرشتگان دامن دامن شکوفه های شفاعت و سبدسبد ریاحین رحمت بر سر و روی عالمیان نثار می کنند.

در این ماه خار کینه ها در دشت سینه ها می خشکد و آیین محبت در آیینۀ فطرت ریشه می کند . گیاه رذایل در کشتزار دل می پژمرد و غنچه های فضایل در باغچه این منزل می شکفد .

رمصان بهار دل است و سرچشمه فضایل . نسیم آن خوشگوار است و شمیم آن مُشکبار . در کوله بار هر لحظه صد انبان عطر عشق نهفته و صد غنچه معطّر شوق شکفته است .

    نسیمِ بهار آفرینِ رمضان بسیار نرم خیز است و مُشکبیز . زیرا از چمن زار بهشت برخاسته است .

    رمضان، فصل سبز دعاست . در رمضان از حنجرۀ هر پنجره آوای تلاوت قرآن می تراود و عطر آن در کوچه ها جاری است .

    گُلِ تکبیر بر شاخساران گلدسته ها می شکفد و رایحه معطّر آن در سطح شهر می پیچد .

     از ساقه های تُرد دعا جوانه های سبز راز و شکوفه های سرخ نیاز در حال رویش است .

     رمضان، فصل دل های طوفانی است و دیدگان بارانی .فصل پنجره های نورانی است و حنجره های آسمانی .

      رمضان، موسم شکوفایی نیلوفرهای نیایش است و کوکب های همایش . 

 در رمضان  معراج، حراج است و دل ها ،سرای سراج . 

چه مهربان اند شب های رمضان و چه رخشان اند کوکب های آن . مهتاب بر هودج سیمین خود می نشیند و از شاخسار دیدگان گل بوسه می چیند .

     رمضان، فصل چکیدن دل هاست از دیده ها و موسم تراویدن تسبیح است از گلوی پدیده ها .

     در رمضان با تپش آیینه ، آبگینه دل ها می شکند و حرارت سینه ها ،برودت کینه ها را آب می کند .

      در رمضان غنچه های مُشکبار بر لب های روزه دار رشک می برند و بر این حسرت اشک می بارند . مروارید شبنم در هر صبحدم شاهد این غم و گواه این ماتم است .

      در این ماه میهمانان خدا بر سر سفره " رضا " از چشمه نور، شراب طهور می نوشند . مست از می " الست " بر سر پیمانه صفا، پیمان وفا می بندند . با ملایک دوشادوش گام بر می دارند و نوشانوش جام می زنند . 

      دلدادگان در معبد زمرّدین « مرابطه » نفس را تهذیب و ضمیر را تادیب می کنند . معبدی که بر چهار ستونِ  لعلِ « مشارطه»،  یاقوتِ « مراقبه »،  عقیقِ « محاسبه » و برلیانِ « معاتبه » استوار و افراشته است .

    بال های دعا، دل را از قفس کینه و قفسۀ سینه رهایی می بخشد و او را سبک تر از رویا و لطیف تر از نسیم صبا تا خلوتگاه خورشید به پرواز در می آورند .

     سرود سپید سحر، ترانه سبز رهایی است برای زنجیریان خاک . هر سفره افطار سکوی مطار است برای پرواز به افلاک .

     چه دلپذیر است سر بر دامان رمضان نهادن و شُکوهِ خدایی را نگریستن و اندوه جدایی را گریستن .

 شکم و شهوت زمینی ترین اندام هاست و چون آن دو اندام روزه دار باشد، از هرزه گردی های دیگر اندام ها چون چشم،گوش، زبان و...باید بر خود لرزید. 

شمیم شکفته و نورانیّت نهفته در لحظه لحظه ماه رمضان ،روح و روان انسان روزه دار را چنان در گلرقص آبشاران معنویت و زلال چشمه ساران الوهیّت مستغرق می کند که دیگر نه جایی برای پلیدی های گناه می ماند و نه راهی برای پلشتی های وسوسه های تباه. زلال محبّت ، ضلال خشونت را می شوید و رایحه فضیلت،پلیدی رذیلت را! 

  رمضان، بهار دل است و فصل فضائل. این فصل با رویت هلال آغاز می شود؛ اما فصل بهار دل ها نه با رویت هلال که با تحوّل در حال آغاز می گردد.

 در رمضان حنجره هر پنجره آوای تلاوت قرآن را سر می دهد که در کوچه ها عطر معنویت می پراکند. بر شاخساران گلدسته ها گل تکبیر می شکفد و سینۀ سیاه ظلمت را می شکافد. از ساقۀ تُرد لحظه ها جوانه های سبز عرفان و شکوفه های سرخ ایمان می روید.  

بیاییم  این فرصت را غنیمت شماریم و خاضعانه سر بر آستان دوست گذاریم . روح را در چشمه سار زلال توبه بشوییم و پاک از گناه ، راه بارگاه او را بپوییم ؛ زیرا عارفان می دانند که در این ماه چقدر روح نواز و دلپذیر است سر بر دامان رمضان نهادن ، شکوه خدایی را نگریستن و اندوه جدایی را گریستن !

   ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما ، برای حسن ختام و پایان کلام ، سخن را با شمیم فرمایش مولا علی (ع) عطرآگین می سازیم:

  « خواب روزه دار عبادت و سکوتش تسبیح و دعایش مستجاب است ، پاداش عملش دو چندان و دعایش هنگام افطار رد نمی شود.» 

(بحار ، ج ۹۳ ،ص ۳۶۰) 

فرارسیدن ماه مبارک رمضان بهار تلاوت قرآن، فصل عروج به قُلل رفیع عرفانی و ماه معراج به مدارج آسمانی را به پَرسوختگان شمع رسالت و دلدادگان مکتب امامت تبریک و تهنیت می گویم . 

پیراستن دل از خارهای رذایل و آراستن آن به گل های فضایل مبارک باد ! 

التماس دعا !

                                    طاعات قبول و عبادات مقبول !  

                                  سیدعلی رضا شفیعی مطهر 

                                                     رمضان 1440


کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۷:۵۰
سید علیرضا شفیعی مطهر


 رسالت معلم در تربیت نسل فردا 

قسمت پنجم و پایانی

#شفیعی_مطهر


    نکته های این بیان


    1- بهار زندگی انسان، فصل جوانی است که ارزش آن را بسیاری از انسان ها نمی دانند. 

علی (ع) فرمود: دو چیز است که قدر و قیمت آ ن را نمی دانند مگر وقتی که آن دو را از دست بدهند؛ یکی جوانی و دیگری سلامتی .

” شیئان لایعرف فضلهما الامن فقدهما : الشباب والعافیه”

( غررالحکم، شماره 5764)


   2- یکی از ویژگی های دوران جوانی تربیت پذیری بیشتر است . 

علی(ع) فرمود: دل و روح جوان مانند زمین آماده است که هر بذری در آن بیفشانی رشد می کند، 

“ انما القلب الحدث کالارض الخالیه ما القی فیها من شی قبلته.”

(نهج البلاغه، نامه ۳۱)
    هر که در خردی اش ادب نکنند
    در بزرگی فلاح از او برخاست
    چوب تر را چنان که خواهی پیچ
    نشود خشک جز به آتش راست


   3- فصل جوانی ، مانند همه فصول زندگی انسان محدود و موقت است، پیش از این که برف پیری بر سر و روی انسان ببارد، باید این فصل زودگذر را غنیمت شمرد.

 پیامبر اکرم(ص) به ابوذر فرمود : 

فرصت جوانی را پیش از آ ن که پیری فرا برسد، غنیمت شمار .

 “ شبابک قبل هرمک”

( مستدرک الوسائل، ج 12، ص 140)

    4- در فرهنگ اسلامی، جوانی نعمت است و از چنان اهمیتی برخوردار است که خداوند متعال در روز قیامت از این نعمت ارزشمند می پرسد که جوانی خویش را در چه کاری صرف کردی؟ 

پیامبر(ص) : “و عن شبابه فیما ابلاه”

(بحارالانوار، ج 7، ص 258)

   5- از بهره مندی هایی که جوان باید در فصل جوانی داشته باشد، یادگیری و انباشت معلومات است.
    -6 اگر چه یادگیری و به دنبال دانش رفتن مربوط به دوره و زمان خاصی نیست و انسان باید زگهواره تا گور دانش بجوید، ولی مناسب ترین دوران فراگیری دوره جوانی است .
   7- از ویژگی های یادگیری در دوره جوانی ماندگاری است. همان طور که نقش بر سنگ ماندگار است، دانش نیز در ذهن جوان ثابت می ماند. 

علی(ع: )” العلم فی الصغر کالنقش فی الحجر”

(بحارالانوار، ج۱ ، ص۲۲۴)
  8- اندام با نشاط و توانایی های مختلف جسمی موجب می شود تا قابلیت های جوان را در فعالیت های جسمی و فکری ، مادی و معنوی افزایش بدهد.(تقوی،سیدرضا)

در پایان ضمن عرض تبریک مجدد این ایام از درگاه خداوند متعال برای همه شما عزیزان ارجمند عمری با عزت همراه با سلامت و موفقیت مسئلت دارم . سخنم را با دو بیت مناسب حال از مولوی حسن ختام می بخشم:

گفت:صحبت های خود کوته کنید     

  پند را در جان و در دل ره کنید

گر کمالم با کمال انکار نیست       

  ور نیم این زحمت و آزار چیست؟


کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۵:۳۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

 رسالت معلم در تربیت نسل فردا 


قسمت چهارم


#شفیعی_مطهر 


اهمیت تربیت در دوران جوانی 

اجازه دهید برای تغییر ذائقه هم که شده بحثم را با تمثیلی شیرین از گنجینه نوشین ادب پارسی پی بگیرم .

روزی شیری ، گرگی و روباهی به شکار رفتند . آن ها گاوی و گوسفندی و خرگوشی شکار کردند . شیر از گرگ خواست که کار تقسیم را بر عهده گیرد . گرگ بر حسب بزرگی صید و صیّاد ، گاو را سهمیه شیر ، گوسفند را برای خود و خرگوش را سهم روباه تعیین کرد . شیر مغرور و دیکتاتور خشمگین شده ، به گرگ حمله کرد و او را درید و جسدش را در گوشه ای انداخت . آن گاه از روباه خواست تا لاشه ها را تقسیم کند . روباه ( که فهمیده بود توانایی حق گویی و اجرای عدالت را ندارد ، ریاکارانه و منافقانه) گفت :

گاو مخصوص ناهار سلطان ، گوسفند ویژه شام سلطان و خرگوش برای صبحانه سلطان باشد . 

شیر مغرورانه پوزخندی زد و ضمن تحسین روباه از او پرسید : 

این گونه تقسیم کردن را از که آموختی؟ 

روباه ضمن اشاره به جسد پاره پاره گرگ گفت : از او !!

  نمی دانم عزیزان به یاد دارند چند سال پیش آقای کیارستمی فیلمی ساخته بودند به نام " مشق شب" . در این فیلم کودکان نسبت به رفتار پدر و مادر و سایر مسائل از جمله مشق و تکلیف شب اظهار نظر می کردند . زیرکی کودکان در پاسخ دادن مقبول نما و دیگرپسندانه بسیار مشهود بود . در صحنه ای از این فیلم از کودکی سوال شد : 

آیا مشق شب را بیشتر دوست داری یا کارتون را ؟ 

کودک که احساس می کرد باید مصاحبه گر ( معلم یا بزرگسال) را خشنود سازد ، می کوشید پاسخی دهد که مورد پسند او باشد . (یعنی با ریا و تظاهر) گفت: 

مشق شب را بیشتر دوست دارم !  

و مصاحبه گر هم او را تشویق می کرد.( یعنی او را تحسین می کرد که آفرین ! خوب بلدی تظاهر کنی!) در واقع ریا و دروغ را به او یاد می دهیم و او را تشویق می کنیم که خودش نباشد ، بلکه مثل ما بیندیشد و خودش را مخفی کند .

از این رو محصول چنین تربیتی منجر بدان می شود که هنگامی که می خواهید لزوم اطاعت را به کودکان بقبولانید ، بی آن که متوجه باشید، به دلایلی که برای متقاعد ساختن آن ها می آورید ، زور ، چاپلوسی ، وعده و وعید را اضافه می کنید . در نتیجه کودکان وانمود می کنند که با دلایل شما متقاعد شده اند و به محض آن که شما متوجه اطاعت یا نافرمانی کودکان می شوید ، به خوبی می فهمند که فرمانبرداری برای آن ها مفید و سرکشی مضر است . 

  در اینجا سخنم را با بحثی کوتاه درباره ارزش و اهمیت تربیت در دوران جوانی به پایان می برم.

امام موسی کاظم(ع) در این باره می فرمایند:

 “ مَن تعلم فی شبابه کان بمنزله الرسم فی الحجر ، و من تعلم و هو کبیر کان بمنزله الکتاب علی وجه الماء.”

(بحارالانوار، ج 1، ص 222)

    امام کاظم (ع) فرمود :  کسی که در جوانی دانش بیاموزد، مانند نوشته ای بر سنگ در ذهن او ثابت می ماند و کسی که در سن پیری چیزی را یاد بگیرد، دانش او مانند نوشته روی آب بی ثبات است.

ادامه  دارد....


کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۵:۰۴
سید علیرضا شفیعی مطهر


رسالت معلم در تربیت نسل فردا /3

 

#شفیعی_مطهر

 

حافظ نیز این نغمه را چنین می سراید :

سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد 

وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

گوهری کز صدف کون و مکان بیرون بود 

طلب از گمشدگان لب دریا می کرد

بیدلی در همه اوقات خدا با او بود 

او نمی دیدش و از دور خدایا می کرد

دستمایه ما از این بحث این است که از نظر اسلام و عموم اندیشمندان انسان شناس ، انسان موجودی است به لحاظ سرشتی فعّال و به لحاظ اخلاقی خوب و پاک . آدمی، آزاد و مختار آفریده شده است و در جهان هستی ، خود را به فعل در می آورد . حتّی خدا هم او را در انتخاب عقیده آزاد گذاشته و اندیشه ای را به او تحمیل نکرده است : 

لا اِکراهَ فِی الدّینِ قَد تَبََّیَنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیّ...(بقره)

فَاَلهَمها فُجورَها وَ تَقویها قَد اَفلَحَ مَن زَکّیها وَ قد خابَ مَن دَسّیها .

اصیل ترین و مطمئن ترین معلّم و مربّی بشر ، درون مایه های خود اوست .زیرا قوانین جاودانگی ، حیات طیّبه و جوهرۀ الهی در طبیعت بشر به ودیعه نهاده شده است و بر اثر رجعت به این منبع است که می توان به تربیت صحیح دست یافت .

 روزی عارف بزرگ " خواجه عبدالله انصاری" به همراه یکی از مریدان خویش از جاده ای گذر می کرد . مریدی به رسم ادب پشت سر خواجه در حرکت بود که خواجه خطاب به وی گفت : 

ای پسر ! پشت سر من راه مرو ! 

مرید پیش خود گفت : خطا کردم ! شاید خواجه را میل سخن گفتن با من باشد . 

پس به سمت راست خواجه شتافت و از این سوی به راه افتاد . لحظه ای بعد خواجه گفت :

 ای پسر ! از سمت راست من راه مرو . 

مرید با خود گفت : خطا کردم . چه سمت راست بزرگان جایگاه مریدان ارشد است . پس از سمت چپ خواجه قدم در راه نهاد . لختی گذشت و خواجه گفت :

ای پسر ! از سمت چپ من راه مرو .

مرید بر خود نهیب زد : باز هم خطا کردم . چه من باید پیشاپیش خواجه بروم تا هم راه را بر او باز کنم و هم مانع تابش اشعّۀ خورشید بر رخسارش گردم .  

و سپس چنین کرد . اما اندکی بعد خواجه برای مرتبه چهارم او را به خود خواند و گفت :

ای پسر ! پیشاپیش من راه مرو .

مرید حیران از این که چه کند ، به خواجه گفت : 

نه پشت سر شما ، نه سمت راست و چپ و نه پیشاپیش ، پس از کدام سمت حرکت کنم ؟

خواجه گفت : ای پسر ! راه خویش دریاب و از آن سوی برو ! 

( رسائل خواجه عبدالله انصاری)

خواجه عبدالله با این رهنمود ، مرید مقلّد خود را به  کار خلّاق و ابتکار و اشتیاق فرا می خواند .

تربیت به یک معنی نوعی تغییر طبیعت آدمی است و به معنای دیگر تبعیّت از طبیعت در معنای وسیع آن است . میان آدم طبیعی که در حالت طبیعی به سر می برد و انسان طبیعی که به صورت اجتماعی زندگی می کند ، تفاوت بسیار است .یکی ساخته و پرداخته " طبیعت " است و دیگری ساخته و پرداخته " اجتماع " است . هدف آموزش و پرورش تجدید ساختمان طبیعت آدمی است . اما این تجدید بنا باید بر طبق قوانین طبیعت و با تکیه بر قابلیّت های فطری فرد انجام پذیرد . تربیت هر کس باید مبتنی بر درون مایه های نامتعیّن و نا همتای خویش صورت گیرد .

هر کسی را سیرتی بنهاده ایم     

   هر کسی را اصطلاحی داده ایم   

(مولوی)

هرگاه  آدمی را به جای این که برای خودش تربیت کنند ، او را برای " دیگران " پرورش دهند و هر گاه آدمی را به جای این که بر اساس طرحی که در درون دارد ، از برون طرح ریزی کنند ، مرز میان " تربیت طبیعی" و " تربیت عاریه ای" متمایز می گردد. هر گاه آدمی را بدون انتخاب ، میل ، اراده و هوشیاری ، او را با عادات شرطی شده ، تقویت های دگرانگیخته ، اهداف دگرساخته و کشش های دگرکشاننده ، راهی برنامه ها و اهداف تربیتی بنمایند ، مرز میان " تربیت طبیعی" و " تربیت تصنّعی" آغاز می گردد .

هر گاه به جای کاربردِ " روش های طبیعی " ، " حالات طبیعی" ، " نقش های طبیعی" ، رفتارها ، تجربه ها ، برخوردها ، الگوها و " آموزش های طبیعی" ، از روش ها و رفتارهای قالبی و کلیشه ای استفاده کنیم ، آن گاه مرز میان تربیت طبیعی و تربیت کلیشه ای مشخص تر می گردد .

هر گاه  "تبلیغات بیرونی " بر " ترغیب های درونی " غلبه یافت ، 

هرگاه " طرح های بیرونی " بر " طرح های درونی " تسلّط یافت ، 

هرگاه " مشوّق های بیرونی " بر " خودانگیختگی های درونی" چیره شد ، 

هر گاه " توبیخ های بیرونی " بر " احساس گناه درونی " برتری یافت ،

هرگاه تراکم اطلاعات و آگاهی های بیرونی ، معرفت و بصیرت درونی را پوشش داد 

، هرگاه آموزش های بیرونی بر فهم درونی سایه افکند ، 

هرگاه " دینی کردن " بر " دینی شدن " سبقت گرفت ، 

واگذاری نقش به جای نقش پذیری نشست ، 

" یاد دادن " جایگزین " یادگیری " شد و " تربیت کردن " مانع " تربیت شدن " گشت ، 

آن گاه است که فاصله مرز میان تربیت درونی(طبیعی) و تربیت برونی(تصنّعی) پر رنگ تر و عمیق تر می گردد . 

(تربیت طبیعی در مقابل تربیت عاریه ای ، دکتر عبدالعظیم کریمی)  

ادامه دارد...

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۶:۵۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو


#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1245


«آفتِ بردگی» و «شرافتِ آزادگی»!


برخی آدم ها «کبریتِ سوخته» اند و بعضی، «عفریتِ خودفروخته»!

آنان خود را «می سوزند» تا راه تاریک رهروان را «برافروزند»،

ولی اینان «خامۀ شرف را می فروشند»،تا «جامۀ اشراف را بپوشند»! 

بیاییم «شرافتِ آزادگی» را به «آفتِ بردگی» نفروشیم!

اگر عمری ناگزیر با «سوختن می سازیم» در عوض به «افروختن می نازیم»!

 عمری «سوختن» به لحظه ای «افروختن» می ارزد!

زیرا با «سوختن می درخشیم» و با «افروختن همه را نور می بخشیم»!


#شفیعی_مطهر

------------------------------

عفریت: خبیث،موجود زشت و بد و سهمناک،دیو،غول

خامه:  قلم،قلم نی،نی یا هر چیز که با آن بنویسند

اشراف: اعیان، اغنیا، بزرگان، بزرگزادگان، بلندپایگان، نجبا ،توانگران

افروختن:روشن کردن،درخشان شدن


کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۶:۰۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

هر پگاه نو با یک نگاه نو


#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1244


نفت؛«طلای سیاه» یا «بلای سیاه»؟! 


برای «مللِ هوشیار» و «دُوَلِ خردمِدار»،

که با «درایت» و «کفایت»،

از نفت، این «ودیعۀ الهی» و «بدیعۀ خودآگاهی»،

بسی «سود می جویند» و راهِ «مقصود می پویند»،

این «هیولای تباه»،«طلای سیاه»است؛

ولی برای «ملّت هایی واپس مانده» با «دولت هایی دست نشانده»، 

که در «سایۀ بلاهت» با «عدم وجاهت»

این «نعمتِ خداداد» را به «نقمتِ فساد» تبدیل می کنند! 

نفت ،«بلای سیاه» است،نه «طلای سیاه»!

آنان «نانِ لیاقتِ خویش» را می خورند و اینان «چوبِ حماقتِ بیش»!


#شفیعی_مطهر

---------------------------------

بدیعه: نوبیرون آورده شده،تازه،نو

بلاهت: نادانی،کودنی،ضعف عقل

وجاهت: صاحب جاه و مقام شدن، عزت و حرمت،آبرو

نقمت: کینه کشی ،عذاب، عقوبت، پاداش بد، رنج و سختی 


کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۵:۴۲
سید علیرضا شفیعی مطهر


هر پگاه نو با یک نگاه نو


#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1243)  


«بال» یا «وبال»؟


اطّلاعات ،«گزاره ای نگاشته» است و «انگاره ای انباشته»،

ولی دانش،«مجموعه ای از اطّلاعات» است و «مشروحه ای از موضوعات» .  

معرفت نه به «بسیاریِ خوانش» است و نه به «تلَنباریِ دانش».

معرفت،«نَمی از زلالِ بینش» و «شَبنَمی از سگالِ آفرینش» است،

که پس از فراموش کردنِ همۀ «آموخته ها» و «اندوخته ها»،

در فضای ذهن «می پاید» و چشمِ دل را به روی اسرارِ هستی «می گشاید».

معرفت نیز آن گاه «وجود» را «جود» می بخشد،

که «تاثیرِ گفتار» به «تغییرِ رفتار» بینجامد.

و گرنه «باری از کتاب» چون «انباری از حُباب»،

برای صاحبش نه «بال»،که «وبال» است!


#شفیعی_مطهر

---------------------------------

انگاره: پندار،تصور،فکر و خیال،افسانه

تلنبار: تل انبار،هر چیز زیاد که روی هم ریخته و انبار شود

سگال: اندیشه،فکر

وبال: سختی، عذاب، سوء عاقبت

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۶:۰۳
سید علیرضا شفیعی مطهر



هر پگاه نو با یک نگاه نو


#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1242


«جان» و «هَیَجان»!


حیاتِ انسان به «زندگیِ جان» است،نه به «توفندگیِ هَیَجان».

هَیَجان هم در «درکِ مطلوب» دخالت دارد و هم در «ترکِ مغضوب»؛

امّا هیجان، ریشه در «حواس» و «احساس» دارد. 

درکِ مُبتنی بر احساس، «لال» است و «بیگانه با استدلال».

به جایِ «منطق»،«نُطق» دارد و به جایِ «دلیل»،«دَلال».

ولی «شناختِ خردمندانه» به «ساختِ سامانه» می انجامد.

انسان هم به «عقل و استدلال» نیاز دارد و هم به «احساسِ فعّال».

انسان آن گاه «صلاح را درمی یابد» و به سوی «فلاح می شتابد»،

که بتواند بین عقل و احساس «تعامُل» و «تعادُل» برقرار کند.


#شفیعی_مطهر

------------------------------------------

هَیَجان: برانگیخته شدن،به جوش و خروش آمدن،مضطرب شدن،اضطراب

دَلال: نازکردن،ناز،کرشمه،خرام 

سامانه: نظام،سیستم،دستگاه

فلاح: رستگاری، نجات، پیرورزی،صلاح حال

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۶:۱۲
سید علیرضا شفیعی مطهر