سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

فرهنگ آموزی کار کیست؟

دوشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۴۹ ق.ظ

فرهنگ آموزی کار کیست؟  

 

#شفیعی_مطهر

 

  گفتم: امروز خیلی خسته شدم.

  گفت : مگر چه کرده ای؟

 گفتم : در اتوبوس و مترو همه راه را ایستاده بودم.

 گفت : مگر جوان تر از تو نبود که برخیزد و جایش را به تو دهد.

گفتم : چرا ! ولی حالا دیگر کسی به فکر احترام بزرگ تر ها نیست. این حرف ها مال قدیم بود.

گفت : خودت همین حالا اگر نشسته باشی و بزرگ تر از تو بیاید، آیا جایت را به او می دهی؟

گفتم : اتفاقا علت ایستادن من همین قضیه بود . من در آغاز خط سوار شدم و در جای مناسبی نشستم . در یکی از ایستگاه ها مرد مسنی با کیف و مقداری اثاثیه سوار شد و ایستادن برایش مشکل بود و کسی هم به او اعتنایی نمی کرد. من برخاستم و جایم را به او دادم.

گفت: جوان تر از تو هم در بین نشسته ها بود؟

گفتم" خیلی!!

گفت: پس چرا تو برخاستی؟ اولویت با جوان ترها بود .

 گفتم : اگر من که ادعای پختگی و ادب و فرهنگ می کنم، این کار مودبانه را انجام ندهم، آیا می توانم از جوان ترها چنین انتظاری و توقعی داشته باشم؟

گفت: نه ، والله !!

گفتم : می گویند روزی آبراهام لینکلن ـ رئیس جمهور معروف آمریکا - با یکی از دوستانش در یکی از روستاها گردش می کردند. در حین قدم زدن مردی روستایی و کشاورز را می بینند که سخت مشغول کشاورزی است و به اطراف خود اعتنایی ندارد. لینکلن به مرد کشاورز سلام می کند . کشاورز نیز پاسخی می دهد و همچنان به کار خود مشغول می شود . دوست لینکلن به او می گوید:

  از شما که رئیس جمهور هستید، زیبنده نیست که به یک دهاتی بی سواد سلام کنید. این وظیفه مردم است که به شما سلام و شما را احترام کنند .

  لینکلن می گوید : آیا سلام کردن ، نشانه بی سوادی و بی ادبی است ، یا علامت ادب و سواد؟!

پاسخ می دهد: بدیهی است که این کار نشانه ادب و فرهنگ است.

 لینکلن می گوید: پس من بافرهنگ و باسواد ، سلام نکنم و از یک بی سواد انتظار داشته باشم این کار را انجام دهد؟!

گفت : اتفاقا می گویند روزی عیسی(ع) به حواریون گفت:

من خواهش و حاجتی دارم،اگر قول می دهید آن را برآورید ،بگویم؟

حواریون گفتند:هر چه امر کنی، اطاعت می کنیم.

عیسی از جا حرکت کرد و پاهای یکایک آن ها را شست .حواریون در خود احساس ناراحتی می کردند،ولی چون  قول داده بودند خواهش عیسی را بپذیرند،تسلیم شدند. عیسی پای همه را شست.همین که کار به انجام رسید،حواریون گفتند:

تو معلم ما هستی،شایسته این بود که ما پای تو را می شستیم ، نه تو پای ما را.

عیسی فرمود: این کار را کردم برای این که به شما بفهمانم که از همه مردم سزاوارتر به این که خدمت مردم را به عهده بگیرد، عالم است. این کار را کردم تا تواضع کرده باشم و شما عملا درس تواضع را فرا گیرید و بعد به مردم عملا آموزش دهید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۲۰
سید علیرضا شفیعی مطهر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی