سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

اقتدار حکومت به چیست؟

دوشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۱۸ ق.ظ

              اقتدار حکومت به چیست؟

 

#شفیعی_مطهر

 

آیا «اقتدار» برای حکومت لازم است؟ 

اگر حکومت باید «مقتدر» باشد، «اقتدار» آن بر چیست؟ 

آیا سخت گیری حکومت نسبت به مردم و سرکوب مخالفان نشانه اقتدار یک حکومت است؟ 

بدیهی است یک حکومت برای اداره عادلانه یک جامعه قطعاً باید مقتدر باشد. اداره عادلانه یک جامعه بزرگ به ابزارها و اهرم های قوی و نیرومند نیاز دارد. حکومتی که می خواهد حقوق افراد ضعیف و ستمدیده را- بدون لکنت زبان- از چنگ افراد ستمگر و قلدر بگیرد، لزوماً باید مقتدر، نیرومند و قاطع باشد. 

«امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود: من این جمله را مکرر از زبان پیغمبر اکرم (ص) شنیدم که:

لن تقدّس امّة حتّی یؤخذ للضّعیف حقّه من القوی غیر متعتع.

هرگز جامعه ای به مقام قداست، به مقامی که قابل تقدیس و تمجید باشد، که بشود گفت این جامعه، جامعة انسانی است، نمی رسد، مگر آن وقت که وضع به این منوال باشد، که ضعیف حقش را از قوی بگیرد بدون لکنت کلمه. وقتی ضعیف در مقابل قوی می ایستد، لکنتی در بیانش وجود نداشته باشد.

این، شامل دو مطلب است: 

یکی این که مردم به طور کلی روحیّه ضعف و زبونی را از خود دور کنند و در مقابل قوی هر اندازه قوی باشد، شجاعانه بایستند، لکنت به زبانشان نیفتد، ترس نداشته باشند، 

دیگر این که اصلاً نظامات اجتماعی باید طوری باشد که در مقابل قانون، قوی وضعیفی وجود نداشته باشد. »

(1)

کلام مولا (ع) بیانگر این حقیقت است که:

1- حکومت باید مقتدر باشد؛

2- اقتدار حکومت به استقرار عدالت اجتماعی و احقاق حقوق مردم است؛

3- در جامعه و حکومت مقتدر، زبان و بیان مردم- به ویژه افراد ضعیف و ستمدیده- آزاد، رسا و گویاست.

«علی (ع) در آن فرمانی که به مالک اشتر نوشته است جمله ای دارد که عین آن در اصول کافی هم هست. به او می فرماید: 

مالک! تو باید به گونه ای حکومت بکنی که مردم تو را به معنی واقعی تأمین کننده امنیتشان و نگهدار هستی و مالشان و دوست عزیز خودشان بدانند، نه یک موجودی که خودش را به صورت یک ابوالهول در آورده و همیشه می خواهد مردم را از خودش بترساند، با عامل ترس می خواهد حکومت بکند.(2)»

در جامعه و حکومت مقتدر، «عدالت» بر صدر می نشیند و «قاطعیت» قدر می بیند. استعدادها شکوفا، و فریاد ها گویا می شود. 

مردم در آن عزیزند. 

در این جامعه اقتدار و قاطعیت در خدمت عدالت و قانون است، نه ابزار اعمال و امیال حاکمان. 

زلال «مهر و مدارا» در کوچه های شهر موج می زند و نسیم «عشق و عدالت» در فضای جامعه عطر آرامش می پراکند. 

روش حکومتی زمامداران اسلامی بر اصل مهر و مدارا استوار، و بر محور عدل و اقتدار پایدار می ماند.

«امیرمؤمنان (ع) برای سردار خود «معقل بن قیس ریاحی» که در رأس 3000 نفر از مداین به طرف شام، قلمرو معاویه می رود، می گوید:

از خدا بترس، خدا را در نظر بگیر و تا دشمن به جنگ شروع نکند، تو شروع نکن. مبادا دشمنی آنان تو را وادار کند که قبل از آن که آن ها را کاملاً دعوت و اتمام حجت کنی ، به زد و خورد مبادرت ورزی.»

این شیوه و روش امام علی (ع) است ، و اما وقتی آلتر ناتیو او، معاویه، می خواهد دستور حمله بدهد، چه می گوید؟ 

او به «سفیان غامدی» که او را مأمور شبیخون به حدود قلمرو حکومت علی (ع) کرده است، می گوید: 

«برو، شبیخون بزن و آدم بکش و اموال را غارت کن که این کارها از لحاظ سیاست بسیار نافع است؛ زیرا اهل عراق می ترسند و دوستان ما که در گوشه و کنار هستند، خوش وقت و دل قوی می گردند و بعضی هم که مرددّ هستند که چه کنند ، به طرف ما خواهند آمد.(3)»

در مکتب اسلام، اساس سیاست و روش حکومت بر مهر و مدارا است، نه تندی و خشونت. 

امام صادق (ع) به «عمار بن ابی احوص» فرمود:

«بر مردم فشار نیاورید. آیا نمی دانی که حکومت داری و روش اداره امور بنی امیّه بر زور و فشار و ستم بود، ولی حکومت داری و روش اداره امور ما به نرمی و مهربانی و متانت و تقیّه و حسن معاشرت و پاکدامنی و کوشش است؟ پس کاری کنید که مردم به دین شما و مسلکی که دارید، رغبت پیدا کنند.(4)»

بعضی از سیاستمداران حاکم گویی فراموش کرده اند که در گفتمان حکومتگری اسلامی، مردم «ولی نعمت» اند و حاکمان در خدمت. آنان پیوسته کارهای اندک خود را به رخ می کشند و از مردم انتظار سپاس و احترام دارند. 

امام علی (ع) در فرمان معروف خود به مالک اشتر می فرماید:

«بر حذر باش از منت نهادن به مردم در قبال نیکی ات به آن ها … پس هر آینه منت نهادن نیکی را تباه می سازد.»

پیام اصلی و نکته محوری همه نهضت ها و انقلاب های یک صد سال اخیر در ایران و جهان، اصل استقرار حاکمیت مردم یا مردم سالاری بوده است. امروزه نیز گفتمان غالب در دنیا، دموکراسی و مردم سالاری است. بی تردید هر حکومتی هر چند مقتدر در جهان تنها در یک صورت می تواند پایدار بماند و ماندگار شود و آن این است که پایه های اقتدار خود را بر اصول مردم سالاری استوار سازد. 

در بینش اسلامی آیاتی چون: «امر هم شوری بینهم» و «وشارهم فی الامر» و نیز اقوال و افعال و شیوه حکومتی پیامبر اکرم (ص) و امام علی (ع) بر نقش مهم و محوری مردم در امر حکومت تأکید ورزیدند. 

اما شیوه حکومتی زمامداران خود کامه ای چون بنی امیّه و بنی عباس و … باعث شد که «مردم» فراموش شوند و مردم نیز خود را فراموش کردند. 

بنا براین وقتی بیدارگرانی چون سید جمال الدین اسد آبادی، عبدالرحمن کواکبی (فقیه سوری اهل سنت) و آیت الله آخوند خراسانی و آیت الله نایینی بر حقوق مردم و نقش محوری آنان در حکومت اشاره کردند، بسیاری پنداشتند این افکار وارداتی و غربی است و هیچ ریشه ای در متن آیات، روایات و سنت پیامبر (ص) ندارد! 

سید جمال  نخستین عالم برجسته مسلمان بود که برای تبیین حقوق مردم و شفّاف کردن مرزهای مسئولیت و اختیارات مردم و زمامداران، اولین قانون اساسی ایران را در سفر آخر خود به ایران در سال 1308 قمری (129 سال پیش) نوشت. این تفکر «حقوق مردم» به تدریج در سراسر کشورهای اسلامی رواج یافت. حق حاکمیت ملی و مردمی و صاحب حق دانستن متن جامعه مانند خون تازه ای در رگ های امت اسلامی جاری شد و موجد و منشأ و سرچشمه بسیاری از نهضت های مردمی در ایران و سایر کشورهای اسلامی گردید. بسیاری از روشنفکران اسلامی و عالمان دینی بر آن شدند تا با کاوش در متون اسلامی این حقوق فراموش شده مردم را بازیابند و دموکراتیک بودن شیوه حکومتی اسلام را باز شناسند. 

کواکبی در کتاب مهم «طبایع الاستبداد» و آیت الله نایینی در کتاب «تنبیه الامّه و تنزیه الملّه» فصل تازه ای در این باب گشودند. علمای ثلاثه نجف مرحوم آخوند خراسانی، مرحوم شفیع عبدالله مازندرانی و مرحوم محمد حسین کاشف الغطاء مشترکاً طی اطّلاعیه ای اعلام کردند که:

 «به اجماع علما ، حکومت در عصر غیبت از آن جمهور مسلمین است.» 

از آن پس مسلمانان به فکر افتادند که باید با تدوین «قانون اساسی» به عنوان میثاق مشترک ملت و حاکمیت بکوشند تا حقوق فراموش شده خود را احیا و احقاق کنند.(5)

 علامه اقبال شاعر روشنفکر پاکستانی با الهام از این گفتمان چنین سرود:

خدا آن ملّتی را سروری داد         

   که تقدیرش به دست خویش بنوشت

به آن ملت سرو کاری ندارد          

  که دهقانش برای دیگری کشت

 -----------------------------------------------------------------

 پاورقی ها

1-  استاد مرتضی مطهری، پیرامون جمهوری اسلامی، ص82

2-  همان، ص81

3-  با الهام از کتاب «علی از زبان استاد مطهری، نوشتة عباس عزیزی»

4-  استاد دکتر مصطفی دلشاد تهرانی، دولت آفتاب، به نقل از الخصال، ج2، صص354-355

5- با بهره گیری از مقاله «باز اندیشی مسلمانی» نوشتة روح الله یوسفی، همشهری، 17/2/82

 -----------------------------------------------------------------

برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : 

telegram.me/amotahar

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۲۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی