سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۲۹ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 986)

 

«فریب تعصُّب» و «آسیب تصلُّب»


برخی «باغبانان پویا» و «دهقانان کوشا»،

  «سیب» خود را «بی آسیب» می پندارند

و سیب های دیگران را پر از «آفت» و غیرقابل «ضیافت»می دانند.

اینان سیب باغ خود را «بهترین» و «برترین» سیب دنیا می نامند؛

بدون این که دیگر سیب ها را «دیده» یا «چشیده» باشند.

...و چه بسا باورمندان «فریفته» و «خودشیفته»،

«نظرها» و «باورها»ی خود را «دُرُست ترین»

و دیگر باورها را «سُست ترین» می پندارند!

بدون این که درباره باورهای دیگر «دانشی ویژه» یا «پژوهشی آویژه» داشته باشند.

خوشا انسان هایی که «گوهر باور» و «جوهر نظر» را 

از «فریب تعصُّب» و «آسیب تصلُّب» نگه می دارند.

چه «کلام حکیمانه» فرمود آن «امام جاودانه» علی(ع):

«کونوا نَقّادَ الکلام». نقدکننده هر سخن باشید.

 خردمند، عقلانی بودن هر سخن را نخست «پژوهش» و سپس «پذیرش»می کند.

او تنها باورهایی را می پذیرد که «عاقلانه» و «عادلانه» باشد.

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------

 تعصُّب: جانبداری غیرمنطقی از کسی یا از طریقه و مذهبی

تصلُّب: سخت شدن،سفت شدن

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۷ ، ۰۶:۲۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 984)

 

«تراز خاشاک» یا «فراز افلاک»؟!

 

 من «کوه پیمایی نامجو» و «سنگ نَوَردی پُرهیاهو» را دیدم 

که چون بر فرازِ «نخستین قُلّه پَست» برآمد، 

بدون صعود به «بلندترین چکادِ دوردست»

در «سایه سارِ پیروزی» و «برخوردار از بهروزی»، 

بی خیال از «فراز و فرود آرمید» و از «ادامه صعود دست کشید». 

او به هزینه کردن این موفقیّت «پرداخت» ، 

در نتیجه چکادهای بلندتر را «باخت».

آنان که در «کارِ زندگی» و «پیکارِ ارزندگی»،

در «نخستین خیز» به «فرودین خاکریز»، 

«دست می یایند» و «همان جا می خوابند»،

از «صعود به قُللِ رفیعِ کمال» و «ورود به محلِّ ترفیعِ جلال» بازمی مانند!

 این،«همّت های بلند»اند و «حمیّت های شکوهمند» ،

که بر «موجِ معراج می نشینند» و «اوجِ عروج را برمی گزینند».

در «چهرِ راز» و «سپهرِ پرواز»،

هم «مگسانِ دغلباز» هستند و هم «عقابانِ تیزپرواز».

اوجِ عروجِ اینان در «ترازِ خاشاک» است و آنان بر «فرازِ افلاک»!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------------

تراز: سطح، ردیف، طبقه،(طراز،معرّب آن است) 

صعود:بالارفتن، برشدن

چکاد: قُلّه کوه،بلندترین نقطه کوه

فرودین: زیرین،پایینی،پست تر

حمیّت: مروّت،نخوت، غیرت، ننگ و عار

معراج: پلکان،آن چه به وسیله آن بالا روند

عروج: بالارفتن به بلندی برآمدن

چهر: چهره،سیما،صورت

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۷ ، ۰۶:۲۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 983)

 

«زُلالِ آب» و «ضَلالِ سراب»  

 

من چه در «کناره های دریا» و چه در «کرانه های صحرا»

با «تَلواسه های گرم» بر روی «ماسه های نرم» جای پاهایی را دیدم . 

احساس کردم این اثر را «نسیمی وزان» یا «موجی خروشان» 

می تواند بزودی «بفرساید» و از عرصه هستی «بزُداید». 

انسان می تواند چه «ساختاری برگزیند» و چه «آثاری بیافریند»

و از خود به «روزگار سپارد» و به «یادگار گذارد»،

که از «باد و باران» و از «بیدادِ روزگاران»، 

نه «نصیبی» بیند و نه «آسیبی»؟!

 از انسان ها تنها آثاری «ماندگار» و «پایدار» می ماند،

که برای دیگر انسان ها «مفید» و «قابل بازتولید» باشد.

اثرِ خیرآفرین چون «چشمه ای جوشان» است و «آبشاری خروشان»،

که می تواند تا ابد به «ضَلالِ سراب»،«زُلالِ آب» بخشد

و به «شب هایِ تارِ کوراب»،«انوارِ آفتاب» را!

 

#شفیعی_مطهر

 --------------------------------------------

ضلال: گم شدن گمراهی

تلواسه: اندوه،اضطراب،بی تابی،بی قراری

 وزان: وزنده،در حال وزیدن

کوراب: سراب شوره زار

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۷ ، ۰۶:۴۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

  

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 982)

 

«ژرف دیدن» و «شگرف اندیشیدن»! 

 

Image result for ‫شکستن سنگ با سر‬‎

من  «سری» را دیدم «سرسری»،

که «سنگ ها را درهم می شکست» ؛ ولی از «درک فرهنگ ها می خَست». 

سری که می تواند سنگ را بشکند؛باید«بسی پَخت» باشد و «بسیار سَخت»؛ 

ولی ارزشِ سر نه به سختیِ «پوست»،که به محتوایِ «اوست». 

سری به همه سرها «می ارزد»،که «خرد می ورزد»! 

ارزش سر به «افکارِ مغز» است و «گفتارِ نغز». 

سر باید برای حلِّ کوه مشکلات «عمیق بیندیشد»،نه این که «با تحمیق بِپَریشَد». 

سنگ را نه با «سر»،که با «تَبَر» بهتر می توان شکست،

امّا با هیچ وسیله ای جز سر نمی توان «ژرف دید» و «شگرف اندیشید»!

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------- 

سرسری: کاری که بی تامُّل و از روی سستی و سهل انگاری انجام داده شود،سخن یاوه و بیهوده

خَستن: آزردن،آزرده کردن،زخم کردن،زخمی شدن

پَخت: چیزی که لبه آن گِرد باشد و تیزی نداشته باشد

 پریشیدن: پریشان شدن،آشفته شدن،آشفتگی

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۷ ، ۰۶:۱۰
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 981)

 

«تلاش» یا «تلاشی»؟!

 

 برای «ابنای بشر» در «بنای باور»،

 تنها «گنجِ نهان» و «گنجینه پنهان»، 

که «انگیزشِ گفت و گو» و «ارزشِ جست وجو» دارد،

«یافتنِ شرف» و «شتافتن به سوی هدف» است.

انسان بدون هدف عمری بر روی محیطِ «دایره ای دوّار» به صورت «سایره ای کرّار»،

«خرامان و خیزان» و «دوان و شتابان» 

«می دَوَد»،امّا «به جایی نمی رسَد»!

او هر چه راه را «تُندتر بپیماید» و بر سرعت «بیَفزاید»، 

زودتر به «نقطه نخستین» و «خطّه آغازین» می رسد!  

«سیرِ زندگی» و «مسیرِ ارزندگی»

راهی «قَویم» و «مُستقیم» دارد،نه «دوّار» و «دایره وار»!

این راه «بدایت» دارد،ولی «نهایت» ندارد.

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند...

در همزیستیِ انسان با دیگران «تعامل،شرف» است و «تکامل،هدف»!

تکاپوی انسان در زندگی «باهدف،تلاش» است و «بی هدف،تلاشی»!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------------

تلاش: سعی،کوشش،جدّ و جهد برای به دست آوردن چیزی

تلاشی: از هم پاشیده شدن،نیست و نابودشدن،اضمحلال

ابنا: پسران،فرزندان،جمع ابن

سایر: سیرکننده،رونده،روان

کرّار: بازگردنده 

 دوّار: بسیار گردش کننده،گردنده،هر چیز که گرد خود یا گرد چیز دیگر بچرخد

قویم: راست و درست، معتدل، استوار، خوش قامت

شرف: بزرگوارشدن،بلندقدرشدن،علو،مجد،بزرگواری،آبرو

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۷ ، ۰۶:۲۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 980

 

 «اِعراض» یا «اعتراض» ؟!

 

من جامعه ای را دیدم «کافته» و «توسعه نیافته».

که همه «آموخته» و تجربه«اندوخته» بودند، 

که برای موفّقیّت باید «دهانی بسته» و «دستانی شکسته» داشته باشند.

باید با دهنه های آهنین «دهان ها را دوخت» 

و در برابر زورمندانِ حاکم، «سکوت را آموخت». 

در این جا راه راهیابی به «میزِ ریاست» و «مِهمیزِ سیاست»،

«دست بوسی» و «چاپلوسی» است.  

کسانی از «نفوسِ قبیله آدم»اند که «دستبوسِ قبله عالَم»اند!

هر که به «سلطان، نزدیک تر»،در «سُلطه، شریک تر»!

«سلامت در تسلیم» است و «اقامت در تعظیم»! 

مردم،«بندگانِ مکلَّف» اند،نه «شهروندانِ باشرَف»! 

هر «اعتراض» به «اِعراض»می انجامد 

و هر «انتقاد» به «انقیاد»!

هر که در برابر «بیداد» از «داد» گوید

و از «فریاد»،«یاد» کند،

«مُکافاتی سنگین» و «مُجازاتی ننگین» دارد.

...و در یک سخن «سلطان،خدایگان» است و «همگان،بندگان»اند!

 

 #شفیعی_مطهر 

-----------------------------------------  

اِعراض: روی گردانیدن،رخ برتافتن،نافرمانی،پشت کردن

کافته: شکافته،ترکیده،عقب مانده

 اِنقیاد: فرمانبرداری،خوار و رام شدن،گردن نهادن،مطیع شدن 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۷ ، ۰۶:۴۸
سید علیرضا شفیعی مطهر


 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 979) 

 

 مرگ، «داسِ دِروگر» یا «یاسِ مُعطَّر»؟!

 

من «واپسین تصویر دنیای دَیجور» را در «نصب آخرین سنگِ گور» دیدم.

 با مرگ از «سرایی خیالی» چشم می پوشیم 

و به «دنیایی عالی»دیده می گشاییم. 

این جا «سرای مَجاز» است و آن جا «دنیای راز». 

این جا گویی عمری در «خواب و خیال» بودیم و آن جا در «آفتاب کمال». 

این جا نه «خوشی ها» اصالت دارد و نه «ناخوشی ها»، 

امّا آن جا «کاشت ها» را «برداشت»می کنیم. 

اگر با «بینشِ ژرف»،جهانِ«آفرینشِ شگرف» را  

به درستی «بشناسیم»،از آن پس از هیچ رویدادی «نمی هراسیم». 

 «طوفانِ مرگ» چون «خزانِ برگ» است . 

هیچ برگی از درخت «نمی ریزد» و با خاک «نمی آمیزد»، 

مگر این که در بهاری «دیگر»،«باطراوت تر»، 

باز «می رویَد» و راه زندگی را دوباره «می پویَد».

«مرگ»، یک «برگ» از کتاب زندگی است. 

 مرگ،نه «داسِ دِروگر»،که «یاسِ مُعطَّر» است!  

 نه «مرگِ من» مهمّ است،نه «مرگِ تن»،

آنچه مهمّ است این است که «زنده باشیم»، ولی «ارزنده نباشیم» 

و در درون ما «سرشته ای به نام انسانیّت» 

و «فرشته ای به فرنام عقلانیّت» بمیرد!

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------  

مَجاز: کلمه ای که در غیرمعنی حقیقی خود بکار رود،ضدّ حقیقت

دِروگر: دروکننده،دروکننده گندم یا جو یا گیاه دیگر 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۷ ، ۱۰:۵۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 978) 

 

 «خودکامه امیر» و «عامّه حقیر»! 

 

من زندانیانی را دیدم «دون» و «زبون» ،

که «ادامه حیات» و «برنامه نجات» را 

در «مرارت زندان» و «اسارت در بند گران» می پنداشتند!

اینان ،«رهایی از محبس» و «جدایی از قفس» را مرگ خود می انگاشتند! 

 سخت ترین «روش اسارت»،«پذیرش حقارت» است.

 آن که خود را «حقیر» و دیگری را بر خود «امیر» می داند، 

برای خود «حقارت را شایسته» و برای او ،«امارت را بایسته» می پندارد! 

رهایی چنین «اُسرایی» از دست چنین «اُمرایی» ، 

«کاری دشوار» و «ابتکاری قابل انکار» است. 

انسانِ «حقیر»،نه تنها خود را «اسیر» می داند، 

بلکه آمادگی دارد تا «تن به هر پستی» و «سر به هر سرمستی» بدهد! 

او از «تحریر می ترسد» و «زنجیر را می پرستد».  

انسان بدون کرامت نه «سهمی از انسانیّت»  دارد و نه «فهمی از عقلانیّت»! 

نه «تحسین را می سنجد» و نه از «توهین می رنجد»! 

 از «تردید می ترسد» و از «تهدید می هراسد». 

 یک «خودکامه امیر» می تواند بر میلیون ها «عامّه حقیر»، 

به آسانی «فرمان براند» و «جان بستاند»!  

  

#شفیعی_مطهر

-------------------------------   

عامّه:  همه ،مردم ،همه، همگان

دون: پست،خسیس،سفله،فرومایه

زبون: بیچاره، ناتوان، عاجز، خوار، زیردست

مرارت: تلخی،تلخ شدن

تحریر: آزادکردن،آزادساختن بنده 

سنجیدن: چیزی را با چیز دیگر مقایسه کردن،برابرکردن 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۷ ، ۰۷:۲۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 977)

 

  «فهمِ عالی» یا «وهمِ خیالی»؟!

 

من هر «بیننده عادی» و حتّی هر «اندیشَنده انتقادی» را دیدم،

در رویاهای خود «می زیست» 

و دنیا را از ورای عینک پندارهای خود «می نگریست» .  

بدیهی است هر کس تفسیر خود را از جهان ،«فهمِ عالی»

و برداشت های دیگران را «وهمِ خیالی» می پندارد!

بنابراین هر کس باید به همه «نظرها» و «باورها» احترام بگذارد،

اگر چه آن ها را «سُست» و «نادُرست» بداند!

البته نقد هر «مکتب انسانی» و حتی «مذهب آسمانی»،

با «ابزار عقلانیت» و با «معیارِ عدالت» ،

«مُجاز» و حتّی «کارساز» است. 

«حق ترین مکتب» و «مطلق ترین مذهب»،

در «دنیای تجرُّد» حق است،نه در «سودای تفرُّد».

زیرا ممکن است از یک حقیقتِ واحد «پنداشت های ناهمگون» 

و «برداشت های گوناگون»وجود داشته باشد.

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------

 تجرُّد: تنهایی،مجرّد بودن،دوری گزیدن از علایق دنیوی

سودا: خیال،(سودای تفرُّد: برداشت و تفسیر یک فرد از یک حقیقت)

تفرُّد: یکه و تنهابودن،برداشت فردی

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۷ ، ۰۶:۰۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 976)

 

«اساسِ سعادت»،«احساسِ قناعت» است! 

 

 چه بسیار انسان های «غافل» و «کاهل»، 

که «داشته های ارزشمند را نمی بینند» 

و به «نداشته های خوشایند می اندیشند».

 «داشته ها» و «نداشته ها» هر دو نسبی اند،نه مطلق؛

بنابراین هیچ «گاه» حتّی هیچ «پادشاه»،

«داشته های بشکوه» و «انباشته های انبوه» را

نه «کافی» می داند و نه «وافی»!

بنابراین انسان هیچ گاه از بسیاریِ «داشته ها» و «انباشته ها» خشنود نمی شود.

تنها راهِ «خشنودی خاطر» و «بهبودی موثّر»، قناعت است.

تنها «اساسِ سعادت»،«احساسِ قناعت» است!

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------

 بشکوه: باشکوه، دارای شکوه ،باشوکت و هیبت

وافی: تمام و کامل

قناعت: راضی و خرسند بودن به قسمت خود،صرفه جویی

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۷ ، ۰۶:۳۱
سید علیرضا شفیعی مطهر