سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۲۸ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۹ ثبت شده است

 

سایه ها سخن می گویند

قصه های شهر هرت/قصّۀ 85

#شفیعی_مطهر

مدتی بود در شهر شایعه ای سینه به سینه به صورت درگوشی نقل می شد که حکیمی پیدا شده که می تواند با دیدن سایۀ هر کسی در آفتاب ،ماهیّت ذاتی او را تشخیص دهد.به دیگر سخن، حکیم،سایۀ جسمانی اشخاص را نمی نگرد،بلکه سایّۀ شخصیّت واقعی و نهفته و در نقاب اشخاص را می بیند و تشخیص می دهد.

این خبر برای افراد دورو،منافق،کلاهبردار،فریبکار،بدذات و چاپلوس و...خیلی وحشتناک و نگران کننده بود؛بنابراین این گونه افراد از روبه روشدن با این حکیم بویژه در آفتاب می گریختند!

مثلا حکیم ،سایۀ افراد حقّه باز و حیله گر را به شکل میمون یا روباه، و افراد پلید و ناپاک و بی بندوبار را به شکل خوک می دید!

وقتی این خبر به گوش اعلی حضرت هردمبیل حاکم شهر هرت رسید،روزی وزیر اعظم را فراخواند و به او گفت:

وزیر! خوب است این حکیم را به دربار دعوت کنیم تا ماهیّت بی نقاب درباریان را تشخیص دهیم و آنان را که با ما یک رنگ و وفادار نیستند و فقط دنبال منافع شخصی خود هستند،بشناسیم و اخراج کنیم.

وزیر اعظم خاک زمین را بوسه داد و به عرض رسانید:

اعلی حضرتا!قربانت گردم! اگر پای این حکیم به دربار باز شود،همه علاقه مند می شوند که سایۀ دیگران را ببینند از جمله مقام عظمای سلطنت را! من می ترسم رسوایی بزرگی به بارآید و آبروریزی شود!

سلطان پوزخندی زد و گفت: ای مردک حیله گر! راستش را بگو! از لورفتن ماهیّت خودت می ترسی یا خیط شدن و رسوایی من؟!

وزیر لبخندی زد و گفت: قربان! ذات ملوکانه خود بهتر می دانند همۀ ما درباریان به دنبال جاه و مقام و پول و...هستیم!تنها سلاح همۀ ما،چاپلوسی و دستبوسی است! شما مطمئن باشید اگر همین فردا دستور فرمایید هر مقام و مسئولی که می خواهد شرف حضور در دربار را بیابد،باید در حضور حکیم از راهروی آفتابی بگذرد! آن وقت ببینید چند نفر شجاعت این کار را دارند؟!

شاه به فکر فرورفت.پس از لحظاتی سربرآورد و گفت:

بسیار خوب! فردا صبح همۀ درباریان را به نشستی در اینجا فرابخوان تا همه را بیازماییم!

روز بعد پس از تشکیل جلسه اعلی حضرت از وزیر اعظم خواست تا موضوع را برای حاضران تشریح کند. وقتی وزیر اعظم آن پیشنهاد را مطرح کرد و نظر جمع را خواست،یک باره همه با التماس و عجز و لابه از اعلی حضرت خواهش کردند که دستور لغو این فرمان را صادر فرمایند!

شاه با مشاهده این همه عجز و التماس درباریان،نمی  دانست باید بخندد یا بگرید! چون تازه می فهمید که عمری به خاطر جاه طلبی و خودکامگی ناگزیر شده جمعی چاپلوس و ذلیل و پاچه خوار گرد خود جمع کند! در عین حال چاره ای هم نداشت.چون افراد صادق و آزاده و فرهیخته به خاطر خودکامگی سلطان ، او دوست ندارند و از او بیزارند.او ناگزیر باید فقط مشتی افراد پست و کاسه لیس و پاچه خوار دور خود جمع کند.

آن روز با کمال ناراحتی و خشم،همه را مرخّص کرد و روز بعد وزیر اعظم را به حضور طلبید و گفت: 

وزیر! حالا بنال ببینم با این یک مشت درباری کاسه لیس و فرومایه چه خاکی بر سرمان کنیم؟!

وزیر ملتمسانه به عرض رسانید:

قربانت گردم!ما فعلاً چاره ای نداریم . چون ما و رژیم ما پشتوانۀ مردمی که نداریم. همۀ خلق به خون ما تشنه اند. اگر زور اسلحه و ضرب شمشیر و ...سربازان ما نبود،یک روزه کاخ فرمانروایی ما را با خاک یکسان می کنند. پشت ما فقط به همین درباریان مفتخوار گرم است!

نشانه های رضایت در چهرۀ شاهانه نمودار شد و با لحنی ملایم گفت:

پس با این حکیم و بازتاب این خبر در میان مردم چه کنیم؟

وزیر به عرض رسانید: قربان! چاره ای نداریم جز این که حکیم را با ایراد اتّهامی بازداشت و زندانی کنیم.

شاه پرسید: چه اتّهامی؟

وزیر لبخندی زد و گفت: قربان! ما این همه مخالفان اعلی حضرت را با بهانه های مختلف و اتّهام های بی اساس ،محاکمه و زندان و شکنجه کرده و می کنیم. این هم یکی از آن ها.

شاه پوزخندی زد و گفت: آفرین بر تو !واقعا اگر من وزیری به پدرسوختگی تو نداشتم،چه می کردم!!

وزیر خاک پای ملوکانه را بوسه داد و مرخّص شد.

روز بعد از سوی قاضی القضات شهر اطّلاعیه ای صادر شد و خبر ار کشف توطئۀ مهمّی داد. اطّلاعیه خبر می داد که یک تیم جاسوسی کارکشته به سرکردگی این حکیم در شهر قصد کودتا و ترور مسئولان را داشته اند! لذا حکیم و چندین نفر از یاران او بازداشت شده،بزودی پس از پخش اعترافات خائنانه آن ها محاکمه شده، به سزای اعمال خائنانۀ خود خواهند رسید.

چند روز بعد قاضی القضات با صدور اطّلاعیه ای اعلام کرد که فردا یک ساعت مانده به ظهر حُکم اعدام حکیم و شش نفر از همدستان خائن او به جرم اهانت به ذات ملوکانه و خیانت به کشور در میدان اصلی شهر اجرا می شود.

مردم که بارها این بهانه ها را برای بازداشت و محاکمۀ نُخبگان و مبارزان خود شنیده بودند و این گونه شگردها برایشان نخ نما شده بود ،موجی عظیم در شهر راه انداختند و سیل جمعیّت جوانان به سوی میدان بزرگ شهر روانه شد.

در ساعت موعود جمعیّت در میدان موج می زد. هوا ابری بود و شاه و درباریان با خیال راحت در میدان تاخت و تاز می کردند و جَوَلان می  دادند.حکیم و یارانش را به نزدیک  چوبۀ دار آوردند و نمایندۀ قاضی القضات به قرائت حُکم پرداخت.

در همین حال ابرها از جلوی خورشید کنار رفت و آفتاب نور خود را بر سر همۀ شهر افکند.ناگهان فریاد و غریو جمعیّت به آسمان برخاست؛زیرا مردم در سایۀ هردمبیل و همۀ درباریان،حیواناتی چون خوک و خرس و گاو و روباه و الاغ و میمون و....می دیدند!

اینجا بود که هردمبیلیان فهمیدند این حکیم فرزانه در این مدت ، شگرد روشنگری و  آگاهی بخشی را به همۀ مردم شهر آموخته بوده،لذا مردم توانستند پی به ماهیّت پلید حاکمان ببرند! به دنبال این رسوایی بزرگ،مردم با خشم به سوی هردمبیل و درباریان هجوم آوردند! آنان نیز هراسان و وحشت زده پا به فرار گذاشتند!

بدین گونه مردم شهر هرت ،کاخ پادشاهی هردمبیل و ساکنان آن را با خاک یکسان کردند!!

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۷:۵۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

#سیاهنمایی/49
جنگ یا گفتگو؟!!

پخمه گفت: خداوند به انسان ها ،زبان و گوش داده تا درباره اختلاف نظرها با یکدیگر گفتگو کنند.یکی از امتیازات انسان بر حیوان نیز همین توان گفتگو است.چرا ما با آمریکا نمی توانیم با گفتگو اختلافات خود را حل کنیم؟

گفتم: گفتگو بین گرگ و گوسفند معنی ندارد!

گفت: پس جنگ بین گرگ و گوسفند معنی دارد؟!!!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۵:۰۰
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1457) 

 

از«شوکت طاغوت» تا «نوبت تابوت»!

 

چه بسیار «پرندۀ زار» چون «درندۀ هار»،

با «غرور»،«مور» می خورَد؛

ولی چون «می میرد» و «زوال می پذیرد»، 

«خوراک موران» می شود و «خاشاک زنبوران»!

اینان هستند که «تنَش را می درَند» و «بدنش را می خورند» . 

صدها قطعۀ چوب با «جنبۀ تثبیت» یک «جعبۀ کبریت» می سازند؛

ولی گاه یک «چوبِ کبریتِ سرکش» یک جنگل را «به آتش» می کشد!

بنابراین آنان که امروز «با قُدرت می تازند»، 

بدانند روزی همه چیز را «باعُسرت می بازند»! 

پس از «شوکتِ تختِ طاغوت»،«نوبتِ تختۀ تابوت» است.

#شفیعی_مطهر

------------------------------------

تثبیت: پابرجاساختن،پایدارکردن

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۵:۴۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

  #سیاهنمایی/ 48

ما همه جا اوّلیم!

پخمه گفت: آیا محوری ترین شعار انقلاب اسلامی در سال 57 «استقلال،آزادی،جمهوری اسلامی» نبود؟

گفتم: البته همین بود!

گفت: آیا بیشترین و مهم ترین دغدغۀ مردم در تغییر رژیم از سلطنتی به جمهوری ،گسترش آزادی ها نبود؟

گفتم: بله،درست است!

گفت:آیا در سخنان حضرت امام (ره) بیشترین بسامد،واژۀ «آزادی» نبود؟

گفتم: خب،همۀ این ها درست است. حالا حرف حساب تو چیست؟

گفت: آیا زیبندۀ ما هست که پس از چهار دهه جایگاه ما در تازه‌ترین رتبه‌بندی آزادی رسانه‌ها در ۱۸۰ کشور جهان، در انتهای جدول و در رتبه ۱۷۳ باشد؟! 

وقتی ما سیمای کشورمان را در صداوسیمای میلی می بینیم،همه جا گل و بلبل است و همیشه و در همه جا رتبۀ اول هستیم. ولی وقتی در سطح جهانی خودمان را می سنجیم،غرور ما لگدکوب می شود! ما به عنوان یک ایرانی به این شعارها افتخار می کرده ایم. چرا رفتار ما،شعار ما را تایید نمی کند؟

می گویند آقای چاخان زاده همیشه و همه جا رجز می خواند و شعارش این شده بود که من همه جا اولم! کنکور بدهم اول می شوم.در انتخابات نامزد بشوم،بیشترین رای را می آورم. در هر مسابقۀ ورزشی نفر اول می شوم! 

روزی قرار بود چاخان زاده از یک سفر طولانی برگردد. دوستانش  می خواستند به استقبالش بروند. به دوستان خبر داد فلان ساعت با اتوبوس فلان شرکت می رسم ترمینال . صندلی من، اولین صندلی اتوبوس است. این خبر را بین همۀ دوستان چند بار جار زد . 

روز موعود همۀ دوستان دسته جمعی رفتند ترمینال. وقتی اتوبوس او رسید و توقف کرد،از درِ جلوی اتوبوس وارد شدند،ولی هر چه جستجو کردند خبری از چاخان زاده نبود! خلاصه صندلی ها را یک به یک نگاه کردند،تا به عقب اتوبوس رسیدند. ناگهان چاخان زاده را در آخرین صندلی اتوبوس یافتند!

دوستان با توجه به رجزخوانی های چاخان زاده ناگهان از شدت خنده منفجر شدند و به او گفتند:

این رتبۀ اول توست و این صندلی اول اتوبوس است؟

چاخان زاده بدون این که ذره ای از جابخورد و کوتاه بیاید،جواب داد: 

خب! این هم صندلی اول است .منتها از دَرِ عقب!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۵:۱۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1456

 

سرچشمۀ«فساد» و «بیداد»

هر «مردی» در هر «نبردی»،

تا حدّی می تواند «سختی ها را تحمُّل» و در «بدبختی ها،تامُّل» کند

و بدین گونه «توان پایداری» و «میزان بردباری» خویش را نشان دهد؛

ولی برای «پیمودن هویّت» و «آزمودن شخصیّتِ» افراد

باید به آنان «قُدرت» و «مُکنت» داد.

«قُدرت» به «نُدرت» می تواند به «فساد» و «بیداد» نگراید!

بنابراین در «جهان» در هیچ «زمان»

«شهروندان خردمند» و «ورجاوندان فَرَهمَند»،

«زمام امور» و «تمام ثُغور» را 

بدون «پایش» و «پیمایش» به یک نفر نمی سپارند! 

 هر گاه روزگار، خواسته «تفکُّری فاسد» و «تحجُّری کاسد» را رسواکند

به او «دولتی احمق» و «قُدرتی مطلق» داده است!

#شفیعی_مطهر

---------------------------------

فَرَهمَند: دانا،هوشمند

ثُغور: مرزها،حدود کشور

پایش: نظارت

پیمایش: پیمودن، اندازه گرفتن،درنَوَردیدن،پیمانه کردن

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۵:۳۷
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #سیاهنمایی/47

می رویم فینال!

پخمه گفت: به نظر من ملّت ایران را به خاطر صبر و مقاومت باید تحسین و تقدیر کنیم و پایداری آنان را بستاییم.

گفتم: چرا؟

گفت: مردم مقاوم ما پس از عبور پیروزمندانه از مراحل آلودگی هوا، سقوط هواپیما ،تلفات ناشی از تصادفات جاده ای، ریزگردها ،حملۀ ملخ ها، خشکسالی ، گرانی ، تورّم، بحران پوشک و موشک،زلزله ، سیل ،شهاب سنگ و پراید ....حالا رسیدیم به مرحله کرونا!عزیزانی که تا حالا هنوز زنده مانده اند می رویم به مرحله آتشفشان ها.
همان مرحله ای که دایناسورها نتوانستند زنده بمانند و نسلشان منقرض شد!

اگر این مراحل را به سلامتی رد کنیم ، آنان که زنده ماندیم ،می رویم فینال!

گفتم: تند نرو! هنوز از مرحلۀ کرونا عبور نکرده ایم!چه توصیه و سفارشی برای عبور راحت از این مرحله داری؟

گفت: به مردم عزیزمان توصیه می کنم مواظب خودتان و بچه‌ها باشید، اینجا کسی برای شما ۱۰روزه بیمارستان نمی سازد ، فوق فوقش ۲۵هزار قبر و ۵۰ هزار کفن آماده می کنند!! 

می گویند مردی نوکری داشت بی هنر و ناکارآمد. هر کاری به او محوّل می کرد یا انجام نمی داد و یا با تانّی و تاخیر و نیمه کاره انجام می داد.
روزی اربابش به او گفت: 

مردم نوکر دارند' من هم نوکر دارم! از این به بعد هر بار کاری به تو رجوع کردم، باید به طور کامل انجام دهی یعنی ضمن انجام کار اصلی ،کارهای جنبی آن کار را هم، همزمان باید انجام دهی ،و گر نه تو را اخراج می کنم.
روزی ارباب مریض شد و دربستر بیماری افتاد.
به نوکرش گفت : برو و برای من حکیمی بیاور.
نوکر رفت و برخلاف همیشه زود برگشت اما به دنبالش علاوه بر طبیب، چهار نفر دیگر هم آورده بود!
ارباب گفت: این ها که هستند؟من فقط از تو آوردن طبیب را خواستم.آن چهار نفر کیستند؟ 

نوکر گفت: ارباب! شما به من نصیحت کردید که برای انجام یک فرمان باید چند کار مکمّل آن کار اصلی را هم انجام دهم. من هم طبیب را آوردم. بعد فکر کردم طبیب نسخه می نویسد.نفر دوم داروساز است . بعد باید به شما آمپول بزنند. نفر سوم آمپول زن است. بعد شما به سلامتی می میرید. نفرچهارم مرده شور است. بعد باید شما را دفن کنند. نفر پنجم گورکن است.من همۀ کارهای جنبی را هم انجام دادم تا دچار دوباره کاری نشویم!
مسئولان ماهم شخصیت های آینده نگری هستند و می ترسند مردم درمان نشده و خدای نکرده فوت شوند. لذا مشکل کفن و دفن و...را هم حل کرده اند!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۵:۳۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1455

 

خود«فرجادانگاری» و «باسوادپنداری»!   

 

«بزرگ ترین سد» و «سترگ ترین حد»،

در برابر «ارتقای سطح سواد» و «شکوفایی استعداد»،

خود«فرجادانگاری» و «باسوادپنداری»است! 

آن که سطح آگاهی های خود را «کافی» و «وافی» می پندارد،

«کوزه های درون» را انباشته از «آموزه های روزافزون» می داند،

دیگر جایی برای «آموختن» و «تجربه اندوختن» ندارد.

بنابراین «بیشتر می گوید» و «کمتر می پژوهد»!

او نه «گوشی برای شنیدن» دارد و نه «هوشی برای اندیشیدن» !

او «زبانی وِرّاج» دارد و «مکانی در برج عاج»!

«مطلب هر چه باشد» و «مُخاطَب هر که باشد»،

او فقط باید «گوینده» باشد و دیگران،«شنونده»!

او «حقِّ ارشاد» دارد و دیگران «مستحقِّ استرشاد»!

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------

وافی:تمام و کامل

ارشاد: راهنمایی ،رهبری، راهنمایی

استرشاد: راهنمایی خواستن، طلب رشد و راه راست کردن، طلب هدایت و راهنمایی

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۵:۲۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

#سیاهنمایی/46

خوش به حال خودمان!!

پخمه گفت: این شب ها مواظب شهاب سنگ باش که بر سرت نخورد!

 بر طبق برآوردهای سازمان ناسا یک شهاب سنگ که قطر آن به حدود ۴ کیلومتر می‌رسد با سرعت بیش از ۳۱ هزار کیلومتر در ساعت دارد به زمین نزدیک می‌شود.

گفتم: ناسا پیش بینی کرده که به زمین نمی خورد و اتّفاقاً دیشب از فاصلۀ بسیار دوری از زمین گذشت.

گفت: همین فرداست که صداوسیما جار می زند دشمن این شهاب سنگ را به سوی ایران پرتاب کرده بود تا ما را نابود کند. ولی ما آن را رهگیری و در فضا نابودش کردیم! 

و مردم هورا بکشند و بگویند خوش به حال خودمان با این مسئولانمان!

گفتم:باز هم #سیاهنمایی کردی؟

گفت: 50 سال پیش در یک روستای دورافتاده و محروم یک شب مردم هواپیمایی را در آسمان دیدند و همزمان سپاهی دانش روستا را دیدند بر فراز پشت بام یک چراغ فانوس را رو به هوا گرفته،تکان می دهد!

از او پرسیدند: چه می کنی؟

پاسخ داد: این هواپیما را دیدید؟ این هواپیمای اعلی حضرت بود. آمده بود با من سلام و احوال پرسی کند و ببیند من مشکلی نداشته باشم. من با تکان دادن فانوس به او پاسخ دادم :نه! مردم این جا مواظبم هستند!

مردم هوراکشان گفتند:  آفرین! بنازیم به این سپاهی دانش خودمان!! 

...و سیل هدایا و تعارفی ها به سوی خانۀ سپاهی دانش راه افتاد!!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۶:۲۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1454

«پاس» یا «اختلاس»؟!

«گُرگ» ،«چه کوچک و چه بُزُرگ»،

اگر به «گلّه ای بتازد» و «فَلّه ای را بیندازد»،

برای چوپان «بسی دل آزار» و «بسیار اندوهبار» است،

ولی از آن «مرموزتر» و «جانسوزتر» 

این است که سگی «گوسپندان را بدرَد» و این «دردمندان را بِبرَد»، 

که باید امنیّت گوسپندان را «پاس دارد» و گلّه را به «همّاس نسپارد»!  

او ،گلّه ای را می درَد که باید در سایه سارش «رامش گیرند» و «آرامش پذیرند»!

آن چه «دل را می گزَد» و «عاقل را نمی سزَد»،

این است که پاسبان، «پاس» را به «اختلاس» بیالاید

و نگاهبان، «نگاه» را به «گُناه»!

#شفیعی_مطهر

----------------------------------- 

فلّه:اجناسی که به صورت کیلویی و غیر بسته بندی فروخته شود

همّاس: شیر درّنده

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۵:۳۱
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #سیاهنمایی/45

مژده به قاچاقچیان موادّ مخدّر!

پخمه گفت: من طرحی برای ریشه کن شدن تجارت موادّ مخدّر تهیّه کرده ام!

گفتم: آفرین بر تو! پس ثابت کردی که تو نُخبه ای نه پَخمه!حالا طرح خودت را بگو ببینیم!

گفت: قیمت شکر در دنیا به دلیل رکود اقتصادی ۳۵درصد کاهش پیدا کرده و از ۳۴ به ۲۲ سنت رسیده. دولت برای شکر سوبسید پرداخت می کند و با ارز ۴۲۰۰ تومانی وارد می شود. یعنی کیلویی ۹۲۴ تومان.
در حالی که شکر در بازار به ۸هزار تومان رسیده!
حالا اگر خودمان برویم و شکر را با دلار آزاد ۱۶هزارتومانی بخریم برایمان ۳۵۲۰ تومن تمام می شود. یعنی در حال حاضر شکر با دلار ۳۶هزار تومانی وارد می شود . در حالی که وارد کننده ارز ۴۲۰۰ تومنی می گیرد.
این وسط چه کسی این سود شگفت انگیز را به جیب می زند؟
کجا می توانید سود ۸۰۰درصدی روی واردات کالاهای اساسی پیدا کنید؟

قاچاق مواد مخدّر هم تا این اندازه سود آور نیست.حالا آیا فروشندگان موادّ مخدّر بهتر نیست به جای موادّ مخدّر،شکر وارد و توزیع کنند؟!

گفتم: این حرف تو واقعا منطقی و واضح است. حالا به نظر چرا بزهکاران جامعه بویژه قاچاقی ها از این پیشۀ زشت دست نمی کشند و به این تجارت های سودآور روی نمی آورند؟

گفت: حالا رسیدی به اصل مسئله! وقتی فساد در کشوری نهادینه شود،امکان داد و ستد حلال و کسب روزی منصفانه خیلی مشکل و سخت می شود.

زنی پسر کوچکی داشت که زیاد دزدی می کرد، به سفارش نزدیکان او را نزد شیخی بردند. شیخ برایش دعایی نوشت و فرمود :
آن را به کتفش ببندید او دیگر هرگز دزدی نمی کند!
هنگامی که به خانه باز می گشتند پسر در راه عقب مانده بود!

مادرش از او خواست سریع تر راه برود و به او برسد ، ناگاه پسر گفت :
مادر دمپایی شیخ بزرگ است و نمی توانم با آن به درستی راه بروم!

  گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۵:۱۴
سید علیرضا شفیعی مطهر