سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

۲۵ مطلب در آبان ۱۳۹۹ ثبت شده است

 #طنزسیاهنمایی. 114

اثر انتخابات آمریکا!!

گفت: هنوز نتایج انتخابات آمریکا اعلام نشده،بازار اقتصاد ایران متلاطم شده!

گفتم: اصلاً! انتخابات آمریکا هیچ اثری بر ما ندارد!

گفت: دلار 32 هزار تومانی دارد به زیر 20 هزار تومان می رسد!

گفتم: قیمت دلار بله، ولی هیچ اثری ندارد!

گفت: خب،همۀ قیمت ها تحت تاثیر قیمت ارز است!

گفتم: بله، درست است،ولی هیچ اثری ندارد!!

گفت: چرا؟

گفتم: چون مسئولان گفتند هیچ اثری ندارد!

گفت: تو هم مثل دوست این آقایی هستی که لاستیک ماشینش پنچر شد. رفت سراغ اگزوز و شروع کردن به فوت کردن!!! 

بعد دوستش به او گفت :تا فردا هم فوت کنی،برای باد لاستیکت هیچ اثری ندارد!

او پرسید : چرا؟
پاسخ داد: چون شیشه سمت راست راننده پایین است!!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۹ ، ۰۳:۱۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1526)

«ژرف ترین رنج» و «شگرف ترین شکنج»

من انسانی را دیدم که از «پگاه برگ» به «شامگاه مرگ» رسید؛

ولی هیچ «رنجی ژرف تر» و «شکنجی شگرف تر» از این

«جانش را نَخَست» و «دلش را نشکست» ،

که دوستانش او را «جاهلانه نشناختند» و «ناشیانه باختند»،

ولی دشمنانش او را «خصمانه شناختند» و بر او «بی رحمانه تاختند»!

خدایا! چه سخت است این «دردِ سنگین» حتّی برای یک «مرد پولادین»!

#شفیعی_مطهر

------------------------------------

شگرف: عجیب،طُرفه،کمیاب

خَستن: آزردن،زخمی کردن،زخمی شدن

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۹ ، ۰۵:۳۶
سید علیرضا شفیعی مطهر

 #طنزسیاهنمایی.111

رفع تحریم ها!

گفت: آقای رئیس جمهور فرمودند از روز یکشنبه 27 مهرماه تحریم ها به پایان می رسد و....

گفتم: خوش خبر باشی! پس دیگر مشکل گرانی و کمیابی نان و گوشت و تخم مرغ و دارو و...نخواهیم داشت؟

گفت: من چه می گویم! تو چه می گویی!! می گویم تحریم های مهم برداشته شد. تو هم همه اش به فکر شکم هستی! یعنی ما می توانیم اسلحه بخریم و بفروشیم!

حالا اگر پسر بچه ای در زباله دانی زندگی می کند،

دختر بچه ای تا کمر در سطل زباله خم شده و دنبال نان می گردد،

زن شرافتمندی تن فروشی می کند،که کودکانش گرسنه نمانند.

مردی روی رفتن به خانه را ندارد.چراکه دستش تهی است و شرمنده زن و فرزندانش ووو...

حالا آیا این گونه مسائل و مشکلات کوچک مردم زیر خطِ فقر مانند نان و گوشت و دارو مهم تر است یا موشک؟

می گویند از مردی پرسیدند: در خانه شما آیا مردسالاری حاکم است یا زن سالاری؟

با غرور پاسخ داد: مردسالاری!

پرسیدند: مثلاً کدام ادارۀ امور خانه با نظر شماست و کدام با نظر همسرتان؟ 

گفت: من درباره مسائل مهم مثل افغانستان،جنگ قره باغ،فلسطین،یمن و...نظر می دهم،ولی همسرم درباره مسائل کوچک چون انتخاب مسکن،ماشین،غذا،لباس و امثال این مسائل پیش پاافتاده!!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۹ ، ۰۴:۳۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

چه کسی باید برود؟!

قصّه های شهر هرت.قصّۀ 107

 #شفیعی_مطهر

روزی اعلی حضرت هردمبیل هوس کرد با لباس مبدّل به طور ناشناس بین مردم برود و ببیند مردم چگونه زندگی می کنند و دربارۀ او چه می گویند.

چند گریمور آورد تا او را به گونه ای گریم کنند که همۀ مردم او را کارگری زحمتکش و فقیر بپندارند. وقتی گریم کرد به میان مردم رفت.مدّتی در شهر گردش کرد تا به میدان بزرگ شهر رسید. در وسط میدان مجسّمۀ بزرگ خود را در محاصرۀ ماموران امنیّتی دید که مردم را مجبور می کردند که پس از تعظیم و ادای احترام به مجسّمۀ اعلی حضرت به دنبال کار خود بروند. هردمبیل کناری ایستاد و به تماشای مردم پرداخت. ناگهان یکی از ماموران امنیّتی باتومی بر پشتش زد و گفت: 

مردک! زود باش تعظیم کن و گورت را گم کن!

هردمبیل که از درد به خود می پیچید در آنی یادش رفت که باید نقش یک کارگر را بازی کند،لذا فریاد زد: نمی خوام تعظیم کنم!

مامور با صدای بلندتر فریاد زد: 

غلط می کنی تعظیم نمی کنی! تو فکر می کنی همۀ این هایی که تعظیم می کنند از این هردمبیلک خوششان می آید؟ ما هم مثل تو مجبوریم! بیا و برای خودت و ما دردسر درست نکن. یک تعظیم زورکی بکن و برو دنبال کارت!

هردمبیل که خیلی شوکه شده بود،ضمن یک تعظیم زورکی در حالی که آثار نفرت از خود را در چهرۀ همۀ مردم می دید،میدان را ترک کرد. 

پس از ترک میدان شهر به خیابان وسیع رسید و جمع بسیاری را دید که در مقابل یک ساختمان بزرگ صف کشیده اند. او کنجکاو شد و به میان مردم صف کشیده رفت. ناگهان یکی از افراد داخل صف با صدای بلندگفت: 

سلام اعلی حضرت! بفرما!

هردمبیل شگفت زده هر چه در چهرۀ او دقیق شد،دید اصلاً او را تا کنون ندیده و نمی شناسد.لذا از او پرسید: 

من که لباس و قیافۀ کارگری دارم. تو چطور مرا شناختی؟

آن مرد خندید و گفت: با سه نشانی. اولاً آداب صف را بلد نیستی.از راه رسیدی و به جای این که بروی ته صف،آمدی وسط صف. ثانیاً هنوز بلد نیستی مثل مردم لباس بپوشی. کت و شلوار پوشیدی،ولی کت خود را داخل شلوار کردی و روی آن کمربند بستی! ثالثاً بر خورد انسانی هم بلد نیستی. از راه رسیدی بدون سلام و احوال پُرسی آمدی داخل صف ایستادی! انگار نه انگار این همه انسان اینجا هستند!

هردمبیل از این برخورد خیلی ناراحت و متعجّب شد. خواست با او برخورد تندی بکند،یادش آمد که فعلاً یک کارگر تنها بیش نیست،لذا کوتاه آمد . کم کم مردم وقتی فهمیدند او هردمبیل است همدیگر را خبر کردند و همه دور او جمع شدند. هردمبیل خواهی نخواهی شروع کرد به سخنرانی برای مردم.

او به قدری از خود و نظام سلطنتی خود تعریف کرد،که باورش شد مردم همه عاشق او و حکومتش شده اند. ولی دید بر عکس کم کم مردم از دور او پراکنده می شوند و می روند .همۀ مردم صف را ترک کردند به خانه هایشان رفتند و جز چند نفری نماندند. هردمبیل از یکی از آنان پرسید: راستی این صف برای چه بود و چرا مردم رفتند؟

آن مرد در حالی که خودش هم داشت محل را ترک می کرد،گفت:

مردم این جا صف کشیده بودند برای گرفتن ویزای سفر به فرنگ!

هردمبیل ضمن تعجّب گفت : پس چرا همه صف را ترک کردند و رفتند؟ لابد وقتی من از خوبی های حکومت شهر هرت گفته ام،مردم از گرفتن ویزا و هجرت از شهر هرت منصرف شده اند!

آن مرد قاه قاه خندید و گفت: 

نه ،اعلی حضرتا! دقیقاً بر عکس! مردم به خاطر نفرت از شما می خواستند هجرت کنند! وقتی دیدند شما دارید ویزا می گیرید و از  این شهر بروید،مردم از رفتن منصرف شدند و به خانه هایشان رفتند! ولی شما را به خدا قسم می  دهم با رفتن هر چه زودتر از این شهر همه را خوشحال کنید!

این را گفت و محل را ترک کرد!!

کانال رسمی گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۹ ، ۰۳:۵۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی.110

یک خسته نباشید به دولت!

گفت: وقتی کرونا آمد و کلِّ جهان را فراگرفت،از دولت فخیمه تدبیر و امید خواستیم کاری بکنند. افاضه فضل فرمودند که:
مردم کسب و کارهایشان را تعطیل کنند و بنشینند در خانه ها!

گفتیم: در بیشتر کشورهای دنیا دولت به مردم کمک مالی و غذایی و دارویی می کند.

فرمودند: صاحبخانه ها درصد کمتری بر اجاره ها بیفزایند!
وقتی دیدیم دارد اپیدمی و خطرناک می شود ،گفتیم چاره ای بیندیشید.
فرمودند: مردم مهمانی نروند، تفریح نکنند، مسافرت نروند،برای جانباختگان کرونا عزاداری نکنند، عروسی هم برگزار نکنند و...
گفتیم: بابا ،کرونا همه جا فروکش کرده،ولی ایران تازه رفته در پیک سوم!
فرمایش کردند : مردم اجباراً ماسک بزنند، وگرنه جریمه اش را باید بدهند به ما!
گفتیم: حداقل ماسک و محلول و الکل را به مردم بدهید که استفاده کنند!

لبخند تمسخرآمیزی زدند و فرمودند:
 همه کارها را ما کردیم! این یک کار را خود مردم بکنند دیگر!!

گفتم: خب،خسته نباشند! 

گفت:پدر و پسری در اتاقی نشسته بودند.
پدر گفت: پسرم برخیز و سنگ ۵ کیلو را بیاور.
پسر گفت:این گربه را که در اتاق است،  من وزن کرده ام، دقیقاً پنج کیلو است. از همین استفاده کن.
پدرگفت: برخیز و آن متر را به من بده.
جواب داد: گربه از نوک سر تا دم دقیقاً یک متر است. از همان گربه به جای متر استفاده کن!
پدر گفت: حداقل برخیز برو بیرون ببین باران می آید یا نه؟
باز هم جواب داد: این گربه الان از بیرون آمده، دست بکش روی کمرش. اگر خیس بود باران می بارد.
پدر سری تکان داد و گفت : حداقل برخیز گربه را بگیر به من بده!!!
پسر لبخند تمسخرآمیزی زد و گفت: 

این همه کارها را من کردم .این یک کار را خودت انجام بده!!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی ؟!

#شفیعی_مطهر

 (سوژه از میرعظیم رئیسی)

کانال رسمی گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۹ ، ۰۵:۱۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1525)

«بدترین حیله» و «بهترین وسیله»؟!

دنیا چون «سایه ای همراه» و «همسایه ای گواه» است.

اگر با او «بستیزی» و از او «بگریزی»،

او مشتاقانه در هر «حال» تو را «دنبال» می کند؛

ولی اگر برای «وصال» او را «دنبال» کنی،

او بی رحمانه با تو «می ستیزد» و از تو «می گریزد»!

اگر بخواهی با او «عاشقانه، یگانه» شوی،با تو «غریبانه، بیگانه» می شود،

ولی اگر او را «پارسایانه، ترک» کنی،تو را «ترسایانه، درک» می کند! 

دنیا هم «خوب»است و هم «مطلوب»!

به شرطی که او را به صورتِ«ابزاری زیبا» در «بازاری فریبا» بنگریم.

دنیا ،«برای رسیدن به آمال،بدترین حیله» است،

ولی «برای رسیدن به کمال ،بهترین وسیله» !

#شفیعی_مطهر

-------------------------------

ترسا:ترسنده،بیم دارنده،راهب

کانال رسمی گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۹ ، ۰۴:۲۵
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1524)

«آرمان آزادی» یا «نان انقیادی»؟!

من گرسنه ای را دیدم «اسیرِ قفس» و «درگیرِ محبس».

او را مخیّر کردند که این دو گزینه را «ببیند» و یکی را «برگزیند»: 

«نوید نان» و «کلید زندان».

او «آرمان آزادی را ندید»،لذا «نان انقیادی را برگزید».

در حالی که اگر به «امید آرمان»،«کلید زندان» را برمی گزید،

هم به «نان و شادی» می رسید و هم به «آرمانِ آزادی»!

#شفیعی_مطهر

------------------------------

کانال رسمی گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۹ ، ۰۶:۱۰
سید علیرضا شفیعی مطهر

#طنزسیاهنمایی. 109

ویروس هوشمند!

گفت: من حقیقت مهمّی را کشف کرده ام!

گفتم: آخرش هم می ترسم خارجی ها تو را برُبایند و ما را از داشتن چنین مغز کاوشگری محروم کنند! حالا بگو ببینم چه کشفی کردی؟ ولی یواشکی بگو تا خارجی ها نفهمند!

گفت: سرت را بیاور جلو تا آهسته درِ گوشَت بگویم! من کشف کرده ام که ویروس کرونا بسیار هوشمند و حرف شنو و گوش به فرمان دولتمردان است!

گفت: چطور فهمیدی؟!

گفت: مثلاً وقتی بازماندگان جان باختگان کرونا می خواهند هر گونه مراسم ترحیمی برای عزیزانشان برگزار کنند، این ویروس فوراً حاضر شده همه را مبتلا می کند،لذا دولت هر گونه تجمّع از این نوع را ممنوع می کند، ولی خود دولت هر گونه تجمّعی را به هر بهانه ای برگزار کند،احتمالا این ویروس هوشمند سرش می شود که نباید پایش را در تجمّعات سیاسی ویژه بگذارد!! 

  ولی در مراسم ترحیم شخصیّتی چون استاد شجریان یا در مراسم روز جهانی کورش بزرگ ،ویروس کرونا فوراً حاضر شده،همه را تهدید می کند،لذا دولت برای حفظ جان مردم، برنامه مراسم را لغو می کند!!

گفتم: باز هم سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۹ ، ۰۴:۴۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

 سیاهی لشکر یا نُخبۀ دانشور؟!!

قصّه های شهر هرت. قصۀ 106

 #شفیعی_مطهر

هردمبیل حاکم شهر هرت پیر و زمینگیر شده و همه مرگش را نزدیک می دیدند.او می خواست پسرش هردمبیل دوم را به عنوان ولی عهد خود برگزیند.ولی با توجّه به نفوذ روزافزون افکار مدرنیسم که مروّج دموکراسی مبتنی بر آرای مردم بود،قرار شد با یک انتخابات صوری و مهندسی شده،اعلام ولایت عهدی او را مبتنی بر آرای مردم و مُنتخب مردم شهر هرت جلوه دهند.

از آنجا که در هر انتخابات باید تعدادی از افراد به طور صوری به عنوان نامزد به مردم معرّفی شوند تا مردم از بین آنان نامزد مورد نظر خود را برگزینند ،بنابراین هردمبیل از وزیر کشور خواست چند نفر از افراد عادی غیرمشهور را هم به عنوان نامزد به مردم معرفی کند. وزیر کشور از چند نفر از جمله یک معلم نیز درخواست کرد تا آمادگی خود را برای نامزدی در انتخابات تعیین ولایت عهدی هردمبیل اعلام کنند.

معلم در برابر درخواست وزیر گفت: 

آخر من که در بین مردم شهرتی ندارم و کسی مرا نمی شناسد که به من رای بدهد! 

وزیر در حالی که می خندید،با طعنه گفت: 

آقا معلّم عزیز! آخر اگر ما یک درصد هم احتمال می دادیم که مردم تو را می شناسند و به تو رای می دهند،که تو را نامزد نمی کردیم!!در حکومت های هردمبیلی در برابر نامزد مورد نظر چند نفر نامزد دکوری و صوری هم می آورند تا نمایش انتخاباتی برگزار شود.حالا فهمیدی ما سیاهی لشکر می خواهیم،نه نُخبۀ دانشور!!

کانال رسمی گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۹ ، ۰۵:۳۲
سید علیرضا شفیعی مطهر

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1523)

«علّامۀ دهر» و «خودکامۀ شهر»

چه «ساده اندیش» و «روان پریش» اند،

آنان که از «کوران، دیدن» را و از «کران، شنیدن» را انتظار دارند. 

کسانی حقیقت را «می فهمند»،که بیگانه با «وهم اند»!

هر کس خود را «علّامۀ دهر» بپندارد،قطعاً «خودکامۀ شهر» است.

کسانی بر «نفسِ امّارۀ مغرور پیروزند»،که «از گهواره تا گور می آموزند».

می توان  «خفتگان را بیدار» و «آشفتگان را هشیار» کرد،

ولی آنان که «دل را به خواب» و «سر را به سراب» خوش کرده اند،

با هیچ هشداری از «خواب برنمی خیزند» و با «سراب نمی ستیزند»! 

آنان که «زنجیر اسارت را می بوسند»،

در «تدمیر حقارت می پوسند»!

#شفیعی_مطهر

--------------------------------------

تدمیر: هلاک کردن،تباه ساختن،نابودکردن

کانال رسمی گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۹ ، ۰۵:۱۱
سید علیرضا شفیعی مطهر