سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

#طنزسیاهنمایی. 104 کدام پیروزند؟!

دوشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۹، ۰۲:۵۳ ق.ظ

 #طنزسیاهنمایی. 104

کدام پیروزند؟!

گفت: انقلاب ما را «انقلاب مستضعفین» نامیدند و هدف آن را رهایی مستضعفان جهان از استثمار مستکبران خواندند.

گفتم: بله،درست است!

گفت :آخرین تابستان این دولت هم تمام شد،در حالی که قیمت هر مترمربع مسکن در تهران با رشد 493 درصدی (تا پایان مرداد) از 3 میلیون و 899 هزار تومان به 23 میلیون و 107 هزار تومان رسیده. یعنی هر مترمربع 19 میلیون و 208 هزار تومان گران تر شده.
 هر دلار از 2900 تومان به بیش از 31 هزار تومان رسیده.
 قیمت پراید 111 با رشد 547 درصدی از 17 میلیون و 300 هزار تومان به 112 میلیون تومان رسیده.
 قیمت هر قطعه سکه تمام با رشد 1311 درصدی از 925 هزار تومان به بیش از 16 میلیون تومان رسیده.

ولی یارانۀ مستضعفان همان 45/500 تومان است! 

دبیر کل کانون عالی انجمن های صنفی کارگران کشور، درباره مشکلات معیشتی کارگران گفت:یکی از مهم ترین مشکلات کارگران بحث معیشتی است. در حال حاضر خط فقر 10 میلیون تومان است. کارگران هنوز 2 میلیون و خُرده ای دریافت می کنند.

حالا تو بگو این ها نشانۀ پیروزی مستضعفان است یا مستکبران؟! 

می گویند پهلوان پنبه ای بود خالی بند و رجزخوان. همیشه ادّعا می کرد هیچ کس قوی تر از من نیست!!  از بس لاف می زد،روزی با یکی از لات های محلّه درگیر شد.مردم برای تماشای زورآزمایی این دو جمع شدند. او ظرف چند ثانیه پهلوان پنبه را بر زمین زد و تا می توانست او را کتک زد. مردم نفس راحتی کشیدند که از این پس دیگر او خالی بندی نخواهد کرد. پهلوان پنبه پس از شکست با سختی از زمین برخاست و داشت لباس های خاکی اش را می تکاند. به او گفتند: 

حالا دیگر باورکردی که تو شکست خوردی؟ 

او در حالی که پیروزمندانه ژست می گرفت،چنین رجزخوانی کرد:

وقتی من با آن لات روبه رو شدم،با کمال جرات جلو رفتم و با قدرت او را از زمین بلند کردم و روی سینۀ خودم نشاندم!!

به او گفتند: همۀ ما دیدیم که او تو را این قدر کتک زد که تو در زیر هیکل سنگین او لِه شدی!

پاسخ داد: شما چه ساده اید! من همان طور که ظاهراً کتک می خوردم و در زیر هیکل سنگین او لِه می شدم،او نفهمید من چه بلایی بر سرش آوردم!

گفتند: با او چه کردی؟

گفت: من پدرش را درآوردم و یواشکی بند کفش او را جویدم و او اصلاً نفهمید!!

حالا چیزی که برای مستضعفین مانده شعار و رجزخوانی است!!همه چیز به نام مستضعفین و به کام........!!!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

#شفیعی_مطهر

کانال رسمی گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۷/۲۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی