سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

عید قربان ، اوج عشق و عرفان 2

يكشنبه, ۱۹ تیر ۱۴۰۱، ۰۴:۳۶ ق.ظ

عید قربان ، اوج عشق و عرفان 

☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸☘️🌺🍃🌸

عید قربان نه یک روز ، که یک راز است . راز این روز ، «خود » دادن و «خدا »دیدن است .

آنان که زلال سپیده را در جام سحر می نوشند ، زمزمه خلوت یار را از زمزم ساغر می نیوشند .

با حبیب عارفانه راز می گویند و عاشقانه نیاز می جویند . 

بر آستان آفتاب و آستانه محراب ، سبد سبد ستاره شوق می بارند و سبو سبو باده عشق می گسارند. شام را با قیام به بام (بامداد) می رسانند و بام را با صیام ، به شام .

شام را با شعف می آغازند و بام را با هدف . 

به گاه ملال با دل رام و ضمیر آرام در پرنیان آرامش می آرامند و در هنگام اشتغال ،برای تلاش معاش می خرامند. 

شبانگاهان در چشمه سار مهتاب تن می شویند و از نهال نماز ، یاسمن نیاز می بویند .

در «میقات» اخلاص ، لباس وابستگی را از تن می کنند و «احرام» وارستگی را به بر می کنند . 

در زلال « زمزم » شوق وضو می سازند و در آذر آرزو می گدازند . 

اگر اعتکاف در «کعبه» حجاز را نمی توانند ، «طواف » کعبه راز را می دانند . 

کعبه حجاز را از سنگ و گل می دانند و کعبه راز را از جان و دل . 

آن کعبه ساخته ابراهیم خلیل است و این پرداخته رب جلیل . 

حاجیان ، خانه خدا را می طلبند و اینان خدای خانه را . آنان با ناز می روند و اینان با پرواز . 

 «مروه» معرفت را با «سعی» و همّت از جفای جان می پیرایند و به «صفا»ی جانان می آرایند . 

از قصور خود ناخرسنداند و به «تقصیر» پای بند . 

این گونه اند که «سعی» شان مشکور است و «ذنب»شان مغفور . 

در وقوف ، واقف می شوند و در «عرفات» ، عارف . 

در «مشعر» ، شعور را تکریم می کنند و «شعائر» را تعظیم .

(ذلکَ وَ مَن یُعظِّم شعائرالله فَاِنَّها مِن تَقوَی القُلوب –حج ،33)

در «منا»ی یار ، دل را از مونای اغیار می زدایند و به مینای دلدار می آرایند . 

از زاری و ذلّت در برابر طاغوت ننگ دارند و بر اهریمنان زور و زر و تزویر سنگ می بارند . 

شیطان را رجیم می دانند و یزدان را ، رحیم .

در قربانگاه نیاز ، حرص و آز را سر می برند و کرکس نفس هوسباز را ، پر .

با قربانی این شاهین از غربت زمین می رهند و به قربت ربّ العالمین می رسند . 

در عرصه ملکوت ، پر و بال می افشانند و در حریم لاهوت ، بال را هم وبال می دانند . 

طعم زندگی را از ملاحت فکر می گیرند و طعام را از حلاوت ذکر . 

با این ، عشق را در می یابند و با آن به سوی معشوق می شتابند . 

عروس فکرشان برخاسته از باور بکر است و آراسته به زیور ذکر . 

هستی را با نگاه نماز می نگرند و با قلم راز می نگارند . 

در نگاهشان نماز ، سرور سپیده است و نور دیده . 

با نماز می زایند و با نماز می زیند . 

با نماز جان می گیرند و با نماز می میرند .

"قُل اِنَّ صَلوتی وَ نُسُکی وَ مَحیایَ وَ مَماتی لِلّهِ رَبِّ العالَمین " 

در نماز از غربت دنیا می نالند و برای «قُربهً اِلَی الله »می بالند .

از نماز پر و بال می گیرند و شور و حال . این بال و حال ، پروانه خروج از فرش است و عروج بر عرش .

عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست

تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست

اجزای وجودم همگی دوست گرفت

نامی است ز من بر من و باقی همه اوست

مسلمان حج گزار که در «میقات» وارستگی ، لباس وابستگی را از تن کنده و دل را از عطر دلدار آکنده ، جان را در زلال عشق جانان شسته ، کعبه عشق را نه با پای گِل ، که با بال دِل« طواف» کرده ، با «سعی»خود از «صفا»ی جان به «مروه» جانان پر کشیده ، اینک در «منا»ی عرفان ، اسماعیل جان را «قربان » و «شیاطین»روزگار را «سنگباران» می کند .

حج ، آیینه تمام نمای اسلام است و لحظه لحظه آن دارای پیام است .

حج ، یافتن «آمال » است و روی برتافتن از «امیال».

هویت انسان چون«صفر»، هیچ و پوچ است . در حج ، خدای احد و واحد است که به این صفرها هویت می بخشد . «صفر»ها بدون «یک»، هیچ اند و با «یک=خدا»همه چیز .

حج ، کندن است و آکندن . کندن دل از گِل و آکندن جان با زلال جانان .

حج از انسان وابسته ، مسلمان وارسته می سازد .

حج ، زنجیرهای وابستگی را از پر و بال می گشاید و او را برای اوج گرفتن در آسمان پاکی ها می آراید .

در عرفات ، نهال عرفان به برگ و بار می نشیند و انسان را به تامُّل می نشاند .

در عرفات ، خون سبز عرفان در رگ های سرخ انسان سرود سپید ایمان می سراید .

حج گزار در محراب عبادت یار ، عبودیت قامت دلدار را قامت می بندد و قائمه حیات را به اقامه مناجات می پیوندد . 

در «منی» ، رشته وابستگی حج گزار به دنیا باریک تر و به خدا نزدیک تر می شود . 

در «مشعر»، شور و شعور را به هم می آمیزد و آبشاری از عشق و عرفان بر دشت دل فرو می ریزد . 

حج گزار در قربانگاه منی ، نه تنها گلوی حرص و آز ، که آرزوی نفس دغلباز را نیز می برد .   

عید فرخندۀ قربان ، اوج عشق و عرفان بر همه آزادگان جهان مبارک باد .

                نوشته : سیدعلیرضا شفیعی مطهر

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۴/۱۹
سید علیرضا شفیعی مطهر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی