سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

رفراندوم هردمبیلی!! قصّه های شهر هرت،قصّۀ172

پنجشنبه, ۲۴ آذر ۱۴۰۱، ۰۴:۳۷ ب.ظ

رفراندوم هردمبیلی!!

قصّه های شهر هرت،قصّۀ172

شفیعی مطهر

رورزی شارل شرلی مستشار سیلگنایی به محضر اعلی حضرت شرفیاب شد و به عرض ملوکانه رسانید:

اعلی حضرتا! امروزه گفتمان غالب در دنیای سیاست دموکراسی بر اساس تبلور ارادۀ ملّی در ادارۀ کشور است. من پیشنهاد می کنم برای این که از کاروان تمدُّن و مدرنیته عقب نمانیم ،با انجام یک رفراندوم نمایشی بتوانیم سری بین سرها درآوریم و از فشار افکار عمومی دنیا و داخلی بکاهیم.

اعلی حضرت گفت: ما از این اصطلاحاتی که گفتی سردرنمی آوریم.برو و با صدراعظم هر آشی که می خواهید بپزید؛ولی بدانید خطِّ قرمز ما کیان سلطنت ما و ادامۀ آن در دودمان ماست!

شرلی به عرض رسانید: خاطر خطیر ملوکانه راحت باشد.ما جز حفظ تاج و تخت ملوکانه هیچ ماموریّتی نداریم!

شرلی پس از بحث های مفصّل با صدراعظم به این نتیجه رسیدند که یک رفراندوم نمایشی با این پرسش از مردم شهر هرت مطرح شود:

مهم ترین خواسته شما از اعلی حضرت هردمبیل چیست؟

این طرح پس از توشیح ملوکانه و پس از دو هفته تبلیغات شبانه روزی و شرح خدمات اعلی حضرت از همۀ رسانه ها و در سطح شهر هرت به معرض همه پرسی مردم گذاشته شد. صدراعظم به وزیر کشور دستور داد:

پس از اخذ آرای مردم و قرائت و جمع بندی نتایج آرای همۀ مردم، جملۀ خلاصه و چکیدۀ مطالبات مردم را پیش از اعلام عمومی و انتشار جهت اطّلاع اعلی حضرت برای من بفرستید.

وزیر کشور وقتی جمع بندی نتیجۀ آرای عمومی را دید،به شدّت شگفت زده شد. ولی حسب دستور آن را در پاکت لاک و مهرشده و محرمانه برای صدراعظم فرستاد.

وقتی صدراعظم نامۀ محرمانۀ نتایج همه پرسی را مشاهده کرد،رنگ از رویش پرید!فوراً شرلی فراخواند و مراتب را به آگاهی او رسانید.او نیز از این نتیجه شوکه شد،ولی ناگزیر قرار شد پس از کسب اجازه روزی صدراعظم و شرلی و وزیر کشور به محضر ملوکانه شرفیاب شوند و نتایج همه پرسی را به عرض ملوکانه برسانند.

فردای آن روز به حضور اعلی حضرت رسیدند. هردمبیل بلافاصله گفت:

نتایج همه پرسی را فوراً در یک جمله به من بگو!مهم ترین خواستۀ مردم از ما چیست؟

صدراعظم که جرات نمی کرد نتایج را صراحتاً به شرف عرض ملوکانه برساند،شروع به لفّاظی و مقدّمه چینی کرد. اعلی حضرت بی صبرانه بر سر او فریاد کشید:

مردک! جان ما را به لب رساندی!در یک کلام بگو مردم از ما چه می خواهند؟

صدراعظم ناگزیر با لکنت زبان گفت:

اعلی حضرتا !همۀ مردم می خواهند ما نباشیم!

شاه با پوزخندی گفت: مردم درست فهمیده اند.تو هر چه زودتر از صدارت عظمی استعفا بده و برو! مرخّصید!

صدراعظم و شرلی لحظاتی هاج و واج به یکدیگر نگریستند. گویی هر دو با زبان بی زبانی به همدیگر می گفتند تو نتایج همه پرسی بگو.

سرانجام شرلی دل را به دریا زد و گفت:

اعلی حضرتا! در یک کلام ! مردم شما را نمی خواهند! والسّلام!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۹/۲۴
سید علیرضا شفیعی مطهر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی