سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

سخن مطهر

بخشی از مقالات،سروده ها،روزنوشت ها و تالیفات سیدعلیرضا شفیعی مطهر

با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هرسه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید

بایگانی

#طنزسیاهنمایی. 717

خودم بجا،خَرَم بجا،می‌خوای بزا،می‌خوای نزا !!

گفت: محمد مهاجری، فعّال سیاسی اصولگرا در توئیتی نوشت؛

▫️نتیجۀ انتخابات مجلس در اکثر شهرها حتّی کلانشهرها و از جمله تهران عجیب و جالب است؛

یعنی نفر اول یا دوم، ‎آرای باطله است.

▫️جا دارد به اعضای محترم شورای نگهبان به خاطر این کاردستی هنرمندانه تبریک بگوییم.

گفتم: اوّلاً بیشتر مردم در انتخابات شرکت نکرده‌اند؛ یعنی ناراضی‌اند!

ثانیاً آنان هم که شرکت کرده‌اند،با انداختن آرای باطله نارضایتی خود را اعلام کرده‌اند!

گفت: آیا تو فکر می‌کنی آنان هم که رای آورده‌اند،راضی‌اند؟

گفتم: چرا راضی نباشند؟

گفت: 24 سال پیش که تعداد واجدین شرایط رای دادن حدود 38 میلیون بوده،نفر اول انتخابات تهران

بیش از 2 میلیون و 200هزار رای آورده،در حالی که امسال با داشتن بیش از 61 میلیون نفر واجدین

شرایط رای دادن،نفر اول تهران حتّی موفّق به 6 درصد آرا یعنی 600هزار رای نیز نیاورده است!! بنابراین اینان نیز ناراضی‌اند!

گفتم:پس چه کسانی از این انتخابات راضی‌اند؟

گفت: فقط برگزارکنندگان انتخابات! براساس قانون بودجه ۱۴۰۲ انتخابات مجلس دوازدهم، دو هزار

و ۱۴۷ میلیارد تومان هزینه در برخواهد داشت. از این مقدار هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان به وزارت کشور

و ۳۴۷ میلیارد تومان به شورای نگهبان اختصاص پیدا می‌کند. عَلی برکت‌الله!!

گفتم: حالا اینان راضی‌اند؟

گفت: چرا ناراضی باشند؟می‌گویند ما چه‌کار به نتیجۀ انتخابات داریم؟! ما حقّ و حساب خود را

می‌گیریم . هر کس می‌خواهد رای بیاورد یا نیاورد! مهم وصول حقّ و حساب ماست!

می‌گویند یک نفر در زمستان وارد دهی شد و توی برف دنبال منزلی می‌گشت ،ولی غریب بود و

مردم هم غریبه توی خانه‌هاشان راه نمی‌دادند .

همین‌جور که توی کوچه‌‌های روستا می‌گشت، دید مردم به یک خانه زیاد رفت و آمد می‌کنند .

از کسی پرسید : اینجا چه خبره ؟

گفت : زنی درد زایمان دارد و سه روزه پیچ و تاب می‌خوره و تقلّا می‌کنه، ولی نمیزاد . ما دنبال

دعانویس می‌گردیم. از بخت بد دعانویس هم گیر نمیاریم .

مرد تا این حرف را شنید، گفت : بابا دعانویس را خدا براتون رسونده ، من بلدم، هزار جور دعا می‌دونم.

فوراً مرد مسافر را با عزّت فراوان وارد کردند و خرش را به طویله بردند ، خودش را هم زیر کرسی

نشاندند ، بعد قلم و کاغذ آوردند تا دعا بنویسد . مرد روی کاغد چیزهایی نوشت و به آن‌ها گفت :

این کاغذ را در آب بشورید و آب آن را بدهید زائو بخورد .

از قضا تا آب دعا را به زائو دادند ،زایید و بچه صحیح و سالم به دنیا آمد .

از طرفی کلی پول و غذا به او دادند و بعد از چند روز که هوا خوب شد، راهیش کردند .

بعد از رفتنش یکی از دهاتی‌ها کاغذ دعا را که کناری گذاشته بودند، برداشت و خواند،دید نوشته:

خودم بجا ، خَرَم بجا ، می خوای بزا ، می خوای نزا !!(عبید زاکانی)

باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

شفیعی مطهر

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۱۲/۱۸
سید علیرضا شفیعی مطهر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی